رویا خانم پسر داییم

0 views
0%

سلام. بچه ها من اسمم اشکان هست. ساکن کرج.23سالمه.داستان از روزی شروع شد که 18ساله بودم که پسر داییم ازدواج کرد.یه دختره 17ساله ناز و لاغر و مانکن. همون روز اولی که زنشو دیدم تو تخیلاتم باهاش تو سکس بودم.اسمش رویا بود.یه سال از من کوچیکتر.بعد ازدواجشون رویا خانوم کمی چاق شد و هیکلش رو فرم افتاد.وقتایی که میومدن خونه ما من فقط چشمم دنبال باسنهای نازش بود و هر بارهم که میومدند میرفتند یه جلق درست حسابی تو سکس خیالیم باهاش می زدم.بعد اینکه دانشگاه قبول شدم(دانشگاه آزاد تهران جنوب)یکی دو باری خونه اونا می رفتم که تهران مینشستن. ولی اصلا حتی موقعیتشم ایجاد نمیشد دوسه کلام باهاش حرف بزنم چه برسه به …ترم هفت دانشگاهم بود و رویا یه دختر دار شده بود به اسم فرناز(دوساله). یک بار که اومده بودندخونه ما پسر داییم با رویا حرفششون شد و یه دعوای مختصری کردند از اونجا بود فهمیدم که اینا خونشون با هم نمیسازن ولی به خاطر فرناز دارن همدیگه رو تحمل میکنن.داشتم میگفتم ترم 7بودم که یه باراومدن خونه ما و موقعیتش ایجاد شد با رویا حرف بزنم و اونم خیلی منو تحویل گرفت.حدود دو سه روز بعدش پسر داییم رفت جنوب بخاطر کارهای گمرکیش و قرار بود چند هفته ای اونجا بمونه. رویا هم مامانش اومده بود پیشش بمونه تا تنها نمونن. مامانرویا رویا و مامانشو شام دعوت کردند خونه ما و مادر رویا با فرناز دختر رویا ظهر رسیدند خونه ما و گفتند که رویا کار داشت کی دیر میاد.زمره خیالهام تو ذهنم درخشیدوقتش بودرویا تنها تو خونشون بود.به بهانه دانشگاه زدم بیرون و رفتم تهرون و مستقیم خونه پسر دایی. در رو که زدم رویا اومد درو باز کردودعوتم کرد تو.خودش جلو بود منم پشتش داشتم میرفتم و از پشت اشتم هیکلشو نگاه میکردم. یه پیرهن آبی کم رنگ نازک که از زیر کورستش پیدا بود.پاهاشم از باسن به پایین. یه شلوار لی آبی سوخته. وای داشتم دیوونه میشدم. همینکه رفتیم داخل خونشون گفت من میرم اماده شم بریم خونتون منم گفتم باشه. اتاق که رفت در رو نبست و از لای در اتاق دیده میشد. پیرهن آبیشو در اورد و خم شد یه تاب برداره بپوشه که منم کامل داشتم از لای در کون و لای پاهاشو برانداز میکردم. یه هو فهمیدم که ای پدر رویا داره از لای پاهاش مستقیم لای درو نگاه میکنهنمیدونستم چیکار کنم. کون و پاهای رو فرم و بدن سفید رویا پاک دست پاچم کرده بوددل و به دریا زدمو رفتم تو و اتاقو بستم. خودش فهمید که قصد من چیهرفتم جلو بدون اینکه نه اون حرفی بزنه و نه منچند قدم عقب انداخت و چسبید به دیوار. نمیدونستم چجور شروع کندستمو انداختم رو شونه هاش و رو لبهاش قفل کردم. کمی که لبهاشو خوردم دستمو آوردم رو سینه هاش و کمی مالوندم. بعد از زیر کورستش سینه هاشو لمس کردم. هیچی نمیگفت.کورست قرمزشو دادم پایین وای چی میدیدمدو تا سینه سفید و گرد. شروع کردم به خوردن سینه هاش.از پشت یواش یواش دستمو بردم سمت کونش. هیچی نمیگفت.7-8دقیقه ای فقط سینه هاشو خوردم.بعد بهش گفتم رو تخت بشین و یک کلمه جواب داد باشهو نشست رو تخت. لباسامو در آوردمرفتم سراغ شلوار رویا. شلوار لی تنگشو در آوردم. وای داشتم دیدونه میشدمچی دارم میبینم پاهای سفید و نرم رویاروکسی که تو هوسش چهار ساله دارم جلق میزنم. بدون اینکه فکر کنم از رو شورتش افتادم کوسشو لیس زدن. کمی که لیس زدم شورتشو در آوردم. برگشتم دیدم واییه کس صورتی خوشکلشروع کردم به لیس زدن کوسشیواش یواش داشت صدای آه اه گفتنشو میشنیدم. کیرمو بردم نزدیک کوسش و کمی با کیرم کوسشو ناز کردم. کوسش داغ بود آروم آروم کیرمو فشار دادم تو کوسش. کیر من زیاد بزرگ نبود و راحت تو کوسش جا شدآروم آروم شروع کردم عقب جلو کردن. رویا داشت نفس نفس میزد. حس میکردم کیرم رو تو یه جای خیلی داغ گذاشتم.خیلی عقب جلو کردم. نمیدونستم کی ارضاء میشه.ولی حس کردم داره ارضاء میشه.انگاری خسته شده بود نای نداشت. تعجب میکردم که چرا ابم نمیاد. بهش گفتم رویا برگرد از پشت هم بکنمش. برگشت و قورباغه ای نشست. سوراخ کونش سفت بود. میترسیدم و نمیدونستم چجور بکنم تو کونش. کمی تف زدم به سورخ کونش و آروم کیرمو گذاشتم روی سوراخش. آروم اروم فشار میدادم به کونش چون قبلا شنیده بودم که کون دردش میاد تو سکس. آروم کیرمو کردم تو کونش و شروع کردم عقب جلو کردنسرعتمو یواش یواش زیاد کردمتا ته کیرم میرفت تو کونش. وای داشتم کون کسی رو میگاییدم که تا حالا با تخیلش جلق می زدم. سرعتمو زیاد کردم حس کردم دارم خسته میشم از عقب جلو کردن. خود رویا هم با حرکتش کمکم میکرد. داشت ابم میومد. خواستم کیرمو بیرون بیارم ولی نمیدونم چ شد گفتم بیخیال. کیرمو تا ته کردم تو کون رویا و همه آبمو خالی کردم تو کونش. وای چه حالی داشت. کمی دراز کشیدم بعد پاشدم لباسمو پوشیدم رفتم بیرون اتاق. بعد یه ربع مبنا هم اومد و بردمش خونمون.این اولین سکسم تو زندگیم بود و آخرین سکسم با رویا.خیلی ممنون رویاجون که اجازه دادی تا ته کیرمو بکنم تو کونت و ابمو بریزم اونجانوشته vot

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *