سلام …. دوستان عزیزم این داستانی واقعیست و چون برام زیبا بود براتون می نویسم…من اسمم آ . د هست و الان 26 سالمه.. این داستان ماله 3 سال پیشه.من توی دوران دانشگاه زیاد تو اینترنت دور می زدم و سایتهای مختلف می رفتم از علمی گرفته تا سکسی…توی یکی از سایتهای دوستیابی هم عضو بودم که با دختری به نام سحر آشنا شدم، ما بعد از چند وقت چت کردن و شماره دادن و صحبت کردن قرار گزاشتیم همدیگرو ببینیم… سحر بچه اسلام شهر بود و من شمال تهران ساکن بودم، قراری اطراف میدون ولیعصر گذاشتیم و همدیگرو دیدیم که این قرار باعث شد من بفهمم این دختری ماهها باهاش حرف می زدم و چت می کردم اونی نیست که می خوام ولی اون از من خوشش اومد….خلاصه اون روزو با تحمل کردن پشت سر گذاشتم و بعد از اون روز دیگه جواب زنگاشو ندادم تا رابطه تموم بشه ولی نشد و اون همچنان مسر به ادامه دوستی بود تا اینکه روزی قضیه خودشو منو واسه دوستاش تعریف می کنه و یکی از دوستاش به نام فریبا تصمیم می گیره با گرفتن شماره من از هدا به قول خودش من و هدارو مجدد به هم نزدیک کنه…تا اینکه یه روز فریبا به گوشیه من زنگ زد و کلا از همون زنگ اول تقریبا فهمیدم اون بیشتر می خواد خودش جای هدارو بگیره، خیلی خیلی زبون چرب و نرمی داشت و کلی با هم صحبت می کردیم تا اینکه یه شب با یه جرقه کاملا معمولی دوران سکسی رابطه ما آغاز شد.اون شب کذائی به من اس ام اس داد که خوابیدی یا نه و من بی غرض جواب دادم نه آدی کوچولو خوابههمین جمله سر آغاز پایان ماجرایی هست که براتون می گم.فریبا به شدت از این حرفم خوشش اومد و از فردای اون روز هی می گوفت کی خوابه تا اینکه منم سر صحبت باز کردم ، سرتونو درد نمی آرم بالاخره فریبا گفت من جوری برات ساک می خانمم آبت 1 دقیقه ای می یاد و منم گفتم حتی 1 ساعتم بزنی تا نخوام نمی یاد و شرط ناهار بستیم.اولین سکس ما توی استخر و سونای ساختمون ما بود که فریبا از همون اول شروع کرد کیرمو ساک زدن، جالب این بود که همیشه می گفت من تا حالا سکس نداشتم ولی با ساکایی که می زد مطمئن بودم حرفه ای….خلاصه نزدیک 1ساعت ساک زد و آب من نیومد و خسته شد، خیلی هم ناراحت شد که گفتم می خوام بکنمت اجازه نمی داد تا اینکه به زور راضی شد کون بده ، به پشت خوابوندمش وقتی داشتم سوراخشو باز می گردم دیدم دور سوراخ کونش زیگیل داره خیلی بدم اومد می خواستم نکنم ولی چون خودم پیشنهاد داده بودم تو رو در وایسی گیر کردم و همش می خواستم یه جوری در برم چون می ترسیدم مریضی بگیرم.خلاصه یه کم آب دهن به باسنش زدم و سر کیرمو با اکراه گذاشتم دم سوراخش، یه شانس بزرگ آوردم و اون این بود که بهمحض اولین فشار چنان جیغی زد واقعا ترسیدم و همین جیغو بهانه کردمو گفتم دوست ندارم درد بکشی پس دیگه نمی کنمت و پاشو لباساتو بپوش… ولی این پایان ماجرا نبود و گیر داد که اگه نکنمش ناراحت میشه چون فکر می کنه نتونسته منو ارضاء کنه، خلاصه هرچی اسرار کرد من قبول نکردم حتی گریه زاری کرد بکنمش ولی این کارو نکردم چون واقعا از زیگیلای سوراخ کونش میترسیدم مریض بشم.ولی هیچ وقت بهش نگفتم دلیل اصلی اینکه اون روز نکردمش چی بود….. ما بعد اون قضیه چندین بار دیگم سکس کردیم ولی هر بار فقط میدادم کیرمو ساک بزنه اصلا نمی کردمش و تنها کاری که می کردم این بود که می گفت لاقل سینمو بخور من خودمو ارضاء می کنم، منم فقط سینشو می خوردم، ولی از حق نگذریم سینه های نرمو اناری داشت و اونم جلوی من خود ارضائی می کرد….. فریبا اینقدر حشری شده بود که صبح ساعت 8 آژانس میگرفت می یومد خونمون کون بده ولی بیچاره فقط چیزی جز ساک زدن و آب کیر خوردنو خودارضایی نصیبش نمی شد . . .تا اینکه بعد چند ماه گفت تو فقط واسه خواسته های خودت منو می خوای و من دیگه تحمل نداارم و این آخر دوستیه منو فریبا بود.این درس عبرتی واسه فریبا شد تا دیگه حوس نکنه دوست پسرای دوستاشو بر بزنه. الانم هنوز ازش خبر دارم و چندین بار قرار گذاشتم ببینشو ولی نرفتم، الان تو شرکت مشغول کار ، البته نا گفته نمونه پدر و مامانش با هم مشکل دارن و شاید درست نبود من این کارو باهاش بکنمدوستان گلم اگه نظری دارید یدید… دوستون دارم… بگید اگه جای من بودید چیکار می کردید
0 views
Date: November 25, 2018