رویا منشی مدیرعامل

0 views
0%

سلامقبل از داستان بايد بگم يه جورايي داستان گذاشتن اينجا ريسكه چون تقريباهمه فحش و ناسزا به آدم ميدن اما سعي مي كنم يه جوري بنويسم كه كمتر فحشبشنوم.نه شخصيتهاي داستان من جنيفر لوپزن نه خودم دي كاپريو همه آدمهاي معمولياند كه واسه شناسايي يه توضيح كوچيك در بارشون مي دم.اين داستان اولين سكس من.تويه يكي از شهرهاي جنوب كار مي كردم . يه كارخونه نه چندان بزرگ و خيليمزخرف البته نه به اندازه شهري كه مردم ساعت 9 شب همه تو خونه خواببودند.يادمه اولين بار روز مصاحبه ديدمش (منشي مدير عامل) توجهم و جلب كرد.رژپررنگ تپل مپل و آرايش نه چندان غليظ صورت .يه نگاه كش دار از طرف من و يه برخورد سرد از طرف اون رویا خانم.نمي دونم هيچ حس خاصي نبود فقط يه شيطنت مجردي و امتحان اينكه ميشهتورش كرد يا نه راستش خيلي اهل دختر بازي و اينا نبودم بيشتر سرم تو درس و كتاب بودالبته دوست دختر داشتم اما اونقدر جرات خونه جور كردن و كاراي ديگرونداشتم اون هم مربوط به دو سال قبل مي شد .اون روز بعد از يه مصاحبه با مدير عامل قرار شد آزمايشي 3 ماه اونجاكاركنم (مسئول كنترل كيفيت) .از اون موقع 2 ماه گذشت كم كم با رویا خانم صميمي تر شدم و چون شهرستانيحساب مي شدم اونجا يه كمي بيشتر توجه مي كرد به من اما نه خيلي.البته من سعي مي كردم يه جورايي خودم بهش نزديك كنم كه به نظر خودم اصلاموفق نبودم تا قضيه ماموريت من پيش اومد.واسه يه ماموريت بايد مي رفتم تهران جالب اينكه اون روز 2 يا سه بار بهمن زنگ زد و آخرين بار ديگه كاملا الكي زنگ زد كه تابلو بود.فردا صبح توي كارخونه يه جور ديگه برخورد كرد حس كردم يه جوراييداره پا مي ده حالا من هم خنگ نمي دونستم چه كار كنم.رفتم الكي سر صحبت و باز كردم و از روز قبل پرسيدم كه كارخونه چه خبربوده و از اين حرفا اما سعي كردم بيشتر تو چشماش نگاه كنم كه معمولا اينكار و نمي كردم.اونم انگار راحتتر بود با من اما اون روز هيچ حرف خاصي زده نشد.روز بعد حسابي به خودم رسيده بودم و رفتم ديدم اي اونم يه دستي به سروروش كشيده بود .كار رویا و من يه جورايي وقت خالي زياد داشت مدير عامل كه خيلي وقتهاتهران بود كنترل كيفي هم كه اونايي كه كار كردن مي دونن كار ثابتش كمهمنم از هر فرصتي براي رفتن پيشش و حرف و .. استفاده مي كردم.چند وقتي به همين منوال گذشت ديگه اس ام اس هامون بوي عشق و عاشقي گرفتهبود م كم كم بوهاي ديگه اي هم گرفت اون براي لباسهاي من نظر مي داد منبراي لباسهاي اون نظر مي دادم و من جرات كردم و يه روز گفتم خيلي دوستدارم تو خونه تنها بدون دغدغه ببينمت كه البته مي دونستم به اين سادگينيست .اينو نگفتم كه پدرش راننده كاميون بود و دو سه تا خواهر برادر از خودشبزرگتر هم داشت.البته تويه شهرهاي جنوب با توجه به جمعيت محدود با كسي بيرون رفتن خونهرفتن و اينا كلا تعطيله اما شانس به ما رو كردو مادر رویا رفت سفر مكهپدرشم كه راننده كاميون بود وقت و بيوقت مي رفت بندرو خواهر برادرايديگشم ازدواج كرده بودند.تا اون روز كه رویا گفت فردا پدرم مي ره بندر ساعت 4 صبح منم خيره گفتم ميام .ساعت 300 ساعت و كوك كردم به بدبختي بيدار شدم يه دوش گرفتم و پيادهتويه خيابون راه افتادم تا اينكه اس ام اس داد كه بيا پدر رفته .منم با ترس و لرز رفتم طرف خونشون و از پايين زنگ زدم به گوشيش و اونم درو باز كرد هنوز هواي بيرون سرد بود و گرمي خونشون خيلي دلنشين بود امادلنشين تر از اون تن گرم رویا بود كه محكم تويه بغل من پريد چند ثانيهاروم تو بغل هم مونديم كم كم سرشو از روي شونه هام برداشت و نگاهش وانداخت تويه چشمام هيچ وقت به اين آسودگي و قشنگي نگاهش نكرده بودم.لبم و بردم جلو اولين بوسه رو از روي لبهاش برداشتم خيلي كوتاه . دومينبوسه رو اون گرفت و بعد لبهامون روي هم چند ثانيه قفل شد.داغ شده بودم رفتيم نشستيم روي مبل اما من ديگه حال عادي نداشتم و فقط ميبوسيدمش كم كم جرات پيدا كردم و دستم و از زير تاپ تيره رنگش بردم داخلالبته پایان وقت حواسم به رونهاي تپلش بود كه از زير دامن كوتاهش معلومبود خوش اندام نبود اما تو اون لحظه واسم مثل يه حوري بهشتي ديده مي شد.كار خيلي سخت بود من خيلي وارد نبودم ايشون وارد بود البته نه خيلي. (ميگفت يه بار نامزد كرده بهم خورده راست و دروغش با خودش) .به خاطر علاقه زيادي كه بهم داشتيم و شدت شهوت خجالتمون زود ريخت و چنددقيقه بعد فقط لباس زير هر دو مون مونده بود.براي باز كردن سوتينش يه كم دچار دردسر شدم كه خودش كمكم كرد . واي سينههاش خيلي بزرگ بود من سايز و اين چيزا نمي فهمم اما كلا گنده بود و نرمكه البته به خاط تپل بودنش طبيعي بود.از بوي تنش خوشم اومد و شروع كردم به بوسيدن بازي كردن با اون دو تا ثپلاونم بيكار نبود و هي من و مي ماليد يه جورايي هم من راست كرده بودمبدجور (البته توضيح بدم كه نه طولش مثل بعضي داستانهاي دوستان 40سانتيمتر و نه قطر لوله پلي كا خيلي معمولي مثل همه شماها)از روي شرتم شروع به ماليدن كردو بعد آروم دستش و برد توي شرتم و كيرم وگرفت تو دستش يه كوچولو ماليد و بعد نشست و شروع كرد به خوردن . خيليباحال مي خورد گرم و سفت گرفته بود تو دهنش و مي خورد.بعد از يه مدت كوتاه بلندش كردم و منم با دست حسابي گلشه شارژ كردم(خودشاين اسم و گذاشته بود روش) حسابي خودشو خيس كرده بود و منم ارومخوابوندمش و بعد روش خوابيدم . گلش خيلي تپل مپل بود كيرم و خيس خيس كردهبود بعد بلند شدم از روش و پاهاش و باز كردم كيرم و گرفت و گذاشت توي گلشكه چون خيلي خيس بود به راحتي تا نصف رفت توش يكم خودم و كشيدم عقب و بعددوباره كردم تو كم كم داشتم ارضا مي شدم كه در آوردم و كاندوم گذاشتم واونم برگشت و چهار دستو پا شد و منم دوبار كيرمو يكمي سخت تر از قبل جازدم تو گلش و اون اين دفعه جلو عقب مي رفت كم كم صداش از حالت عاديدراومده بود داشت حسابي كيف مي كرد من كه كلا رو زمين نبودم.خلاصه بعد از چند بار تلمبه زدن با شدت آبم اومد و البته فكر كنم اونارضا نشد چون بعد از نيم ساعت دوباره من و بيچاره كرد.نوشته‌ علی

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *