سلام دوستان رامین هستم 22 سالمه خونمون مشهده.185 قدمه 85 وزنم نمیگم پسر خوش تیپی هستم ولی اینطور که همه تو فامیل و دوستان میگن خوش تیپم چهرم شبیه علی صادقیه-این داستن به مرگ مادرم واقعیه-من خیلی آدم شیرین زبونی هستم زیادم به دخترا محل نمیدم دوس دارم دخترا دنبالم باشن که واقعا هستن-یه روز جمعه بود منو پدرم رفتیم به الماس شرق ساعتای 11 بود وقتی برگشتیم دیدم داییم اینا با زنشو دخترش با پریسا جون اومده بودن خونمون وقتی سلامو احوال پرسی کردیم به پسر داییم گفتم این دختره کیه گفت دوست مرجانه اومد خونه ما از تهران ما هم اوردیمش دیگه نشستیم پریسا از لحظه اول خیلی بهم نگاه میکرد منم محل بهش نمیزاشتم وقتی ناهارو خوردیم پدرم گفت رامین برو ارگ تو بیار برای داییت ارگ بزن .در ضمن من ارگ خانم ماهری هستم تو مجلسا زیاد میرم برای ارگ زدن خلاصه پریسا نمی دونست که من ارگ خانمم وقتی شروع به ارگ زدن کردم پریسا دیگه چشم از روم برنمیداشت خلاصه وقتی داشتم ارگ میزدم به گوشیم اس اومد وقتی آهنگ تموم شد نگاه کذدم دیدم مرجانه اس داده بود که میشه شمارتو بدم به پریسا منم اس دادم بده اونم مثل خواهرمه اصلا فکرشم نمیکردم که عاشقم شده.خلاصه دوسه ساعتی رو با خانواده زدیمو رقصیدیم ساعتای 7 شب بود که داییم گفت بریم اینا آماده شدن رفتن وقتی رفتن بعد دو سه ساعت برای گوشیم اس اومد که ون پریسام ببخشید شمارتونو از مرجان گرفتم خیلی قشنگ ارگ میزدی منم جواب دادم خیلی سنگین که قابلی نداشت چند روزی بود که تعارف تیکه پاره میکردیم بعد ی روز پریسا یه جک سکسی فرستاد منم اس دادم که خجالت نمیکشی گفت رامین چقد تو سفتی چند روزه خودم دارم جر میدم اصلا تو این بحثا نمیری منم گفتم والا دوس دارم اما بده زشته گفت زشته چیه زشت زیر پتویه آقا منو میگی انگار سرم سوت کشید بهد گفت فردا میام دنبالت بریم طرقبه شام میهمان من منم قبول کردم فردای اون روز ساعت 7 بود بهم زنگ زد گفت بیا سر کوچه منم تیپ کس مادی زدم رفتم تو ماشین نشستم بعد گفت تو بیا پشت فرمون منم گفتم باشه تو راه پریسا میگفت رامین عاشقتم دیوانه تورو خدا بزار ازت لب بگیرم منم یه لب ساده ازس گرفتم وقتی داشتیم شامو میخوردیم گفت رامین من پس فردا دارم میرم تهران میای پیشم منم یه کم فکر کردم گفتم بهت قول نمیدم اما شاید بیام خلاصه رفتم خونه به پدرم گفتم پدر مجلس دارم تهران پول خوبی میدن یکی از دوستامه میزاری برم گفت برو خلاصه برای شب پنج شنبه بلیط قطار گرفتم رفتم تهران پریسا تو راه آهن اومده بود دنبالم از قطار پیاده شدم ارگمو برداشتم رو دوشم بعد پریسا گفت چرا ارگ تو اوردی منم مثلا مجلس دارم خلاصه رفتیم خونه دوس پریسا خونش خالی بود رفتم شامو خریدیم از بیرون رفتیم خونه خالی وایییییییی چی شد اون شب شامو خوردیم دیدم پریسا گفت تو تا وقته ارگ بزن من میرم حمام منم ارگ زدم پایان حواسم به پریسا بود که چی میشه امشب از حمام اود گفت تو ام برو تمیز بشی از راه اومدی منم رفتمو اومدم دیدیم وای پزیسا تخت آرایش با شرت سوتین قشنگ جلوم واستاده خیره شده بودم به لباش آقا بدنمو جنگی خشک کردم رفتم تو بقلش چسبیدم بهش دیگه کنترول نداشتم هر کاری بود میکردم ازش لب گرفتم صدای آهش در اومده بود بقلش کردم بردمش رو تخت چسبیدم به سینش اینقد مک زدم که کبود شد اونم بد جور حشری شده بود صدای اه و نالش دیوانم کرده بود رفتم سراغ کس قشنگش اینقد براش مالوندم که به اوج لذت رسید ارضا شد یه کسه لبی داشت که تا حالا من ندیده بودم خلاصه پریسا میگفت رامین جرم بده داد میزد منم پاهاشو دادم بالا ی دفه گذاشتم توش به تلمبه زدن دیگه حالیم نبو صدای پریسا ده دقیقه ای بود که تلمبه میزدم که دیدم پریسا پرتم کرد آبش اومد گفت جرم دادی واستا من بیام روت خلاصه اومد رو من گذاشت توکسش یه ربی بود داشت تلمبه میزد که خسته شد من دوباره افتادم روش گردنشو گرفتم مثل وحشی ها کردم تو کسش که دیدم داره آبم میاد کیرمو در اوردم مستقیم کردم تو کونش پری بالا محکم گرفتمش که در نیاره همه آبمو ریختم تو کونش وقتی ریختم مثل مرده ها افتادم پریسا رفت دست شویی خودشو بشوره بعد اومد کنارم تا صبح لخت لخت تو بغل هم خوابیدیم صبح که بیدار شدم دیدم پزیسا نیست صداش زدم گفت بیا جیگر صبحانه رفتم سره میز گفت کونمو جر دادی درد میکنه گفتم ببخشد من تو سکس وحشی ام خلاصه بعد ظهر شد که من بلیط داشتم برای مشهد ازش خدافظی کردم تازه پول مجلسم بهم داد اومدم مشهد و رابطه ما هنوز که هنوزه ادامه دارهنوشته رامین
0 views
Date: November 25, 2018