پس از سکس منو رامین و لو رفتن اون قضیه پیش برادرم چند روزی گذشت. همیشه پیش خودم فکر میکردم که هیچ کس از این موضوع چیزی نفهمیده ولی سخت در اشتباه بودم . برادرم حمید همه چیو از توی راه پله ها دیده بود ولی هیچی نگفت بود تا امروز که سر و کلش پیدا شد . بعد از ی نیم ساعتی بهم گفت ریحانه بیا بالا کاریت دارم .منم رفتم بالا . بهم گفت ی چیزایی شنیدم گفتم چی؟ گفت شنیدم با رامین ی کارایی کردین تا اینو گفت رنگ و روم زرد شد و بدنم لرزید . پیش خودم گفتم ای رامین بی معرفت چرا رفتی همه چیوگفتی ولی بعد به خودم گفتم آخه اون بره به برادرم بگه من با ریحانه حال کردم که واقعا محال بودواسه همین فهمیدم که خودش اون روز ما رو دیده بود . هیچی نمی گفتم . برادرم گفت جواب بده چند روز پیش با رامین چیکار میکردی؟من بازم سوت کردم آخه چیزی نمی تونستم بگم . ترسیده بودم . گفتم حالا ی کتک حسابی می خورمو بعدشم همه می فهمنو آبروم میره .گفتم ببخشید حمید . خواهش میکنم به کسی حرفی نزن بعد اشک توی چشمام جمع شد طوری که داداشمو تار میدیدم .در حال اشک ریختن بودم که ی هویی حمید لبامو بوس کرد و گفت به ی شرط دهنمو می بندم که با منم حال کنی .اینو که گفت از تعجب شاخ در آووردم و ی جورایی خوشحالم شدم چون همیشه دوست داشتم برادر یا پدرم با من حال کنم .خب منم آروم گفتم قبول بعد حمید بهم گفت خیلی وقته تو کفتم خواهر گلم . اینو گفتو بدون هیچ مکثی بغلم کردو شروع کرد به خوردن لبام .لبام کوچیکو غنچه ای بود که حتی دوستامم بهم می گفتن بخورم لباتو واسه همین حمید هم از لبای من نگذشتو ی دل سیر ازشون خورد . خب منم شروع به لب دادن کردم . حمید خیلی بیشتر از رامین ازم لب گرفت دیگه لبام سست شده بودن اون داشت با لذت پایان لبای خواهر کوچیکشو می خورد . لبای زنشم فکر نکنم اینطوری خورده بود .همین طور که ازم لب می گرفت دو تا دستاشو برد پشتمو کونمو گرفتو سفت می مالید و انگشت کرد . دستاشو به طرف پایین می کشیدو بعد سفت به طرف بالا می کشید . هر چند باری هم قمبولامو تو دستش گرفتو جمع کرد و می مالید و انگشت کرد واقعا حال می دادمنم چون با رامین سکس داشتم با حمید کمترترسیده بودم و خیالم راحت تر بود . حمید لبامو ول کردو شروع به لیسیدن گردنم کرد که واقعا لذت بخش بود خیلی با این حرکتش حال می کردم . اون دستاشو کرد توی شرطمو دوباره مثل قبل کونمو چنگ مال می کرد ولی این دفعه بیشتر حال میداد چون دستای گرمشو حس می کردم .دستاشو در آووردو منو برگردوند و پشتم قرار گرفت ی تاپ تنم بود دستاشو از زیر تاپ برد تو و سینه هامو تو دستاش گرفت همون کاری که رامین از روی لباس کرد و حمید مستقیم ا روی سینه هام کرد و واقعا داشتم لذت می بردم دیگه توی حال خودم نبودم وتی سینه هامو می مالید و انگشت کرد پایان بدنم بی حال شده بود .تاپمو کشید بالا و سینه هام افتاد بیرون بعد دوباره گرفتشونو میچرخوندو می مالیدشون . مرتب قربون من می رفت و گردنمو بوس می کرد .یکی از دستاشو ازرو سینم برداشت و گذاشت از روی شلوار روی کونمو وسط قمبولامو می مالید و انگشت کرد با اون دستشم یکی از سینه هامو گرفته بود.دستشو کرد توی شلوارمو با انگشتش به سوراخ کونم ور می رفت . دستشو در آوورد مثل رامین منو روی همون میز آرایش خم کرد .شلوارمو کشید تا زیر باسنم پایین . به هر دو تا قمبولم ماچ کرد . اون کون خواهرشو دوست داشت . انگشتشو خیس کرد و کرد توی کون من . عقب و جلو میکرد تا کم کمک ی انگشت دیگه بهش اضافه شد . منم آه آه کردنم در اومده بود که حکید می گفت ای جانم انگشتاشو توی کونم می چرخوند تا سومین انگشتشم داخل کونم کرد . دیگه جا باز کرد بود .انگشتاشو در اوورد یکم تف به سوراخم زد . بعد صدای زیپ شلوارشو شنیدم که باز کرد . خیلی دوست داشتم کیرشو ببینم ولی پشتم بهش بود . سر کیرشو روی سوراخ کونم حس کردم . کم کم فشار داد سرش داشت می رفت تو . من دردم گرفته بود که هی می خواستم کونمو بکشم کنار ولی حمید کمرمو سفت گرفته بود و مانع می شد .صدای آخ گفتنم در اومد تا بلاخره سر کیرش رفت توی کونم . معلوم بود کیر کار درستی بود. هرچی بود از رامین کلفت تر بود ولی از رامین خیلی خوشکل بود.کیرشو بیشتر توی کونم کرد و اروم اروم شروع کرد به تلمبه زدن . دای خوشکلم فضای اتاقو پر کرده بود ولی اونقدر بلند نبود که مادر اینا بفهمند.اگه مادر می فهمید که حمید داره کون خواهرش می ذاره در جا سکته کرده بود.حمید آبش اومد که توی کونم خالیش کرد ولی دوباره به کردنش ادامه داد . ی چند باری ارضا شد و ابشو همون تو خالی کرد .معلوم بود واقعا تو کف من بوده که چند بار ارضا شد ولی بسنده نکرد و بازم منو کردمن کون دادنو تجربه می کردم و واقعا لذت می بردم خیالمم از همه چی راحت بود چون برادرم بود . حمید دیگه راضی شدو کیرشو از تو ونم در آوورد سوراخ کونم داغ شده بود و اب کیر حمید ازش سرازیر شده بود . بلند شدم و برگشتم تا کیر حمیدو ببینم ولی اون دیگه شلوارشو پوشیده بود و من نتونستم کیرشو ببینم . خود حمید عمدا زود شلوارشو پوشید که من نبینم . شاید خجالت میکشید .بهم گفت این قضیه بین خودمون بمونه و هر وقت حس نیاز کردی بیا پیش خودم و پیش رامین نرو .بعد ماچم کردو رفت پایین . من ان روز اولین کونمو دادم اونم به برادرم . بهاین کار علاقه مند شده بودم و دوست داشتم دوباره تجربه کنم .منتظر خاطرات بعدی من باشیدلطفا نظرتونو راجع به این خاطره بگبد(ریحانه)
0 views
Date: November 25, 2018