روز بارونی و برکت بارون سکسی

0 views
0%

سلام به همه سایت داستان سکسی هامنم دوباره مانیاز خودم گفتم براتون توی داستان قبلی دوباره هم میگم اسمم مانی البته مستعار کافی نت دارم قدم 185 وزنم 76این داستانی که می نویسم مال 3 روز پیشه روز 1 شنبه که زاهدان یک دفعه بد جور بارون گرفت جوری ک بخدا یک دفعه قسمت پایین شهر توی 20 دقه سیل راه افتاد عجیب بودما هم که تو زاهدان همیشه حسرت هوای خنکو داریم زنگ زدم به دوستام گفتم بریم بیرون قبول کردن مغازمو بستم(کافی نت ) حرکت کردیم من عاشق ماشینمم یک 207 دارم اونم البالوییش سر تند رفتنام ماشین خاموش کردم دیگه روشن نشد تا چند ساعتی تو خیابون الاف بودم که یک دفعه استارت زدم روشن شدخلاصه حرکت کردیم تو خیابون دختر توپولو نازیو دیدیم با دوستام سلام دادیم جواب داد با لبخند رفتیم کنارش گفتیم برسونیم خانومی امد سوار شد نشست کنارم عقباسمشو پرسیدم مهسا بود خلاصه تو راه دستشو گرفتمو یک لب ناز امدم مغازم تو کابین یکم مالیدمش قرار شد شب بیاد پیشم مادرم اینا مسافرت بودن من بودمو ابجیم که شیفت بیمارستان بود خلاصه شبش امد خونمون ساعتای 1 شب بود که یک تویتا 2700 3 نفر مرد ریشو پرسیدن نسبت خانم با شما چیه منم زدم به در پرویی چون اگه کم می اوردم می ترسیدم دردسر میشدگفتم منشی مغازمه مشکل داشته امده اینجا و پرسیدم شما چکاره باشین دیدم گفت نظامی من پدر خودم سرهنگه سپاهه بهش گفتم کارت شناسایی دیدم میگه بچه خوشگل به تو نشون نمیدم فهمیدم واسه اخازی امدن الکی شماره 110 رو گرفتم دیدم ب من من افتادن سری رفتن خلاصه بعد از ترسی که تو دلم بود می خواستم دخترت رو جر بدم که بخاطرش افتادم تو دردسر رفتیم تو خونه حرف زدن لب گرفتنو این کارا دیدم یک دفعه کیرمو محکم گرفت سر سینه هاش انقد سیخ شده بود که نگوخوابوندمش جلو کولر لباسامونو کند یکم کسشو مالیدم از شل بودن پوست روی کسش حدس زدم بازه ازش پرسیدم بازی گفت اره منم که اخ تو دلم دل نبود کیرمو خرد گذاشت دم کسش نمی رفت تو که دیدم میگه خیسش کن خیسش کردم کردم تو دیدم صداش در امد باورتون نمیشه توی 20 دقه 10 تا پوزیشن عوض کردم جوری میکردمش که بهش حال میداد چندین بار ارضا شد.رو مبل رو اپن خونه رو تخت رو زمین هر مدلی که فکرشو بکنیددیگه نزدیک بود ابم بیاد که ازش کشیدم بیرون خوابیدم رو زمین بهش گفتم بیا روش بشین وای چقد حرفه ای بالا پایین میشد ابم داشت می امد بهش گفتم پاشو دیدم میگه نه بریز توش سری بلندش کردم بچیکه می خواست حاملش کنم ک خودشو بزنه به گردن من ارضا شدم ابمو تا اخرش خرد وقتی ابم داشت می امد ی جوری مک میزد ک جارو برقی کم می اورد.دیگه من بی حال بودم اما اون هنوزم دزد بود دزد کیر بود کیرم خوابید دیگه دیدم هی داره باهاش ور میره که بلند شه ولی ن نمیشد شبو خوابیدیم فردا صبحش ابجیم امد خونه سری فرستادمش تو اتاق ردش کردم باهم امدیم مغازه که دیدم هی داره مستی میکنه منم مغازرو بستم رفتیم خونه دانشگاه 9 اخه یک 6 واحدی اونجا خونه داریمدوباره رفتیم تو سکس ولی این بار حرفه ای تر اخ که الان یاد بدنش می افتم با اون کس بازشو سینه های 70 شق می کنمدر ضن امشبم داره میاد خونمون که میخوام یک سکس جدیدو تجربه کنم به یک مدل دیگه اگه دوست داشتین بگین که بنویسم داستان امشبوکیرتون سیخ کستون بازروزتون خوشنوشته‌ مانی

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *