رو کم کنی

0 views
0%

سال 86 بود که قبول شدم دانشگاه همدان،يه گروه تشکيل داديم واسه تشکل دانشجويى،يه دختر خوشگل با قد حدود 170 وزن 55-60 خيلى شيطون و ناز تونست نظر منو جلب کنه.زياد دختر بازى ميکردم ولى فقط واسه رو کم کنى،زياد اهل سکس نبودم البته دوست داشتم ولى شرايطم جور نبود. خوب ديگه بريم سراغ اصل داستان؛ منبچه ها جلسه رسميه بايد بتونيم از اين به بعد اردو،مسابقه و تفريحات دانشجوئى رو بدون نياز به بسيج انجام بديم. سعيدموافقم …… توى جلسه تموم حواسم به یلدا بود،اونم زير چشمى داشت منو،متوجه شدم که يکى از بچه ها بد تو نخه یلدا رفته،حسوديم شد،به خودم گفتم دير بجنبى پريده از يه طرف ميترسيدم آبروبرى کنه.نفهميدم چى شد که جلسه تموم شد،همه پاشدن که برن منم تيز گفتم خانم … لطفا بمونيد کارتون دارم،به بهونه تشکل شماره تلفنش رو گرفتم.همش اندامش تو ذهنم بود،سينه هاش متوسط،قد بلند،کون تپل و کمر باريکش که يه هيکل ناز ساخته بود ازش.بعد چند وقت دوستى که باهاش داشتم و در حد بيرون رفتن بود يکى از دوستام بدجور تحريکم کرد که سکس کنم باهاش،بهش پيشنهاد خونه دادم که ناز کرد،منم يه مدت قهر کردم که خودش تماس گرفت و آمار داد که پايست.شب موعود رسيد رفتم جلو خوابگاه دنبالش.اون شب رو خروجى زده بود،رفتيم خونه شام حاضرى خورديم،بعد چند ساعت رفتيم رو تخت که مثلا بخوابيم،ديگه طاقت نداشتم تحمل نداشتم ببينم پيشم دراز کشيده و من بيکار نشستم،ميدونستم اگه بد سکس کنم ديگه از دستم ميره،ميدونستمم اگه نکنمش ميگه بى عرضه بود ولم ميکنه. تصميم گرفتم مرحله به مرحله عشق بازى رو شروع کنم باهاش.دستمو بردم سمت موهاشو نوازشش کردم چاشنى اين کارم حرفاى عاشقونه بود که رد و بدل ميکرديم،دستم رو به سمت گوشش بردم،يه دفعه ديدم لبام رو لباشه.دراز کشيدم روش دستم رو بردم رو سينش وقتى ديدم يکم داغ شده اون يکى دستم رو بردم سمت کس نازش،با يه دست سينش رو ميمالوندم با اون يکى کسش و داشتم گردن سفيدش رو ميک ميزدم گاهى زبونم رو ميبردم سمت گوشش که واقعا حشرى ميشد.با هزار زحمت لباسش رو در آوردم چون به ظاهر دوست نداشت سکس کنيم.وقتى کسش رو ديدم بى اختيار سرم رو بردم لاى پاهاى کشيدش و زبونم رو روش کشيدم،دستاش رو گذاشت رو سرم و فشار ميداد. یلداجون..بخور…بخور امينم،مال خودته وقتى حرفاش رو ميشنيدم حشرى تر ميشدم،زبونم رو يکم ميبردم تو که هات تر شه ديگه وقتش بود که بکنمش،به بغل خوابوندمش.يه دستم از زير بدنش به سينه هاش وصل بود اون دستمم مسوليت خيس کردن کيرم رو داشت،با آب کسش کيرم و سوراخ کونش رو خيس خيس کردم.سرش رو که کردم توش حس کردم داره نصف ميشه،نميدونم چرا وقتى یلدا تقلا ميکرد و به خودش ميپيچيد از درد حشريتر شدم و کيرم رو تا ته فرستادم تو،يکم وايسادم که جا باز کنه و شروع کردم به ور رفتن با کسش.يکم که آروم تر شد آروم کيرم رو عقب جلو کردم ديگه مثل قبل درد نداشت.بعد 1دقيقه سرعتم رو بيشتر کردم ديگه مقاومت نميکرد،آهش بلند شده بود. یلداواى..دوست دارم…بکن…بکن..تندتر….ميخوام جرم بدى…آى مامان….دخترت داره ميده… دوست دارم امين…. بدو…تند تر. منم که حسابى داغ بودم منمال خودمى….تو شاه کس منى…باشه عزيزم…دارم ميکنمت….جونم پوزيشن عوض کردم و چهار دست و پا نشوندمش.موهاش رو محکم ميکشيدم و تلمبه ميزدم اونم فقط ميگفت تندتر…واينسا..تندتر… با يه دستش با کسش ور ميرفت که ارضا شد و لرزيدنش تحريکترم کرد،ديگه ريتم رو دستش گرفت و با تلمبه زدن من اونم عقب جلو ميکرد که ديگه منم پایان آبم رو ريختم تو کون تپلش.چند مين روش دراز کشيدم از بى حالى بعد رفتيم شستيم خودمون رو.اومديم رو تخت سرش رو گذاشت رو شونم و خوابيد منم هندزفرى رو زدم و سيگار رو آتيش کردم……. ممنون که خونديد،بار اولم بود که نوشتم.اشتباهات رو ببخشيد دوستان.نظر بديدنوشته امین

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *