زندایی توپ

0 views
0%

سلام من اسمم امیر علی بچه تهران،محله پیروزی، الان که دارم این داستان رو واستون تعریف میکنم و مینویسم 23 سالمهاو موقع من 21 سالم بود من یه خانم دایی دارم خیلی خوشکله(جوونننننننننننننننن)یه هیکل ناز،یه کس ناز،و یه کون توپپپپپپپپ و گنده، دایی من یه مشکل داره که تا الانم خانم داییمو نتونسته بچه دار کنه و از این آدمایه مذهبی و سخت گیره من نمیدونم چرا این خانم دایی خوشکلم با اون ازدواج کرده.خدااااااااااااا.اونوقت خانم دایی ما، قربونش برم میدونم چقدر حرص میخورد که این دایی بی عرضه ما حتی بلد نیست اونو درست بکنه هر موقع که ما میرفتیم خونه دایینا خانم دایی همه جاش پوشیده بود اما بازم با اون پوشیدگی معلوم بود که زیر اون لباسا چه کسو چه بچه کونی خوابیده خانم دایی من حدودا 34 سالشه من همش زیر نظرش داشتم و حتی گاهی اوقات وقتی برمیگشتیم خونه به یاد اون جق میزدم.خلاصه گذشت تا سال 87 که عید شده بود 7 فروردین ماه بود که خونواده ما میخواستن برن خونه دایینا که من اون موقع خونه نبودم که مادرم زنگ زد و گفت که ما داریم میریم وقتی اومدی خونه لباستو عوض کن بیا خونه دایینا منم از خدا خواسته تا نیم ساعت بعد اومدم خونه و آماده شدم از خونه ما تا دایی نیم ساعت راه بود من رفتم سریع خونه دایینا که وای وای با چه صحنه ای مواجه شدم تا آیفونو زدم خانم دایی گفت کیهکه تا گفتم منم سریع درو زد و گفت بیا تو و رفتم تو یه تاپ مشکی پوشیده بود با یه هیکل درشد و سکسی من هیجان زده که شده بوم چون تا حالا اونو اینجوری ندیده بودم سریع گفتم وای چه خوشکل شدی خانم دایی، و اونم ناز کرد گفت چشات خوشکل میبینه امیر علی جان گفتم پس بقیه گفت که غذا آماده نشده بچه ها رفتن تو همین پارک بقل خونه منم موندم تا غذا حاضر بشه و برم.آقا منو بگید انگار که دنیا رو بهم داده بودن از خوشحالی داشتم میمردم یه آن یه فکری خورد به سرم که با خانم داییم سکس انجام بدم اما بعد از قیافه ترسناک داییم ترسیدم که اگه بفهمه منو میکشه اما با خودم گفتم که نه نباید از دستش بدم یا میمیرم یا زنده میمونم رفتم تو آشپسخانه و بدون مقدمه به خانم داییم گفتم تا حالا دوست داشتی یه سکس خوب با یکی داشته باشی دیدم اونم با ناز گفت بله چرا که نه من داشتم دیونه میشدم گفتم حالا من میخوام این کارو واست انجام بدم سریع گفت پس زود باش همینطوری که روبروم بود رفتم تو لباش و شروع کردم به خوردن اون لبای خوشکلش وای ی ی ی اتسرس داشت منو میکشت رفتم سراغ اون سینه های بزرگ و خوردنیش شروع کردم به خوردن اونم هی آخو اوخ میکرد منم بیشتر حشری شدم بهش گفتم میخوام کستو بخورم وای اصلا اصلا باور نمیکردم اون کسی که مدتها منتظرش بودم بالاخره به دستش اوردم اونم گفت بخور بخور جرم بده وای چه کسی تمیز بدن مو سرخ و خوردنی منم شروع کردم به خوردن اینقد خوردم که دیگه داشت جیغ میزد بعد گفتم خب نوبت توه شروع کرد به خوردن کیرم داشتم دیونه میشدم کیرمو در اوردم گذاشتم تویه اون کس نازش و شروع کردم به تلمبه زدن اوخخخخ چه کسی خیلی داد میزد منم فشار تلمبه هام بیشتر کردم دیگه داشتم ارضا میشدم که گفت بریز تو دهنم بریز بریز منم آبمو خالی کردم تو دهنش…و خلاصه بی حال افتادیم رو هم و بعد از یه 5 دقیقه رفتیم تو حمام با هم و اونجا هم یه بار دیگه سکس انجام دادیم و بعد دیگه رفتیم تو پارک این سکس لامصب رو باید تجربه کنید تا ببینید چه حالی میده…دوستون دارم…

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *