اسم من سیناست 24 سالم من یه پسر سبزه با قد 170 ووزن 61 هستم و رنگ پوستم سبزه روشن و اندام دخترونه ای دارم سینه هام و کونم برجسته اند و الان دانشجو کامپیوترم.داستان از جایی شروع شد که منیزه خان اینا اومدن بلوک مایه مدتی گذشت دیدم یه خانم حدودا 35 ساله با یه دختر حدودا 17 ساله به بلوک ما رفت و امد می کنند متوجه شدم اینا همونایی اند که تازه اومدن و خانمه اسمش منیژه و مطلقه است و دخترشم دبیرستان درس می خونه از خودشون بگم خانم قدش حدود 175 و لاغر اندام با سینه های حدود 75 با تیپ شلوار لی و مانتو کوتاه و یه شال و دمپایی با نا خونهای لاک زده و موهای مشکی و دخترشم قدش حدود 170 و لاغر اندام با شلوار ساپرت و سندل با موهای مدل ایمو و یه شال کوچیکهرروز می گذشت و من نسبت به اون و دخترش بیشتر علاقه مند می شدم و کمکشون میکردم چند بار کفشاشون برداشتم ابم توشون ریختم ا انکه یه روز از دانشگاه میومدم من تو راه سوار کرد رسوند خونه من نفسم بند اومده بود و فقط بوی عطرش دیونم کرده بود از اون به بعد من تو راهرو انتظار می کشیدم بیاد و تو راه ببینمش و هر روز نشبت به اون بیشتر علاقه مند می شدم و باهاش سلام تعارف می کردم تا اینکه یه روز شماره خونش گیر اوردم زنگ زدم ایمیلم بهش دادم چند وقت خبری نشد و مجدد پیشنهادم تلفنی بهش گفتم و البته اون من نشناخته بود که اولش مقاومت می کرد تا اینکه به من پیشنهاد صیغه داد و قرار گذاشتیم هم ببینیم وقتی سر قرار اومد فکر نمی کرد من باشم می خواست بره نگذاشتم و ازش معضرت خواهی کردم ولی رفت و فردا دوباره تو راه من سوار کرد گفت خیلی پررویی بچه چند سالت اصلا به بلوغ رسیدگی منم با پررویی گفتم بله ولی چیکار کنم بهتون الاغه دارم و نمی خواییم کار خلاف شرع کنیم و در ضمن قول می دم کسی نفهم حتی سمیرا خانم و قرارامون اخر شب و وقتی اون مدرسه میزاریم سکوت کرد تا من درب اپارتمان پیاده کرد و رفت غروب دیدم گوشیم زنگ می خوره شماره غریبست گفت اگه میخوای همین الان بیا … رفتم دیدم درب یه دفتر ازدواج گفتم دیونه شدی گفت من فقط رسمی هستم و… قانم کرد و رفتیم یه پسر 27 ساله من و منیژه محرم کرد و یه برگ کاغذ داد به جفتمون من داشت قلبم تند تند میزد نمی تونستم چیزی بگم تو راه منیزه با من دست داد و من بوس کرد باورم نمی شد گفت بریم خونه ما گفتم سمیرا گفت نیستش رفته قم اردو از طرف مدرسه فردا میاد منم به مادرم زنگ زدم گفتم می خوام با بچه ها بریم بیرون اون گفت سعی کن زود بیارفتیم خونه منیزه یه خونه که با سلیقه چیده شده بود رفتم و گفت تعارف نکن خونه خودت و رفت تو اتاق خواب گفت الان میام وقتی اومد بیرون بایه تاپ چسبون سفید و بایه شلوارک استرج تنگ اومد با موهی پریشون و یه ارایش ملایم دقیقا همونی که مد نظرم بود نفسم بند اومده بود هم بقل کردیم نمی دونستم چیکار کنم ولی اون انگار منتظر همین لحظه بود و با تجربه ولی ن فقط فیلم دیده بودم و چند بار گی داشتم لبای هم می خوردیم اون تیشرتم داد بالا شروع کرد سینه هام خوردن داشتم از شق درد می موردم شلوارم در اورد با کیرم بازی می کرد ساک نمی زد منم دست بکار شدم سینه هاش خوردم دیوانه کننده بود سینه های نرم و با نوک های کوچیک قهو ه ای شکم و نافش لیس زدم تا رسیدم به کسش وای دیوانه کنده بود باورم نمی شد درست یاد لیزا انن افتاده بودم کس و کونش لیس میزدم رفتیم مدل 69 و خواهش کردم برام ساک بزنه گفت تا حالا ساک نزده وای قبول کرد برای من ساک بزنه اون زیر من بود شروع کرد ساک زدن من نتونستم خودم کنترل کنم ابم اومد ریخت رو صورتش گفت اینجوری می خوای خانم داری کنی بهم برخورد ولی اب من جمع کرد از صورتش و یکم گزاشت دهنش ای ن من تحریک کرد باعث شد دوباره شق کنم برام ساک میزد و سوراخم لیس میزد و رفت یه قرص اورد داد گفت بخور برات خوب و به کیرم یه ژل زد رفتیم تو اتاق رو تخت وای یه عکس از خودش و دخترش رو دیوار بود خیلی تحریک کننده بود گفت اماده ای گفتم اره پاهاش باز کرد گفت همسرم بیا مال خودت گفتم کاندوم گفت قرص می خورم سر کیرم گذاشتم در کسش وای انگار تو یه دنیای دیگه بودم باز لیسش زدم و کسش با دست باز کردم کیرم گذاشتم درش و با یه حل به سختی کیر 16 سانتیم رفت تو کیرم زیاد حس نداشت فکر کنم به خاطر قرص و ژل بود داشت ناله میکرد که گوشیش زنگ زد سمیرا بود گفت قم رسیدن داشت صحبت می کرد کیرم تو کسش بود با اشوه حرف میزد من دیونه تر می کرد تلفن قطع کرد شروع کردیم ادامه دادن گفت تو بیا زیر رفتم زیر نشست رو کیرم وای حس کردم کیرم می خوره به ته جایی و اون داد می زد و سینه هاش می مالید و انگشت کرد و دیدم لرزید مثل اینکه ارضا شد از روم بلند شد تا اروم شد من که تازه قرص اسر کرده بود حوس کس و کون کرده بودم همون جور خوابیده بود خوابیدم روش کیرم گذاشتم در سوراخ کونش خیلی راحت رفت تو تعجب کردم ازش پرسیدم گفت با خودش ور میره و دیلدو خودش ساخته و خودش تو حمام ارضا می کنه و بعضی شبا میزاره تو کس یا کونش می خواب باورم نمی شد گفت تو فکر می کنی کسی تجربه سکس داشته باش می تونه 10 سال تحمل کنه شروع کردم تلمبه زدنوای سگی نشست گفت ادامه بده دقیقا یاد فیلم های سکسی لیزا انن افتادم موهاش میکشیدم و تلمبه میزدم نوک سینه هاش انقدر کشیدم که فکر کنم سینه هاش بزرگتر شد گفتم داره ابم میاد گفت در بیار بگیر جلو صورتم اوردم جلو صورتش کیرم تمیز کرد گزاشت لای سینه هاش و یکم ساک زد داشت ابم میو مد گفت بریز رو صورت و تو دهنم باورم نمی شد داشتم اتیش می گرفتم ابم مالید و انگشت کرد به بدنش و یکمش خورد از هم لب گرفتیم من از خستگی خوابم برد 2 ساعت بعد بیدارم کرد گفت اقا داماد چطوری بهم شیر موز داد و گفت پاشو برو حموم غسل کن اون رفته بود و بهم گفت که اهل نماز و روزه است و تیپش اینجوری و گفت که یه مدرسه غیر انتفاعی درس میده من که دنبال یه چنین ادمی بودی خودم خوشبخت ترین ادم می دیدم از حموم اومدم بیرون گفت اماده شو همسرم برو مامانت زنگ زده بود به گوشیت ببین چیکارت داره من باید می رفتم با هم توافق کردیم با هم تا سالها صیغه بمونیم من از این موضوع که گناه نکرده بودم و هم حال کرده بودمم خوشحال بودم به منیزه گفتم دوست دارم مثل مادرم چادر سرت کنی چون دوست ندارم کسی جز من این بدن خوشگلت ببینه اون گفت به یه شرط که اگه ازداجم کردی من ترک نکنی گفتم چشم و الان که سه ماه میگزره ما حداقل هفته ای دوبار با همیم و چند بار به اسم اردو بردن دانش آموزاش رفتیم سفر خونه گرفتیم و الانم اون چادری و فقط مال خودم و من خدارو شاکرم که تونستم از راه حلال ازدواج کنم و تونستم نیاز یکی دیگرو تامین کنم و از گناه جفتمون دور شدیم و خدا رو شکر می کنیم و ماه گرد ازدواجمون میریم امامزاده امیدوارم همه شما از این راه خودتون تامین کنید و تازه من خوندم ازدواج موقت ثوابم داره و با غسل جنابت پایان گناهای ادم میریزهدوست دار شما منیژه و سینانوشته سینا
0 views
Date: November 25, 2018