راننده و کون بنده

0 views
0%

سلام اسم من احسان هست و داستانم کاملاً واقعی هست و یک کلام هم غیر حقیقت نیست .سال ۹۰ آبان ماه بود که یک مشکل شدید مالی برام بوجود اومد توسط یکی از دوستان که زحمت کشید و کلاه من و برداشت ، اون موقع من ۲۶ سالم بود و از نظر ظاهری و اندام شرایط خوبی داشتم . پولی که ازم خورده بود دوستم مبلغ خیلی زیادی داشت به دلار اون زمان و پول ایران ۶۵۰ میلیون حدوداً که برای وارد کردن ماشین مبلغ خوبی بود که کلاً روی حساب اعتماد داشت به فنا می‌رفت . من مشهد زندگی میکردم و این کلاهبردار از تهران بود که البته به تهرانی ها بی احترامی نشه . وقتی متوجه شدم داستان چیه ۷ شب بود پاییز دلگیر و این خبر داشتم دیوانه میشدم ، باید صبح روز بعد هم می‌رسیدم تهران بلیط پرواز هم گیرم نیومد دیگه چاره ای نبود از اونجایی که شرایطم جالب نبود نمیتونستم پشت فرمون بشینم رفتم ترمینال برای گرفتن ماشین در بست تا تهران وارد دفتر شدم برای کرایه اصلاً هیچی برام مهم تر از این نبود که ۸ صبح تهران باشم بهترین ماشین و جوون نرین راننده رو اکی کردم و راه افتادیم ، تا اول جاده فقط سیگار میکشیدم و راننده هم یک مرد حدود ۳۵ سال اندام درشت و خیلی هیکلی بود . شروع کردیم به صحبت و گفت دلیل عجله چیه و خیلی نگرانی و سیگار پشت سیگار گفتم داستان چیه و گفت پس بچه پولداری گفتم فعلآ کل زندگیم رفته رو هوا کلا آدم باحالی بود و خیلی شوخی میکرد و داشت مثلاً دلجویی میکرد و خیلی هم موفق بود چون واقعاً گاهی فراموش میکردم چه اتفاقی افتاده این راننده اسمش حامد بود و خیلی خوش مشرب بود ، و یک اخلاق عجیبی داشت که هر دختر ،زن،پسر جوون ،میدید می‌گفت جوووون بکنمش به هیچ کس رحم نمی‌کرد و واقعاً اگر رو میدادم و عجله نداشتم همرو میخواست بکنه .،خلاصه تا صبح داشت حرف میزد و با هم کل کل میکردیم و چای پشت چای سیگار پشت سیگار منم گاهی میرفتم تو فکر که اگر فردا نتونم دوام و بگیرم پایان زندگیم بهم میریزه ولی باز حامد حال و هوا رو عوض میکرد و با چرتو پرت وسط راه بودیم ساعت ۳ صبح بود شاهرود و رد کردیم گفت اصلاً میزون نیستم یکم می‌شینی پشت فرمون منم قبول کردم و نشست کنار ولی نخوابید تا خود تهران خاطره می‌گفت اینقدر راحت شده بودیم با هم همه چی می‌گفت از کون کردنهاش و کس های ترمینالی ،خیلی هم تأکید داشت به کون کردن های متعدد خودش که مثلاً حرفه ای هست و کون می‌کنه طرف اذییت نشه و این حرفها که خوب من اصلاً نمی دونستم اینارو چرا میگه گفتم واسه اینه که نخوابیم تو جاده ، من پشت فرمون بودم و اونم دائم حرف میزد و از افتخاراتش می‌گفت …. رسیدیم تهران و من ازش خواستم با من بیاد شرکت این پدر سوخته کلاهبردار و اونم قبول کرد و قرار شد اگر کارم راه افتاد با هم برگردیم دیگه رفیق هم شده بودیم و از جایی که هیکل گنده ای داشت و خلاف میزد به درد کار منم میخورد . رفتیم شرکت کلاهبردار گرامی از در رفتیم تو دیدم ۵۰ نفر تو صف هستن همه ده برابر من پول میخوان من پول خورد هم نبودم در مقابلشون خودشم زده بود به چاک و رفته بود ، کجا نمی‌دونم ولی من خونه پدرش و بلد بودم بالا شهر تهران و شدیداً پولدار . رفتیم خونه پدرش در زدم کسی جواب نداد چاره ای جز صبر نبود و تا پدر عصر اومد خونه تا من و دید بغل و روبوسی و به این خاطر که چند مرتبه مشهد خونه ما اومده بودن و نون و نمک مارو خورده بودن رفتم تو حامد هم تو ماشین منتظر … شرح اتفاقی که افتاده رو گفتم و دیگه داشت گریم می‌گرفت که پدرش گفت من نمی‌دونستم داره چکار می‌کنه و اونم گرفتار شده و کلاه اونم برداشتن و فرار کرده فعلأ . ولی قول داد پول من و تا آخر هفته بده و آدم نبود چرا و پرت بگه اسناد و بهش نشون دادم و قبول کرد و من اومدم تو ماشین شاد و خرم ، حامد هم خوشحال هنوز نهار نخورده بودیم و رفتیم رستوران درجه یک مهمون من و قرار شد از جاده شمال برگردیم . افتادیم تو جاده دیگه من اون آدم رفتن نبودم و میشنگیدم . تو راه هم باز داشت از کون کردنش می‌گفت و شوخی شوخی می‌گفت تو هم خوب چیزی هستی و منم به خنده و شوخی رد میکردم چند بار هم دست زد به پام و کونم گفت جوووون . من جدی نگرفتم رسیدیم شمال چون از جاده فیروزکوه اومدیم رفتیم محمود آباد شب ویلا گرفتیم و از خستگی داشتم میمردم من احمق که نمی دونستم جدی جدی میخواد بکنه من و با شورت می‌گشتم و اونم با چشاش داشت میخورد من و هی می‌گفت چه بدن بی مویی جوووون چه کون سفیدی و این حرفها اونم با شورت بود من رفتم دوش اونم رفت شام بگیره اومدم بیرون نبود منم لخت مادرزاد می‌گشتم فکر نمی‌کردم کلید برده باشه تو حال خودم بودم در باز شد منم لخت جلویی تلویزیون داشتم سیگار میکشیدم تا اومد رفتم تو اتاق و شورت پوشیدم ولی حامد دیگه قصد کون من و کرده بود اومد جلو یکی زد در کونم و گفت میکنمش بهت قول میدم و رفت دوش بگیره منم منتظر شدم بیاد شام بخوریم . اومد بیرون لخت مادر زاد یک کیر آویزون کلفت نیمه شق داشت راه می‌رفت و گفتن بپوش حالم بهم خورد اونم گفت حال کردم لخت راه برم تو لخت شو ناراحتی منم گفتم خیلی ممنون نکته جالب این بود اون فقط یک حوله دستی داشت من همونم نداشتم موقع شام گذاشت روی پاشو داشت شام میخورد و تلویزیون می‌دیدیم. شام تموم شد شروع کرد به مالوندن کیرش و گفت آدم میاد شمال فقط میخواد بکنه ؟؟؟ گفتم حالا فعلا که موردی نیست جرق بزن گفت تو میزنی برام منم با حالت ناراحتی گفتم خودت و جمع کن پدر رفتم برای خواب . دراز کشیدم متوجه شدم داره آماده میشه بیاد بخوابه ولی حس کرده بودم میخواد بکنه و مثلاً خودشو تو دل من واسه کون دادن جا کنه . تا اون موقع من کون نداده بودم ولی تو بچگی و نوجوانی لاپایی و از این برنامه ها زیاد داشتم . اومد تو اتاق رو تخت دراز کشید لخت لخت منم با شورت چند دقیقه گذشت حس کردم داره میخره سمت من و کیرش و هم داره میخوره به کونم برگشتم گفتم حامد داری حال من و بهم میزنی ها گفت کاری ندارم حالم خرابه یکم میمالمش می‌خوابم رسماً کیرش لای کونم بود داشت لاپایی میزد و جون جون میکرد یهووو دست گذاشت روی کیرم که مثل سنگ شده بود و گفت آره خیلی هم بدت میاد و پروووو شد یهو منم گفتم خوب تحریک میشم دیگه نکن بدم میاد . داشت میمالید کیر من و لاپایی میزد و ناله میکرد . دست کرد لایی کونم شورتم و داد کنار کیرشو گذاشت لای کونم اینقدر شهوتی بود که آب شهوتش کافی بود برای لیز شدن کون من شدت ضرباتش زیاد شد و یهو شورت من و درآورد تا زانو منم گرفتم نزاشتم ولی واقعا زورم بهش نرسید و دیگه مشخص بود کونم و به گاییدن دادم و من و به رو خوابوند اومد بالا کیرشو گرفت جلویی صورتم گفتم پاشو نفسم داره بند میاد گفت بخورش گفتم خفه شو حالم بهم میخوره واقعاً داشت نفسم بند میومد خیلی هیکل بود کیرش نزدیک صورتم بود و می‌گفت بخورش منم واقعاً اگر میکردم بهتر برام تا بخوام کیر بخورم گذاشته بود روی لبم و داشت فشار میداد میخورد سر کیرش به دندونام چاره نبود جز باز کردن دهنم و خوردن کیر کلفت و دراز راننده جاده که همینجوری هم شد کرد تو دهنم تا جایی که جا داشت داشتم عق میزدم ولی ول کن نبود گفتم پاشو خودم میخورم برات گفت میدونی که نمیتونی در بری پس مثل یک پسر خوب ساک بزن خوابید روی تخت و منم مثل دخترهای که تا اون موقع برام ساک زده بودن شروع کردم به ساک زدن و لیس زدن کیرش خوشبختانه مو نداشت حمام هم رفته بود و خیلی بد نبود دیگه رسماً داشتم ساک میزدم و سر من و روی کیرش فشار میداد تا اینکه گفت بسه الان آبم و میاری بچه بچه کونی کاش آبش اومده بود چون پاهامو باز کرد شروع کرد انگشت کرد من با آب دهنش ولی آب دهن کافی نبود رفت صابون مایع از دستشویی آورد زد به کونم و انگشت میکرد دیگه منم داشتم پا میدادم و دردم زیاد شد که فهمیدم چند تا انگشت کرده تو کونم پاهامو گذاشت سر شونش مثل یک جنده لاشی خودشو ول کرد روم کیرشو و صابون زد و تف انداخت بدون آماده باش گذاشت تو کونم چنان دادی زدم که گلوم درد گرفت حروم زاده از اولش داشت میکوبید نه اینکه جا باز کنه پایان بدنم درد میکرد کونم پاره شده بود و به شدت می‌سوخت اونم با صابون که باعث سورس میشه چنان محکم می گویید که هیچ کس و بچه کونی زیرش دوام نمی‌آورد دادم به آسمون بود لذت با درد همزمان داشتم آوردم لب تخت از پشت دوباره شروع شد گایش کون فابریک من چنان کیرشو میکوبید توی کونم انگار پدر کشتگی داره شدت تلمبه هاش رفت بالا داد میزد تو دیگه مال منی بچه بچه کونی از توی ترمینال دنبال گاییدنت بودم و منم لذت می‌بردم از مفعول بودن حسی که تا اون موقع درک نکرده بودم کیرم داشت منفجر میشد ولی از شدت ضربه های کیرش هر دو دستم روی تخت بود نمیشد حرف بزنم یهو یک ناله زد و با فشار آبش و خالی کرد تو کونم جوری شهوتی بودم که دوست داشتم تا صبح بکنم رفت حمام منم نالون روی تخت از درد کون و رفتم دستشویی برگشتم بخوابم داشتم میمردم از خستگی .صبح پاشدم دیدم صبحانه نیمرو درست کرده و رسماً لخت میگرده بعد صبحانه بدونی که اون بخواد واسش ساک زدم و دوباره من و کرد از دفعه قبل طولانی تر اما اینبار ازش خواستم من و هم ارضا کنه واسم جرق زد در حالی که کیرش تو کونم بود و آبم به شدت اومد …. برگشتنی مثل جنده لاشی ها نگاش به کونم بود و هر وقت می‌تونست یک دستی بهم میرسوند …مدتها با هم در ارتباطیم و خیلی هم من و بچه کونی کرد ولی فقط با حامد حروم زاده ….. خوشم از این لغبش لذت می‌بره شاید باورتون نشه هنوز هم هر چند وقت یک بار می‌کنه منو …. لذت کون دادن هم بد نیست ، امتحان کنیننوشته احسان

Date: December 17, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *