زندگی مهسا در مالزی

0 views
0%

دقبقا دو سال پیش بود که برای ادامه تحصیل از ایران خارج شدم و به مالزی آمدم..چند ماه اول خیلی سخت بود و من بسیار دلتنگ میشدم ولی کم کم عادت کردم مخصوصا از وقتی که دانشگاه شروع شد و با یک دختر ایرانی اشنا شدم..اسمش رویا بود.موهای بلوند داشت.قدش نسبت به دخترا خیلی بلند بود حدود 180 و هیکلشم پر بود ولی چاق نبود بر عکسمن که موهام مشکی بودولاغر بودم و قدمم متوسط بود..ما باهم خرید میرفتیم پارتی و دور همی میرفتیم و خلاصه اینکه همش با هم بودیم.شبا هم یا اون میومد خونه من یا من میرفتم خونه اون.رویا دختر شیطونی بود ولی من چون وقتی ایران بودم دوست پسر داشتم ولی رابطمون خراب شده بود زیاد تو فاز عشق و حال نبودم و در ضمن من ویرجین بودم ولی رویا نه..تو این مدت ما با چند تا پسر اشنا شده بودیم که یکیش خیلی مورد توجه من و رویا بود اسمش سیاوش بود.پسر با نمکی بود ولی خیلی معروف بود به لاشی بودن.اوایل شبا دور هم جمع میشدیم مشروب و گاهی وقتا سیگاری میزدیم بعد من و عسل با هم تو یه اتاق میخوابیدیم پسرا هم هرکی یه گوشه ولو میشدن ولی بعدها که صمیمیتر شدیم به سرگرمیامون بطری بازی و پوکر هم اضافه شد..بطری بازیم اولاش حقیقت بود بعد شد جرات..بعد از این بطری بازیا خیلی با هم راحتتر شده بودیم و من با اینکه از سیاوش خوشم میومد ولی انقد بهش نردیک نشده بودم که سکس کنم..تا اینکه یه شب با اکیپ سیاوش رفته بودیم بیرون که گفت هفته بعد تولدشه و ما رو دعوت کرد..وقتی رفتیم تو همه جارو بخار مشکی گرفته بود و همه به شدت مست بودن.ما هم رفتیم نشستیم و برامون مشروب ریختن.من و رویا عادت داشتیم سکر بخوریم بعد از چندتا پیک رویا چپ شذ و رفت تو اتاق که بخوابه.من و یکی از دوستامون به اسم مهناز رفتیم تو اتاق که مواظبش باشیم چون رویا یه دامن خیلی کوتاه قهوه ای با یه تاپ پوشیده بوذ و جوری روی تخت دراز کشیده بود که تا شرتشم پیدا بود هرچند منم خیلی مست بودم ولی حالمو میفهمیدم..داخل اتاق بودیم و تازه ملافه رو پای رویا کشیده بودیم که دو تا پسر اومدن تو..یکیشو میشناختم قبلا تو پارتی دیده بودمش.اونم خیلی بین ایرانیا معروف بود چون قد بلند و هیکل عضلانی داشت اسمش هومن بود و همه میگفتن خیلی لاشیه..خلاصه یک کم شوخی کردیم و خندیدیم که رویا جان کرمش گرفت و هی ملحفه رو از رو پاش میزد کنار و چون به پهلو خوابیده بود و دامنش کامل رفته بود کنار و باسنش کاملا معلوم بود چون یه شرت بک لس پاش بود.پسرا هم مست بودن و حواسشون به این..خلاصه من و مهناز اومدیم بیرون و یک کم رقصیدیم و شام خوردیم و میخواستیم بریم که رفتیم سراغ رویا ولی هر چقد گفتیم نیومد و گفت صبح خودم میام..ما هم رفتیم سوار تاکسی شدیم و رفتیم خونهچند روز بعد رویا اومد خونم و با شیطنت گفت که اونشب تولد با هومن سکس کردم و کلی از سکس خوب هومن تعریف کرد البته این اولین باری نبود که داشت با پسری تو این کشور سکس میکرد ماشالا تو این چند ماه به هشت.نه نفر سکس کرده بود و همه رو به من گفته بود و دلیل اینکه این اخریرو بهم دیر گفته بودم خودش گفت همین بوده که خجالت میکشیده دیگهخلاصه گذشت و ما دورهمیامون سرجاش بود تا اینکه یه شب سیاوش و دوستاش اومدم خونه من.رویا هم بود بطری بازی کردیم و من از همون دفعه اولی که ازم پرسیدن اخرین بار کی سکس کردی گفتم ویرجینم هرچند کسی هم باور نکرد..اره اومدن و بعد از اینکه رفتن من به یگلنه گفتم که دلم سکس میخواد اونم گفت خب به سیاوش مسیج بده تو فیسبوک..سیاوش به محض اینکه رسیده بود فیسبوکشو باز کرده بود و منم بهش مسیج دادم و گفتم دلم میخواد سکس کنم..اونم باورش نمیشد خودم باشم فکر میکرد یکی دیگه است با ایدی من..و هی میگفت نه امکان نداره تو دختر خوبی هستی و.. اخرش برای اینکه بهش ثابت شه خودمم گفت بهم زنگ بزن منم زنگ زدم و اونم از خدا خواسته گفت میخوای الان بیان دنبالت منم راستش چون دختر بودم و هنوز شک داشتم که میخوام این کارو بکنم یا نه قبول نکردم و قرار شد 2 شب بعد.بعد از پرشین پارتی با هم قرار بذاریم.منم به خاطر اینکه پشیمون نشه گفتم که دختر نیستم ودروغ گفتم که دخترم..خلاصه اون شب رسیدو اومد دنبالم..وقتی رسیدیم خونش رفتیم رو مبل نشستیم.هم اتاقیش تو اتاقش بود و من نمیخواستم منو اونجا ببینه به خاطر همین گفتم بریم تو اتاقت..رفتیم تو اتاق و لبه تخت نشستیم..سرشو اورد نزدیک صورتم و خیلی اروم لبشو چسبوند به لبم و شروع کرد میک زدن منم کمکش میکردم و خیلی تحریک شده بودم..بعد از اینکه لبامو خورد اومد رو گردنم و گردنمو لیس زد بعدش منو خوابوند رو تخت و تاپمو در اورد و شروع کرد خوردن سینه هام.بعدش از رو سینه هام زبونشو کشید تا پایین پهلوهام.یک کم پهلوهامو لیس زد و منو که از شدت شهوت خیس خیس بودم بلند کرد و خودش خوابید رو تخت و منو خوابوند رو خودش دستشو فشار میداد رو باسنم که کسم بیشتر به کیرش که سفت شذه بود بخوره و همینجوریم داشت سینه هامو میخورد.بعد بلند شد و تیشرتشو در اوردو شلوارک منم از پام در اورد بعد با انگشتش کشید رو شرتم که خیس بود من دیگه صدام در اومده بود که شرتمو در اورد و دو تا پاهامو انداخت رو شونش و سرشو کرد تو کسم و شروع کرد لیس زدن کسم..داشت میخورد که حس کردم دارم ارگاسم میشم که گفتم عزیزم بسه بیا بکن..اونم سریع شلوارو شرتشو در اورد و کیرشو اورد دم دهنم و منم چند تا لیس زدم وبعدش دوباره پاهامو باز کرد و سر کیرشو کرد تو کسم..هر چقد فشار داد کامل نرفت منم ترسیده بوده به خاطر همین خودمو سفت کرده بودم..بعد از چند دقیقه گفت چرا نمیره تو..منم چون دردم گرفته بود برگشتم و گفتم تو اینکاره نیستی از پشت بکن..قبلا چند باراز پشت سکس کرده بودم..که کیرشو خیس کرد و با چند تا فشار کرد تو کونم و خوشبختانه زودم ارضا شد.وقتی پاشدم رفتم دستشویی ازم خون اومد ولی میدونستم پردم پاره نشده و یک کم از اینکه این همه درد کشیدم ولی پردم از بین نرفت ناراحت شدم..بعدش اومدم رو تخت تو بغلش دراز کشیدم که گفت اگه بهت پیشنهاد دوستی بدم قبول میکنی منم گفتمنه… گفتچرا….گفتم من نمیخوام دوست پسر لاشی داشته باشم که خندید گفت من اگه دوست دختر داشته باشم کاری نمیکنم منم گفتم به هر حال نه و اینم اولین و اخرین رابطه ما هست …ولی ما بعدا یه بار دیگه ام سکس کردیم و بعدا فهمیدم که رویا هم با هومنه هم سیاوش و بعد از یه مدت هومن به من پیشنهاد داد و…….بقیشو تو داستان بعدی مینویسمنوشته مهسا

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *