رویای قبل از خدمت (۲)

0 views
0%

…قسمت قبلرویا قبل از خدمت قسمت دومیک سال از فارغ تحصیلیم میگذشت و رابطه دوباره من با رویا شکل گرفته بود اما این دفعه فرق میکرد اون هم حسش نسبت به من و منم حسم نسبت به رویا خیلی بهم وابسته شدیم و من از ارتباطهام قبل از آشنایی با دخترهایی که بودم و روی همون تختی که رویا باهم می خوابید… راستی رویا همشهری من نبود رویا واسه یکی از شهرهایی که نسبت به شهر ما 100 کیلومتر فاصله داشت و وقتی رابطه من و رویا دوباره شکل گرفته بود و بابت مزاحمت هایی که سحر براش ایجاد میکرد مجبور شده بود دوباره باهم بمونه و جواب حرفا سحر اینطوری بده و هم لج سحر دربیاره چون همونطور که رویا گفته بود سحر از من خوشش میومد اینطوری لجش بیشتر میشد و رویا نزدیک دانشگاه یا چندین دختر دیگه خونه گرفتن.. روزایی که رویا دانشگاه داشت اکثر اوقات پیش من بود و سکس های متفاوت و درمورد رابطه های قبلیمون حرف میزدیم و حس های جدیدی که نسبت بهم داشتیم و هزاران حرفا دیگه… رویا دلیل اوپن بودنش گفت که رابطه داشته وقتی خواهرش(رعنا) دانشجو بابلسر بوده یک شب شروع میکنند مزاحم تلفنی شدند یک شماره همینطوری میگیرند با پسری حرف میزنند اول می خواستند مخ طرف بزنند اما ناخواسته مخشون زده میشه دو سه نفری میرن پای قرار که سر قرار یک مرد مینسالی بود خوشتیپ و خوشهیکل و پولدار وقتی رویا و خواهرش و دوست خواهرش میبینه از رویا خوشش میاد و از رویا می خواد که باهاش باشه رویا میگه نمیدونم چی شد قبول کردم و قرار اول خواهرم و دوستش بود قرار بعدی من و یاسر(مرد میانسال) باهم بودیم یاسر طلا فروش بوده و یک خانم محجبه پولدار داشته و یاسر هم کسباز و اهل عشق و حال بود یاسر منو میبره ویلاش وقتی تو ویلا یاسر میرسه میرن ویسکی و مخلفات اماده میکنه و دونفری مشروب می خورن میگه اولین بارم بود مشروب خوردم نمیدونم چند پیک که دیگه مست شده بودم یاسر و من آهنگ گذاشتیم و بهم دیگه چسبیدیم و شروع کردیم لب گرفتن یاسر لخت شد و منم لخت کرد رویا میگه من که مست بودم نمی تونستم زیاد تکون بخورم… یاسر کیرش داد دستم کمی باهاش ور رفتم کیر 18 سانتی نسبتا کلفت بعدش روی کسم میکشید میگه کسم خیس شده بود یاسر میگفته بعدش کیرش اروم میکنه تو کسم وقتی میکنه میفهمه من باکره بودم چون دردم و کمی کیرش خونی میشه اما به سکسش ادامه میده وقتی بیدار شدم فهمیدم پرده ام زده اول خیلی ترسیده بودم اما وقتی با یاسر میبودم یاسر منو اروم می کرد میگفت پرده حق خودت بوده حق کسی نیست که بخواد تورو واسه پرده و دلایل دیگه منم قبول کردم این ماجرا برای سال 85 بوده و رویا خیلی دفعات دیگه با یاسر سکس میکنه و به دلایل مختلفی میره بابلسر پیش یاسر… یاسر هم که کم کم متوجه میشه رویا بهش عادت کرده و سکس دوست داره بهش فانتزی پیشنهاد میده که دو سه تا دوست پولدار دارند که می خوان خوش باشن میگه خواهرت و دوستشم بیاره اما رویا قبول نمیکنه و میگه نه پس خودت بیا مطمئن باش بد نمیگذره و رویا هم که سنی میگه نداشتم و 18 ، 19 سال بیشتر نداشتم و شهوت و بودن کنار یاسر چون همیشه بهم خوش میگذشت و یاسر هوام همیشه داشت باهاش اونشب پیش دوستاش رفتم و دوستاش دوتا مرد 45 تا 50 سال بودند کمی حرف کار و غیره زدند و شروع کردند باهم صحبت کردند و کسشعر گفتن و خندیدند یاسر سفارش کباب داده بود شام رسید و شروع کردیم شام خوردن و بعد شام یاسر ویسکی اورد که بخوریم اون دوتا گفتن ما نمی خوریم اهل دود (تریاک، شیره) هستیم من و یاسر مشروب خوردیم اما من ایندفعه زیاد نخوردم همون چندتا پیک کافی بود منو گرم کنه و اسم یکی از اونا اکبر بوده و یکی دیگه حمید اونا بدجوری مشغول دود بودند من و یاسر که سریع گرم شدیم یاسر اصرار میکنه که برقصم و اهنگ میزاره منم شروع میکنم رقص یاسر هم میاد پیشم نمیدنم چند دقیقه یا ساعت گذشت که از وقت بعد شام اکبر و حمید هم به ما اضافه شدند و من وسط سه تا مرد میرقصیدم جالب بود لوند بازی های دخترونه و عشوه های خرکی که اونا سرم پول میریختند که یکدفعه اکبر دستم میگیره میگه من و این خوشگله میریم تو تاق شما برقصید من و اکبر رفتیم تو اتاق و درو بست اول یهو ترسم گرفته بود چون بجز یاسر من باکسی سکس نکرده بودم و نمیدونستم باید چکار کنم وسط اتاق اکبر منو بغل کرد شروع کرد لب گرفتن و زبونش تو دهنم میورد یا زبونم لیس میزد تحریک شده بود که یکدفعه کیراکبر به شکمم خورد فهمیدم کیرش از کیر یاسر خیلی کلفتره اما نمیدونم دوست داشتم ببینم وقتی منو برد روی تخت و لباسم اروم دراورد شلوارک خودش هم دراورد کیرش دیدم اکبر به رویا میگه لبه تخت بشین و اکبر کیر کلفتش میده رویا ساک بزنه رویا همیشه میگه بهترین کیر کیر اکبر بوده چون کیر کلفت گوشتی اندازه 18 سانتی داشته کیرش خوش بو و سفید بوده رویا میگه بعد ساک زدن کسم اب افتاده بود کس گوشتی هنوز داشتم اکبر گفت بخواب خوابیدم و پاهام انداخت روی دوشش و اروم کیرش کرد تو اولش دردم گرفت اما اکبر نه تف زد نه خیس بکنه چون کسم افتاده بودش شروع کرد اروم اروم تلمبه زدن و پوزیشن عوض کردیم رویا اومد روش و اکبر ایندفعه محکم تلمبه میزده درحدی که تموم بدن یعنی(کیر و خایه و شکم و رون های) اکبر از اب من خیس شده بود و صدا شلب شلبش برام مثل اهنگ بود و لذتش وسع ناپذیر بودش و رویا میگه وقتی که وارد اتاق شدم چشم به ساعت افتاده بود ساعت 1230 بود وقتی سکسم با اکبر تموم شد ساعت نزدیک به 2 شب بود که رفتم دوش گرفتم و بی حال بودم که حمید اومد تو حموم شروع کرد بغل کردنم و من هنوز بی حال بودم گفتم اقا حمید فرصت هست که حمید اصلا به حرفم گوش نکرد همونجا کیر هم اندازه یاسر بود گذاشت تو کسم و کمی که تو کسم تلمبه زد من دیگه حس و حالی برام نمونده بود حمید فهمیده بود من صدام درنمیاد کیرش اروم فشار میداد تو کونم و من نزاشتم و جیغ زدم که یاسر هم لخت اومد تو حموم گفت اروم باش چیزی نیست بیا بیرون حمید خودش شست و سعی میکرد بدن منم بشوره اومدم بیرون رفتم حوله بگیرم از تو اتاق که خودم خشک کنم دیدم اکبر خواب هفت پادشاه میبینه ساعت نگاه کردم دیدم ساعت 230 هست سعی کردم به بهانه خواب پیش اکبر بخوابم که یاسر اومد به بهانه سیگار که هوس سیگار هم کرده بودم دستم گرفت بردن منو تو اتاق دیگه من که بدنم فقط با یک حوله پوشیده بود یاسر شروع میکنه به بوس کردن گردنم رویا میگه ازش خواستم یاسر دیگه نمیتونم ارضا شدم گفت دوباره ارضات میکنم که حمید اومد که دوتا پیک مشروب هم اورد یکی برای رویا و یکی برای یاسر اما یاسر نخورد سیگار دستم بود پیک گرفتم رفتم بالا چون کمی سر درد افتاده بودم فکر میکردم بابت کم خوابی بوده باشه اما یاسر ول کن نبوده مست کرده بود کیرش میاره دم دهن رویا و رویا هم میگه اول سخت بود برام که ساک بزنم اما نمیدونم چی شد که تحریک شدم و وسط ساک زدن واسه یاسر سیگار از دستم میوفته و هواسمون نبوده کمی فرش میسوزه و یاسر میره دستمال بیاره فرش تمیز کنند حمید کیرش میده بهم منم کیرش میمالم از حمید خواستم که اون پیک یاسر بده بخورم که حمید گفت عزیزم من هردو پیک واسه تو اوردم گفتم فقط نگاش کردم و نگاه به کیر شق شدش که سعی میکرد که کیرش تو دهنم کنه بهش گفتم مگه نمیبینی تازه پیک مشروب خوردم فشار نیار حالم بد میشه که یاسر میاد میبینه که حمید خیلی سعی داره منو بکنه میبرش بیرون باهاش حرف میزنه و یاسر میاد تو و درو کامل نمیبنده و میشینه پیشم و باهام در مورد سکس با اکبر حرف میزنه ازم میپرسه چطور بود منم براش تعریف میکنم و یاسر هم اروم اروم بغلم دراز میکشه و انگشت میکنه تو کسم میگه خوب گشاد کردی رویا این لذتی هست که نسیب هرکی نمیشه و از این کسشعرها که کم کم داغ میشم و شروع میکنیم به بوسیدن و لب گرفتن که یاسر بهم میگه پوزیشن 69 انجام بدیم و من رفتم روی یاسر اما برعکس شروع کردم کیرشو خوردن و یاسر کسم لیس میزد و اروم با چوچولم بازی میکرد و انگشت تو کونم کرد که دردم گرفت یاسر گفت یک کاری جدید می خوام امشب بکنیم که لذتش بی نهایت واسه هردومون من هم همینطور ساک میزدم که گفت بیا بشین روش کست خیس کرده و من نشستم دیگه کیر یاسر راحت میرفت و راحت تلمبه میزد که من دوباره داشتم خودمو خیس میکردم که یاسر منو محکم بغل میکنه و تلمبه زدنش اروم که دست حمید خورد روی کمرم دیدم کیرش شق می خواد بکنه تو کسم یا کونم نمیدونستم که از یاسر خواهش کردم جر می خورم گفت همین الانش هم جر خوردی سختش نکن بزار خودت هم لذت ببری گفتم نه اول من و تو بعدش حمید … حمید اصلا گوش نداد و کیرش اروم فشار میداد تو کونم که درد شدیدی در معقدم حس کردم و فهمیدم جر خوردم و حمید معطل نکرد یکم دردش اروم شد شروع کرد به تلمبه زدن وحشی ول کن نبودند دیگه داشتم بیحال میشدم چون اینا خیلی سعی داشتند دونفری تلمبه بزنند اما نمیتونستند و منم دیگه کونم بلر شده بود برام که حمید گفت خرابکاری کردی پاشو برو حموم و پاشدم برم حموم جبو در حموم خودم تو اینه دیدم بدم اومد و بغضم گرفت اما غرورم نمیذاشت گریه زاری کنم خودم شستم و انگشت کردم کونم معقدم ورم کرده بود بابت فشار که اومد و بواسیرم زده بود بیرون و درد ش لحظه به لحظه بیشتر میشد ناراحت بودم از خودم از اعتماد به یاسر که گذاشت همچین بلایی سرم بیاد فکر میکردم فقط فانتزی براش اما نبود رویا از حموم میاد بیرون که با یاسر بحثش میشه و ساعت هم نزدیک 4 بود و یاسر بهم گفت که حمید عذرخواهی کرده و رفته روی تراس خوابیده و بیا توهم روی تخت بخواب … هوا داشت روشن میشد اصلا خوابم نبرد و صبح ساعت 9 بعد صبحانه به بهانه خواهرم محل ویلا ترک کردم و سریع رفتم خونه دانشجویی ابجیم و تو راه به خودم قول دادم دیگه سمت یاسر نرم و شماره یاسر پاک کردم. رفتم خونه خواهرم از حالم و قیافه ام معلوم بود حالم خوب نیست… بهش نگفتم کجا بودم و چی شد فقط بهش گفتم حالم خوب نیست و معقدم درد میکنه و رعنا خواهرم ازم پرسید که چرا چی شده گفتم نپرس فقط یک کاری کن دردم کمتر بشه یک قرص مسکن بهم داد و حوله ای گرم میکرد میذاشتم وسط قاچ کونم روی معقدم تا دردش کمتر شد و تا خوابم برد… و از اون روز به بعد من تا یک هفته درد خفیف در معقدم حس میکردم و بعدش متوجه شدم تو آینه نگاه کردم سوراخ کونم تغییر کرده بود و تیره تر و اینکه یک تیکه از گوشت سوراخم شل شده و سوراخم دیگه حالت اول نداره… وقتی رویا برای من این اتفاق تعریف کرد حس عجیبی داشتم من با شنیدن داستانش شهوتی شدم بهش گفتم دوست دارم برای اولین بار بود که به یک دختر این حرف میزدم اونم در جوابم گفت منم دوست دارم امین جوون………. پایان قسمت دوم نوشته florida.men

Date: February 17, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *