زوج حشری خارجی اهل افغانستان

0 views
0%

وحید هستم داستانی که میگم کاملا واقعیه چن روزی بود که باشگاه ثبت نام کرده و برای تمریناتم راه دوری رو تا شهرری میرفتم اون زمان هجده سالم بود یه پسر لاغر بودم اما با کون برجسته که تو چشم بود کونم به خانواده ی پدریم رفته بود که ذاتا بزرگ بود تو اونجایی که فوتبال میرفتم یه مرد سی ساله به اسم رحیم فوتبال میومد که مشخص بود از چهرش افغانیه اما بدن وحشتناک ورزیده ای داشت عضلات کات شده و زیبا و شکم تیکه ای خیلی هم بازیش خوب بود من ازش خیلی خوشم میومد گذشت تا اینکه یه تو رختکن هیچکس نبود و چون خودش با مدیر مجموعه دوست بود کلید دستش بود منم همیشه اخرین نفر میرفتم بعد تمرین اون روز که داشتم لباسمو عوض میکردم اومد بغلم و گفت چه قد کوچیکه کیرت منم گفتم کجاش کوچیکه چرت نگو گفت ببینم اگه راست میگی گفتم چرت نگو گفت پس معلوم شد نداری در آوردم آخه فکر میکردم بزرگه برام که گفت نه مثل اینکه واقعا بزرگه ببینمش اومد جلو و با دستای قویش گرفت کیرمو و یه کم باهاش ور رفت که شدیدا حشری شدم دستاش بزرگ و پر رگ بود آخه بعد دستشو کرد تو شرتش و کیرشو نشون داد دو برابر کیر من بود تازه نیمه خواب بود و خیلی کلفت تعجب کردم و گفت ببین کیر به این میگن تو عمرم چنین کیری ندیده بودم هم کلفت هم دراز و خوشتراش که روش رگ داشت گفت کلفته نه؟گفتم خیلی گفت خب بیا لمسش کن خودشم یکم با کیرم ور رفت فهمید دارم حشری میشم بیشترش کرد یکم تو چشام نگاه کرد فهمید که دیگه شکارم کرده دستشو کرد تو موهام و برد منو پایین و بی اختیار لبامو گذاشتم رو کیرش نوکشو بوسیدم و سرشو کردم تو دهنم کمی ساک زدم سرشو بعد تا ته کردم تو حلقم گفت چطوره خوشت میاد گفتم عالیه گفت پس خوب بخور منو خوابوند رو نیمکت و نشست رو دهنم و شروع کرد به گاییدن دهنم کمی که گایید بلند شد و تخماشو تو دهنم گذاشت یکم میک زدم و بعد از روم بلند شد تلفنشو برداشت یکم صحبت کرد بیرون و بعد اومد داخل گفت بپوش بریم مکان منم زود پوشیدم کمی میترسیدم اما بدجور مست کیرش بودم نشستیم تو پژوش و رفتیم یه آپارتمان وارد شدیم طبقه سوم زنگو زد و یه خانم افغانستانی درو باز کرد یه خانم توپر چشمای درشت بینی کوچک چشم کشیده که مشخص بود افغانیه به نام زینب که خال بزرگی هم روی صورتش داشت و پوستشم تیره بود رفتیم تو و رحیم امونم نداد لختم کرد از زینب لب گرفت و بعد نشست رو صندلی زینب شلوارش کشید پایین و به من گفت بیا بخور رفتم و کیرشو کردم تو حلقم رحیم سرمو گرفت و گفت خوب میخوریا تو حلقم کرد کیر تا ته توی دهنم بود و زینب سرمو میگرفت و تو حلقم میکرد موهامو میگیرفت و میگفت ساک بزن این کیر کلفتو تا میتونستم میخوردم زینب تف کرد رو تخمای رحیم و گفت بخوووور و تف زینبو از رو تخمای رحیم لیس زدم یکم که کیر خوردم رحیم منو چهار دستو پا کرد و رفت پشتم زینبو موهامو گرفت و دوتا انگشتاشو گذاشت تو دهنم رحیم کیرشو چفت کونم کرد و فرو کرد توم یکم دستو پا زدم از درد اما فایده نداشت قبلا به خودم خیار کرده بودم ولی مال رحیم خیلی کفت بود آه کشید و تن تن تو کونم تلمبه میزد و من ناله میکردم میزد در کونم و میگفت جررررت میدم کونتو پاره میکنم هرشب کونتو میکنم دیگه چاقال من شدی زینب شلوارشو در آورد و کسشو آورد جلو دهنم سیاه گوشتی با پشم خطی گفت بخووور پسر جان زبون زدم و کسشو میخوردم یکم‌ که خوردم ابش میومد کم و بیش رحیم میگفت کس بخور و کون بده زبونم تو چوچول زینب بود که رحیم جوری تلمبه میزد که خونه میلرزید کیر پر رگ و ریشش تو کونم میرفت و بعدچند دقیقه زینب برگشت و کونشو قمبل کرد گفت لیس بزن کونش بوی سکسی میداد کمی لیس زدم و گفت بخور پسر بخور میلیسیدم کمی که خوردم دیگه با ولع میخوردم که زینب گفت با زبون منو بکن زبونمو بردم داخل کونش و قشنگ حس کردم تو کونشو کمی که خوردم رحیم اومد نشست رو دهنم و کرد تو کس زینب من سوراخ کون زینبو میخوردم و اون میکردش رو دهنم بعد چند دقیقه رحیم گفت زینب بیا برام ساک بزن زینب کرد تو دهنش چن ثانیه بلعید تا رحیم لرزید و کیرش منبسط شد و دهن زینبو پره آب کیر کرد که همش تو دهن زینب موند آب کیر زیاد و سفید زینب لبهاشو رو دهنم گذاشت و آب کیر داغ و غلیظ رحیمو تو دهنم ریخت و منم قورت دادم که رحیم و زینب خوششون اومد کمی ازم لب گرفت بعد خودشم نشست رو دهنم انقد کسشو لیس زدم و رو دهنم با موهای افشونش ناله کرد تا اونم تو دهنم ارضا شد از روم بلند شد و رفت تو بغل رحیم من یه گوشه نشستم با کون پاره و دهنی پر از آب کیر باقی مانده به تماشای ناز شدن زینب تو آغوش رحیم نشستم و…نوشته وحید

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *