سلام به همه سایت داستان سکسی های عزیزراستش من خیلی وقته میخوام چند تا خاطره از سکس هام اینجا بذارم اما وقتی میام پیام هایی رو که بعد داستانا کاربرای عزیز به نویسنده داستان میفرستن البته تعداد کمیش نه همه رو میبینم یه جورایی پشیمون میشم .اما واقعا جای خاطراتمو خالی میدیدم اینجا بنابریاین از امروز شروع به نوشتنشون میکنم .اگه دیدم استقبال و نظرات مساعده ادامه میدم اگر نه که دیگه نمینویسم .من اسامی داخل این خاطره ها مو تغییر دادم و از اسمهای مستعار استفاده میکنم .قبل از هر چیزی هم ازتون عذر خواهی میکنم اگه غلط املایی دیدین آخه من با تایپ فارسی زیاد راحت نیستم .بریم سر اصل مطلبرامین هستم الان 30 سالمه – مهندس آی تی و فارغ التحصیل دانشگاه ای تی عجمان امارات هستم – 9 سال اونجا زندگی کردم تازگیها برگشتم البته مدام میومدم ایران واسه تعطیلات و دید و بازدید .قدم 175 وزنم 85 اما چاق نیستم . هیکلم ورزشی و خوبه . چشام عسلی موهام مشکی پوستی مایل به روشن دارم – کیرم 23سانته و قطر یا بهتره بگم دورتادور کیرم 12 سانتهاین قضیه برمیکرده به 3 سال پیش که واسه فورجه هام اومده بودم ایران دی ماه .یه سیم کارت ایرانسل داشتم که هم امارات و هم ایران ازش استفاده میکردم . ساعت 2 ظهر بعد نهار بود رفتم اتاق بگیرم بخوابم که با صدای پیامک موبایلم خواب از سرم پرید .یه پیام حاوی این مطلب برام اموده بود ( سلام عزیزم پدرم در اومد تا شماره تو پیدا کردم )شماره برام خیلی ناشناخته بود زنگ زدم ببینم کیه .اصلا شاید اشتباه اس داده باشه طرف . وقتی زنگیدم دیدم یه خانم جواب داد بعد چند دقیقه حرف زدن فهمیدم اشتباه اس داده . ازم عذر خواهی کرد و قط کردیم . صداش همش تو مغزم بود .باورتون بشه اینقد با ناز و ادا حرف میزد کیر همتون راست میشد . دلمو زدم به دریا یه اس دادم گفتم اگه مزاحم نیست باهم اشنا شیم ؟ اولا من من کرد اما ظاهرا بدش نیومد . ناگفته نمونه من بهش گفتم یه دوستیه عادی میخوام ( تا بریم رو مخش بعد اصل کاریو ازش بخوام ) .یه چند روز با اس و مکالمه های کوتاه سر کردیم و یه چیزایی ازش دستم اومد .پریا 34 ساله – مطلقه – 2 سال بود جدا شده – اصالاتا ابادانی اما بزرگ شده شاهین شهر اصفهان – یه دختر 6 ساله به اسم مونا داشت – با خونواده پدریش زندگی میکرد – از اون بچه پولداراش بود . قدش 160 وزنش 60 – سایز سینه 70 تا 75 تقریبا . دوست پسر نداشت – رک بود – از سکس خوشش نمیومد بعد طلاق هم حتی خود ازضایی نکرده بود اینارو خودش به جون مونا قسم خورد برام گفت . دانشگاه ادامه تحصیل میداد .خلاصه تو 2 هفته ایی که ایران بودم از هر دری باهم صحبت کردیم و منم یه چیزایی از خودم بهش گفتم . معلوم بود خیلی دلش میخواد با یکی باشه همه جوره اما به قصد ازدواج که من از اون قصد ازدواجش خوشم نمیومد اما بخاطر نزدیک شدن بهش گفتم که باشه .قبل اینکه برگردم ازش قول گرفتم که حتما تماسش باهام قط نشه چه تلی چه چت و نت اونم فول داد .من رفتم و تماسمون پابرجا بود . دیگه بحث رو کم کم کشوندم رو به بحثهای سکسی. دیدم زیاد بدش نمیاد خانم 2 سال کیر ندیده.دیگه کم کم شروع کردم به فرستادن داستانهای سکسی و فیلتر شکن سریع و پر قدرت .یه شب تنها اپارتمانم بودم دیدم زنگ زد بهم گفت انلاین شو کارت دارم .هر چی گفتم خسته م تو کتش نرفت بالاخره انلاین شدم دیدم خانم بخاطر من وب کم خریده که راحت بتونیم همدیگرو ببینیم . مونا رو خوابونده بود اومده بود اتاق خودش . یه تاب صورتی پوشیده بود که قشنگ خط سینه هاش مشخص بود یه شلوارک لی هم پاش بود .شروع کردیم به حرف زدن دیگه وب دوتامون روشن بود . رفتیم تو مایه های اینکه بعد ازدواج زندگیمون چطور باشه .گقتم پریا تو به چه نوع سکسی علاقه بیشتری داری ؟گفت هر چی اقامون بگهگفتم من از همه نوع سکسی که دیدم خوشم میاد و دوست دارم همه رو امتحان کنمگفت حالا به وقتش باشهناراحت شدم اینو گفت از چت اومدم بیرون و هر چی بعدش اس داد و زنگ زد جواب ندادم ( خودم میدونستم دارم چیکار میکنم ).دو روز بعدش بعد کلی خواهش و اصرار جواب تلشو دادم با حالتی قهر آمیز و ناراحت کننده و سرد باهاش صحبت کردم .گفت رامین تو رو خدا من چیکار کردم که اینکارو باهام میکینی ؟گفتم از روزی که با تو اشنا شدم دور همه دختر و زنهای دوستمو خط کشیدم ( قبلا بهش گفته بودم که دوست دختر و خانم دارم اما هیچ کدوم ایرانی نیستن و باهاشونم سکس دارم ) . تو باید بدونی من وقتی میام اینکارو میکنم یعنی واقعا میخوامت . و نباید چیزی تو رابطمون برای هم کم بذاریم . من اینجا تو یه کشور غریب با انواع دختر و خانم سروکار دارم اگه کسی نباشه که نیازهامو برام برآورده کنه خود به خود منم به راهی کشیده میشم که کار همیشگیم بوده .اینارو که گفتم یه کم فک کرد گفت تو آقای خودمی از این لحظه هر چی بگی من همونطوری میشم برات نمیذارم کمبودی حس کنی .از اون شب بود که دیگه تو وب دادناش باهام راحت تر شد کم کم سینه های خوشکل و پوست لطیفش رو میدیدم .ببشتر شبها وقتی داشتیم به هم وب میدادیم تلی هم سکس میکردیم . کار به جایی رسید که مرتب اس ام اس هاس سکسی برام میفرستادو میگفت رامین عاشق اندام و کیرت شدم که تا ته بره تو کسم و جرم بدی – توروخدا روزتر برگرد که بیای پیشم .دلم تنگ سکس باهاته . 0 منم کم کم نقشه هام داشت میگرفت .6 ماه بعداوایل تابستون بود که برگشتم ایران درس ترمم تموم شده بود 12 روز مرخصی گرفتم شرکت .روز 4م قرار بود برم اصفهان . هماهنگ کردیم باهم . من ماشین داداشمو که پرشیا بود رو ازش گرفتم دوتا کادو برای مونا دخترش از دبی گرفته بودم یه لباس زیر خوشگلم واسش اورده بودم رو گذاشتم تو ماشین و راهی اصفهان شدم ( اینو بگم که محل سکونت من تو ایران یکی از شهرهای غربی کشوره ) . 9 ساعت تو راه بودم بالاخره ساعت 4 عصر رسیدم شاهین شهر . بهش زنگ زدم گفتم کنار ساختمون بانک ملی نزدیک هتل ( والا اسمش یادم رفته ) ….. هستم .گفت همونجا بشین تو ماشین دارم میامگفتم کی میرسیگفت بیست دقیقه دیگه اونجامگفتم پس تو ماشین یه چرتی میزنم تا بیایی ( پلاک ماشین و رنگ ماشین رو واسش گفتم و صندلی رو خوابوندم و خوابیدم . هنوز یه ربع نگدشته بود یکی زد به ماشینه . چشامو باز کردم . وای ی ی ی ی ی چی میدیدم . از اونی که فکرشو میکردم خیلی عالی تر بود . یه مانتوی پسته ایی تنگ پوشیده بود که قسنگ برجستگی سینه و باسناش مشخص بود یه شلوار کتان سفید هم پاش و یه روسری شالی سفید . از ماشین پیاده شدم . انگار خیلی وقت بود همدیگرو میشناسیم بدون ترس از اینکه شاید یکی مارو تو اون حالت ببینه پیاده شدم یه لحطه بغلش کردم باهاش دست دادم و روبوسی .سوار ماشین شدیم . بعد چاق سلامتی اولین چیزی که بهش گفتم این بود که خیلی بهتر از اون چیزی هستی که تو وب و عکسات میدیدم . اونم گفت منم میخواستم اینو بهت بگم . یکی دو ساعت دور زدیم کار خاصی نکردم همه رو گداشته بودم واسه فردا که از صبح علی الطلوع به بهونه دانشگاه از خونه میزنه بیرون برم دنبالش تا عصری باهم باشیم .یه مقدار گشتیم یه کافی شاپ هم رفتیم تا نزدیکای خونشون بردمش . قرار بود بعد اینکه اون میره منم برم هتل واسه یه شب اتاق اجاره کنم . از شانس بد من هتل فول مسافر بود . ( بچه های عزیزی که ساکن شاهین شهر هستن یا اونجا رفتن میدونن که سطح شهر رو کاملا فضای سبز و پارک احاطه کرده ) . شام گرفتم خوردم . رفتم تو یه پارک چادر که همرام بود چادر زدم و خوابیدم ( البته قبلش باهاش تلی صحبت کردم و قرار مدارای صبح رو گداشتم ) . قبل اینکه بخوابم موبایلم رو گذاشتن رو ساعت 6 که بیدار شم و گرفتم مثل خرس خوابیدم . 6 قبل اینکه الارم موبایلم زنگ بخوره پریا زنگ زد گفت من حاضرم بیا دنبالم دم خونه . منم هول شدم نفهمیدم چطوری چادرو جم کردم دس و صورتمو شستم رفتم دنبالش .دو خونه شون که رسیدم هوا تاریک بود اومد سوار شد باز باهم روبوسی کردیم و راه افتادیم به طرف اصفهان . هر دومون دلمون میخواست زود برسیم یه جایی که چادر بزنیم بیفتیم به جون همدیگه .اقا اینقد اینطرف اونطرف نگاه کردیم تا بالاخره رسیدیم باغ غدیر که جای چادر زدن و اسکان مسافرها بود . خیلی هم شلوغ بود . چون ماشین من هم پلاکش مال اصفهان نبود دیگه کسی بهمون شک نکرد . رفتیم یه گوشه که خیلی خلوت بود چادرو ساز کردیم زیر انداز انداختمو ( دستامل کاغذی هم بردما ) رفتیم تو اون نشسته بود من سرمو گداشتم رو پاهاش . دستش تو موهام بود . داشت با موهام بازی میکرد یهو بی اختیار لباشو غنچه ایی کرد و گداشت رو لبام . دیگه حالا لب نخور کی بخور ………………………………… اونم کنارم دراز کشیداز رو لباسا همدیگرو لمس میکردیم و لبای همو میخوردیم . من واقعا حشر پریا رو زده بودم بالا با بوسه هام و لبهام . از خود بی خود شده بود . بعد 10 -12 دقیقه گفتم لباسامونو در بیاریم . اون مال منو در اورد منم مال اونو . لخت لخت روبروی هم بودیم .گفتم پشت کن بهم . پشت کرد . از پشت بغلش کردم یه دستمو گداشتم رو 2 تا سینه های سفت و نازش و یه دستمم تو کس داغ و 2 سال کیر ندیده . با لبام هم پشت گردن و لاله گوششو میک میزدم . اونم دستشو اورده بود پشت کیرمو دستمالی میکرد . ( قبلا بهم گفته بود مطلقا برات ساک نمیزنم خودتو خسته نکن . حتی کون هم نداده بود ) من تو اون حالت خماری بودیم گفتم پریا گفت بله عزیزم – گفتم فقط یه چیز ات میخوام . گفت به جون مونا عمرا برات ساک بزنم حتی بعد ازدواج اما دیگه هر چی بخوای انجام میدم . گفتم هر چی گفت به جون مونا اره . گفتم باشه حالا بذار وقتش برسه ( میخواستم فاتح کونش خودم باشم ) . دراز کشید منم رفتم روش اول یه کم زیر گردنشو لیس زدم اه و اوهش در اومده بود .اروم نوک زبونمو کشیدم رو سینه سمت چپش دیدم نوکش بالا اومد و قرمز شدم . گفت بخورش عزیزم مال خودته . منم دیگه رفتم تو کار لیسیدن و خوردن و گازای کوچولو از نوک پستوناش . 5 یا 6 دقیقه که خوردم زبونمو کشیدم رو شکمش بردم پایین پایین تر رسیدم رو کسش که مثل بیست اسکی سفید و صافش کرده بود . با اولین زبونی که کشیدم رو کسش یه اهی ی ی ی ی کرد که انگار کسش اکبند بوده از بالا تا پایین همشو میذاشتم دهنم و واسش لیس میزدم بعد یه مدت کفتم 69 بشیم که حداقل توهم با کیر من ور بری ساک که نمیزنی اما باهاش ور رو که سیخ شه . همین کارو کردیم من کسشو لیش میزدم نیم نگاهی هم به کونش که سوراخش اندازه یه عدس بود داشتم اونم با کیرم ور میرفت .آتیش گرفته بود . گفت رامین کسم کیر کلفتت رو میخواد که جرش بدی و میخوام اقام کسمو پاره کنه . اینارو که میگفت منم یه سره حشری شدم .برگشتم کیرمو گداشتم رو کسش یه کم با ابی که از کسش خارج شده بود خیسش کردم . گفتم حاضری . گفت تورو خدا اول اروم آروم . گفتم باشه سرشو گداشتم دم کسش آروم بردم تو . عین تازه عروسا ناز و اخ و اوخ میکرد . کم کم عقب جلو میکردم تا سر کیرم یه کم جا باز کرد . گفتم میخوام ببرمش تو تا اخرش . گفت باشه . چشاشو بست دستشو به نشونه اینکه اگه دردش گرفت بده عقب منو . گذاشت رو سینه هام . منم اروم بردمش تو کس خیس تنگ و ابدارش .کم کم عقب جلو میکردم ترسش بدل شد به حشر و کیر خواستن . تو همون حین که داشتم اروم عقب جلو میکردم با زیر گردن و سینه هاش ور میرفتم و براش میخوردم و لیس میزدم . دیگه داشتیم از سکس باهم لذت کافی رو میبردم . محکم و سریع عقب جلو میکردم طوری که صدای کیرم وفتی به کسش میخورد خیلی خوب صدا میداد . کس داغ پریا کیر میخواست و کیر من داشت سیرش میکرد . همش داشت میگفت بکن منو جر بده پریاتو . کسمو پاره کن . ای ی ی ی . اوف ف ف ف ف . اینم بگم من تو پایان سکسهایی که انجام دادم تا حالا از هیچ نوع اسپری تاخیری یا قرصی استفاده نکردم به دو دلیل چون کمرم شل نیست و اینکه اعتقادم بر اینه که سکس با این چیزا لذت کامل رو برای مرد به همراه نداره .بهش گفتن پریا پاشو چاردست و پا واسا میخوام برم از پشتت بذارم تو کست . اونم قبول کرد و واساد رفتم پشتش اروم بردمش تو . دیگه گشاد شده بود اون کیر ندیده . موهاشو از پشت گرفتم باز شروع کردم به عقب جلو کردن . کل زمانی که شروع به سکس کامل کردیم ( کیر تو کس ) 15 دقیقه تقریبا طول کشید . دیگه داشت ابم میومد که به پریا گفتم داره ابم میاد چیکار کنم ؟ گفت بریزش رو کمرم . گفتم تا ابت نیاد نمبخوام ابم بیاد .بعد دوباره دراز کشید شروع کردم به مالیدن کسش با دستام . تند تند میمیالیدم تا اینکه دیدم آهی کشید و بدنش شل شد . ارضا شد خماری تو چشاش موج میزئ . گفتم پریا دوست دارم وقتی ابم میاد بریزم تو دهنت و سینه هات . قبول کرد اما با خواهش من . دوباره بردم تو کسش همزمان که داشتم میکردمش خودشم با دستاش کسشو میمالید همزمان با ارضا شدن من بود که دیدم خانم باز ارضا شد . کیرمو در اوردم یه راست بردم رو دهنش آبم که اومد ریختم تو دهنش و همشو اونجا خالی کردم .بدن منم شل شد دراز کشیدیم کنار هم تو همون وضعیت به مدت چند دقیقه . بعد خودمونو تمیز کردیم لباسامونو تنمون کردیم و باهم رفتیم بیرون و چادرو جم کردیم . سوار ماشین شدیم رفتیم تا ساعت 1 دور زدیم و از هر دری حرف زدیم . موقع نهار بود که گفتم پریا دلم باز سکس میخواد گفت من بیشتر اما روم نمیشد بگم.منم از خدا خواسته بهش گفتم تو یه قولی بهم دادی گفت چه قولی گفتم میخوام از کون بکنمت . یه کم من من کرد گفت آخه تا حالا ندادم میترسم درد داشته باشه . بهش گفتم طرفت کار بلده کاری میکنم که کمترین درد رد داشته باشی . باز رفتیم همونحای قبلی و چادر زدیم خیلی خلوت شده بود . دوباره لب و بوسه شروع شد . اینبار دوتامون راحت تر بودیم باهم . لباس همو در اوردیم . بهش گفتم 4 دس و پا واسا ویخوام لیس بزنم کونتو . لامسب طوری قنبل کرد که دهنم آب افتاد شروع کردم لیس زدن کونش با زبونم و انگشتامو میذاشتم دهنش خیس میکرد و از انگشت کوچیکه شروع کردم داخل کونش اوایل جم میکرد کونشو اما کم کم عادت کرد . یه انگشت شد دوتا انگشت دیگه راحت عقب جلو میکرد . گفتم پریا کیرمو با اب دهنت خیس کن و بمالش اونم این کارو کرد سیخ که شد گداشتم دو کونش . فشارش دادم داشت میرفت تو باز جم کرد کونشو . یه کم عصبی شدم موهاشو از پشت گرفتم کشیدم هواسش به موهاش بود که کیرمو باز فشار دادم تو یه کم که رفت تو آخی کردو ساکت شده . باز فشارش دادم دلم بحالش سوخت یه لحطه اما هوا و هوس بهم اجازه نداد درش بیارم و با فشار زیادی تا ته کردم تو کون تنگ و خیلی داغش .آروم آروم عقب جلو میکردم و از پشت گردنشو میبوسیدم کم کم درد براش شد یه لذت تموم نشدنی . حال میکرد و گهگاهی خودشم عقب جلو میکرد . 7 تا 8 دقبقه به همین منوال ادامه دادیم که حس میکردم داره ابم میاد بهم گفت رامین من ارضا شدم تو آبتو بریز تو . منم هر چی داشتن رو با فشار ریختم تو یه آهی کشید که ته دلم خالی شد .وقتی کیرمو در اوردم قرمز شده بود اما نه از فشار تنگیه کونش بلکه خون بود البته به مقدار کم . باهاش دعوا کردم گفت آخه هم تو خوشت از کونم میومئ هم داشت به خودمم خوش میکذشت . لذتشو به دردش ترجیح دادم . بوسیدمش و تمیزش کردم . لباسامونو تنمون کردیم و رفتیم از اون پارک . نهار خوردیم . بردمش شاهین شهر . یه کادو واسن خرید . من بخیر و اونم به سلامت . وقتی برگشتم امارات بعد چند روز باهام تماس گرفت گفت یه خواستگار دارم از هر لحاظ کامله اما من تو رو میخوام . منم از خدا خواسته دیگه یه هفته رو مخش کار کردم تا به اقا مهدی ( خواستگارش ) جواب اوکی رو داد . منم بعد اون وقت دیگه شمارمو عوض مردم و ازش خبری ندارم .بچه ها اگه خداییش بد نبود نوشته ام بگین تا خطراتمو کم کم بذارم اما اگه بده یا باور نمیکنین شیر ماردتون راستشو بگین که ادامه ندم .به امید رسیدن به سکس با هر کسی که دوست داریم .نوشته R.amini1981
0 views
Date: November 25, 2018