با سلام من فرهادم 36 سالمه متاهلمو از زندگیم راضینمیخوام واسه کاری که میکنم بهونه تراشی بکنم ولی هر ازگاهی بدم نمیاد که تجربه سکس با غیر ازهمسرمو تجربه کنم البته نه با تجاوز وزور وباهر کسی هم که این کارو کردم نه پولی بوده نه زوری محل کارم یه مجموعه تفریحی کنار دریای شماله چند سالی هم که اینجا تو محل کارم از این کارها نکردم ولی آرزو زنی بود که دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم اون مهمون یکی از مهمانهای مابود سال دومی بود که میومد اینجا یکی ازبچه ها که باهاش درحد دوستی بوده آمارشو بهم داد دلو زدم به دریا یه روز دم غروب که واسه دویدن تنها اومد کناردریا باهاش صحبت کردم.اون خودشو اینجوری معرفی کرد زهره هستم و38 سالمه ساکن تهران والانم12 ساله که از مردم به دلایلی طلاق گرفتم 8 ساله که رابطه با کسی نداشته .چند سال که ازشوهرش طلاق گرفته بوده عاشق یکی دیگه میشه واونم اذیتش میکنه به همین خاطر از مردها دل خوشی نداشته. خلاصه شماره هامونو رد بدل کردیم واونشب گذشتاونا دو روز بعد برگشتن تهران رابطه ما تلفنی بودوزمانی که من تو محل کارم بودم اس میدادیم وصحبت میکردیم اوایل صحبتهای معمولی اس های مفهومی تا یواش یواش شد اس های سکسی. قبلا هم تجربه کرده بودم که اگه با خانومها بحث سکس وپیش نکشی خودشون بلاخره پیشنهاد میدنکه این اتفاق هم افتاد پیشنهاد سکس داد.منم قبول کردم دنبال فرصت که همدیگه رو ببینیم.تا اینکه بخاطر فوت پدر یکی ازدوستام وشرکت تومراسم ترحیم راهی تهران شدم مراسم توخیابون پاستور بود با زهره یکساعت بعد میدون پاستور قرار گذاشتم وبلاخره لحظه دیدار ما بعد ازدوماه از اولین دیدارمون فرارسید.منو که دید باهم دستو دادیم وروبوسی کردیم و سوار ماشینم که پراید(جهت اطلاع)شدیمبا یکی ازدوستام که دانشجوی پزشکی تهرانه وخونه مجردی تو تجریش داره هماهنگ کرده بودمدوستم دم درخونه منتظرما بودکلیدو به مادادوخودش رفت کتابخونه.رفتیم بالا وارد خونه که شدیم باورم نمیشد که باارتباط تلفنی اینقدر یکی به یه نفر دیگه وابسته بشههمدیگه رو واسه اولین باربغل کردیم دیدم یه کمی ازبغل وتن یه مرداکراه داره ولی بعدازچند دقیقه آرومتر شد وشروع کردیم به لب گرفتنتبحر نداشت ولی همراهی میکرد همینطور که لب بازی میکردیم آروم جوری که ناراحت نشه دستمو بردم طرف سینه اش وخیلی آروم ازپشت لباسش مالوندم اون سبنه های نازو کوچولوش (سایز65).قبلا توپیامهاش میگفت که سینهاش کوچیکه وبابت این ناراحت بود ولی من بهشم گفتم که عاشق سینه های کوچیکم.ازمسیر داستان منحرف نشیماز روی لباش اومدم طرف گردن ولاله های گوشش غرق لذت وحال بودیم هردوتامونجوری که هیچ چیزحواسمونو پرت نمیکردلباسهامونو باکمک هم یکی پس از دیگری دراوردیم ولخت لخت شدیمآذر ماه بودوهوا یه کمی سردلخت که شدیم بدن قشنگ ونازشو تازه تونستم حسابی وراندازکنم ازم پرسیدچرا نگاه میکنی گفتم قبل ازاینکه سکسوتجربه کنیم میخوام بدنتو کامل بینم تا بعد از سکس هم ببینم نظرم عوض میشه یا نه. براحتی کل هیکلشو که حدود 57یا8 کیلو نمیشد توبغلم گرفتمو بلندش کردم بردم تویه اتاق دیگه توبغلم دستو پا میزدو میخندید . خوابوندمش روی پتو ودوباره شروع کردم از لب وگردن به خوردن رسیدم به سینهای نازش بازبونم دور نوکش میچرخوندم تازه داشت آه واوهش در میومدکه یه گازکوچولو ازنوک سینه اش گرفتم یهو پرید ویه آخ گفت ومجالش ندادم ونوک سینه شو فقط نوکشو شروع کردم به مکیدن با این کارم انگار بیحس شد وفرش زمین شد.منم ازاین سینه به اون سین یکی روبخورو یکی روبمال واسه خودم مشغول بودماونم با آه ووای وای گفتن هاش بیشتر حشریم میکرد.آخرسینهاشو تقریبا 90درصد چپوندم تودهنم واون یکی رو بافشار چنگ میزدم کار سینهاشو تموم کردمو اومدم پایین تر دور نافش وبازبون خیس کردم لیسیدم اون داشت از لذت پتو رو چنگ میزد آخ واوخ میکردو لبشو گازمیگرفت بازبون رفتم پایین تر کسشو میدیدم وزیر شکمش که به خاطر بارداری کمی خط افتاده بود اما لذت وشهوت اجازه نمیده که به این مسائل فکرکنی وآزارت بدهچوچولش بزرگ نبود ولی بادندونا تاجای که میشد کشیدم ولای دندونها م بازی میکردم اون داشت دیوونه میشدهمش میگفت بکن تو فرهاد توروخدابکن توش ولی من میخواستم لذت همراهش باشه گفتم زوده باهات کاردارم .باانگشت شست واشاره لای کسشو باز کردم وای خدا چی میدیدم صورتییه کس صورتی خیس خیس از شهوت انگشت اشارمو گذاشتم روی برآمدگی چوچولش همونجایی که اززیرانگشت آدم در میره باهاش بازی میکردم وزبونمو بردم طرف کسش بانوک زبون داشتم باکسش اونم توی کسش بازی میکردم که دیگه میلرزید وای وای گفتنش تموم اتاق وپرکرده بود ومنو تشویق به لذت بیشتر میکرد دیگه موقعش بود که کیرمو نزدیک دستش میبردم تا بتونه کیرمو بماله یه مقدار پایین تنه مو چرخوندم جوری که دستشو درازکنه تا به کیرم برسه اونم همین کارو کرد دستشو به کیرم رسوندگرفت تودستش ومیمالوند منم داشتم دیکه کسشو گاز میگرفتم کیرمو میکشید طرف خودش واسه مالکیت بیشتر ودسترسی بهتر منم مانعش نمیشدم وکمکش میکردمخودم چرخوندم کیرمو نزدیک دهنش بردم 69 بودیم اما اون کیرمو دهن نمیگرفت بعدا گفت که تا حالا این کارونکرده (صحت حرفشو تو رابطه بعدی که تو شمال داشتیم وقتی که میخواست کیرمو بخوره ولی با دندوناش زخمی کرد فهمیدم)برش گردودندمو پایان هیکلمو انداختم روش تو هم وول میخوردیم بدنهامنو بهم میمالوندیم گفتم ارزو میخوام کیرمو بذارم توکست دوستداری اولش وچطوری شروع کنم. بقیه باخوذم آرزو گفت میخوام توچشام نگاه کنی بذاری لذت وتو چشات ببینم خودمو انداختم لای پاهاش زانو زدم یکی ازپاهاشو تا کمرم آوردم بالا کیرمو که دیگه داشت منفجر میشد با دستم گرفتم بردم طرف کسشسرکیرمو با آاب لزج کسش خیس کردم(تو سکس عادت به کاندوم ندارم چون میدونم که ایدز از خانم به مرد احتمالش 1در 1000 هست پس سعی میکنم لذت شو ببرم) فکر میکردم با یه کس حداقل سایز کیرم طرفم وواسه تو کردن مشکلی ندارم ولی واقعا کسش تنگ بود وفهمیدم که درمورد نداشتن چند ساله رابطه با کسی رو راست گفته باکمک دست وفشار کمر کیرمو فرستادم تو کسش دیگه داشت پهلو هامو چنگ میزذ ومنو میکشید طرفش اوج شهوت ولذت وتو چشماش میدیدم یه چند باری عقب جلو کردم تا عادی شد 3یا4 دقیقه تواین حالت تلمبه زدم وگفتم دیگه حالتو(بقول باکلاسهاش پوزیشن)عوض کنم کیرمو که در آوردم دیدم کمی خونیه که اونم به خاطر تنگی کسش بوده بادستمال خونوپاک کردمو کمکش کردم سگی بشه دستمو گذاشتم دوطرف باسنش و کیرمو هل دادم تو دیگه دوتایی عقب جلو میکردیم جوری که چند بار کیرم از کسش دراومدو به کون وکپلش میخورد آخرشم صورت وسینه شو چسبیدم به زمین وقمبلش هوا من در حال عقب جلو 34 دقیقه تو این حالت کردمشدوست داشتم از کون هم بکنمش ولی گفتم واسه دفعه اول وبااین کس تنگ صلاح نیست بمونه برای دفعات بعد (که همینم شد) تو حالات مختلف کردمش تقریبا 15تا20ذقیقه تلمبه زدنم طول کشید نمیخام بگم کمرم سفته ولی بعد این همه سال میدونم که واسه چنین شرایطی چطور کمرمو سفت کنم واز چی استفاده کنم که ضرر زیاد نداشته باشه. لحظه اورگاسمش رسید وبالرزش و آه خفیفی واسه چندمین بار آبش اومد اما من همچنان تلمبه میزدم بعد از حالتهای مختلف دوبار به پشت خوابوندش وهمون حالت اول گرفتم اینبار بادور تند تلمبه میزدم اوج شهوتم نزدیک بود کیرمو از کسش در اوردم وسرشو یه لحظه نگه داشتم وبعد به طرف شکم وسینه اش گرفتم ابم با فشار پاشید بیرون همون نگه داشتن اول کارشو کرد پرتابش تا صورت آرزو رسید بعضی خانمها از فشار آب وسفتی کیر طرف مقابلشون لذت میبرن وآرزو هم جز اون دسته بود بادستهای تقریبا ضمختش که تازه متوجه شده بودم (اونم بخاطر کار کردن بود)آبمو روی سینه ها وشکمش میمالید منم دیگه ولو شدم بغلش اون روز با فاصله نیم ساعت دوبار دیگه هم سکس داشتیم ولی به لذت اولین بار نبود ساعت تفریبا 5ونیم بود که کلید خونه رو به امید دوست دانشجوم تحویل دادم از آرزو ساعت 6 با خوشحالی وآرزوی لحظات بهتر ویه لب داغ توماشینم سر خیابون خونه خواهرش جدا شدم راه افتادم سمت شمال که فکر کنم ساعت 9ونیم رسیدم.اولا ببخشید طولانی شددوما اگه ایراد نوشتاری هست بخاطر تند نوشتنهسوما اگه غلط املایی هست حمل بر بیسوادی نباشه بذارید به حساب نا آشنایی کامل باصفحه کیبوردچهارما از راهنمایی سازنده شما سپاس گذار میشماین خاطره رو نه واسه امتیاز ونه واسه فحش هاش نوشتم بلکه بخاطر اینکه با مجسم کردن اون لحظاتی که من داشتم شما هم چند دقیقه ای اگه خوشتون اومد خوش باشینبدرودنوشته فرهاد
0 views
Date: November 25, 2018