زیر پوست نوشا (1)

0 views
0%

سلام دوستان عزیز شهوانی، داستانی که امروز آغاز کردم به نوشتنش حقیقت محض نیست اما حقیقت توش در جریانه، امیدوارم خوشتون بیاد لطفا منو راهنمایی کنید تو مشکلات و ضعف داستانم تا بتونم داستانای بهتری بنویسم، چون بالاخره همه ما واسه ۱ دلیل تو این سایت هستیم دیگه ؛)خیلی‌ تو دوران نوجونیم خوشگل به حساب نمیومدم، چون مادرم نمیذاشت ابروهامو بردارم و زیر عینک طبیم چشمام گم شده بود، موهام همیشه چتری بود ، و یه کم تپل محسوب میشودم ، کّل ۲ سال اول دبیرستان به شیطنیم گذشت از گذاشتن ترقه تو دفتر ناظم تا کش رفتن ورقه. اما سر مساله پسر همیشه ضعیف بودمو اون از ترس مادرم نبود از ترس قیافم بود ، با این که زیاد شنیده بودم بگن نوشا چه چسمی قشنگی‌ داری چه پُست روشنی داری اما همیشه فک می‌کردم اینا کس کس و شعر و ۱ پسر با من دوس نمی‌شه که بخواد دوست پسرم باشه ، جالبیش این بود که دوستان پسر زیادی داشتم اما اونا همیشه منو در حد ۱ دوست معمولی‌ دیدنو منم در دلمو بستم که اونا هم ۱ دوست معمولی‌ بمونن اما نشد بین پایان کشمکشم ۱ جا دلم رفت۲۱ اردیبهشت بود و من سال دوم دبیرستان که دوستم هدا یه مهمونیه مخلوط گرفت قبلن از این مهمونیا می‌گرفت اما هیچوقت نشده بود منو دعوت کنه اما نمیدونم چی‌ شد که بهم گفت توام بیا، ذوق کردم همه دوستم بودن، مهممنی شب جمع بود و اون روز ۴شنبه خیلی سعی‌ کردم به مادرم دروغ نگم اما مادر من آدمی‌ نبود که جمبه شنیدن حقیقت و داشته باشه بالاخره پیچوندمشو به بهانه مهمونیه دخترونه رفتم. نمیدونستم چی‌ بپوشم آخر هم تاپ مشکیه یقه‌ ۳ سانتی با ۱ شلوار جین دمپا گشاد پوشیدم موهای کوتامو درست کردمو با ۱ آرایش اندک رفتم، از سر ذوقم نفر اول بودم فقط هد او برادرش بودن روی اپن آشپز خونه قلیون و چیپس و مزئو ۲ شیشه ودکا‌یی‌ انگور بود، همه بچه‌ها میگفتن مادر هدا بازه و راحت حالا باورم شدالقصه داستانو کوتاه کنم مهمونی شروع شد و من پشیمون از لباسم همه دوستم دامنی کوتاهو تاپ تنشون بود همین‌جور که هاج واج بودم پرستو زد دم باسنمو گفتخوب کونی‌ داریا نوشا(خندم گرفت) برو بابابه سینهی بازش زول زدم دستش ۲ تا شت بود داد دستمو گفت بزن یخت باز شهدفعه اولم بود اما صبر نکردمو رفتم بالا سوخت تا پاین و سرفه کردم و پرستو خندید و رفتدفعه اولته (صدای پسرنی منو برگردوند)آره( قدش بلند بود با موهای کوتاه سربازیو ته ریش مردونه )دستشو اورد جلو گفت شهابم، دوست هدا هستی‌بللله، شما چطورمنم افتخار رقص میدی(هنگ کردم می‌خواد با من برقص) آروم سرمو تکون دادمکلم داغ بود از ودکا بود یا از برخور دست شهاب..همه میدونستن تو دوستم رقص من حرف نداشت ۴ ۵ سال کلاس رقص میرفتم و اعتماد بنفسمو تو پیست رقص به ۳ برابر میرسوندمبد رقص چشای متعجّب شهاب ثابت کرد که متهیرشب با شادی برگشتم خونه و خوابیدم به فکر شهاب و خودمو توهماتم واسه آیندموندوشنبش هدا منو ۱ گوش‌ گیر اوردو گفتشاب شمارتو می‌خواد نوشاشماره منو (باورم نمی‌شد)آره دیگه بدم یا نه خر خوش شانسبده یکم در مورد این آقا شاب آمار بده باباهدا چهرش راضی‌ نبود و مختصر گفتپیش دانشگاهی ، ریاضی‌ میخونه بچه سعادت آباد دوست فامیلیمننگامو تو چشای هدا انداختمو گفتم تو ناراحتی‌ از این قضیهنه و رفتبا تعجب موندمو سعی‌ کردم به چیز بعدی فک نکنم، عصر ساعت ۶ بود که اولین اس‌ام‌اس شهاب اومدطولی‌ نکشید که فهمیدم شب مهمونی از سادگیمو چهره شرقیمو رقصم خوشش اومدهاولین قراره ما با کلی‌ ترس من و کلی‌ خواهش اون ۵شنبه هفته بعدش اتفاق افتاد خونه ما شهرک بود و خوب زیاد دور نبودیم از هم .ساعت ۷ قرار بود همو جلوی میلاد نور ببینیم.مامانمو به بهانه خرید کتاب پیچندمو رفتم سر قرار، ۱ شلوار جین چسب با ۱ مانتوی کوتاه چاهارخونه قرمز مشکی‌ با ۱ شال مشکیو ۱ کیف همون رنگ با آرایش محو چهرمو مناسب کردجلوی میلاد دیدمش با ۱ تیپ مشکی‌ توسی‌ اومدو دست دادو رفتیم تو پاساژ دستم تو جیبم بود و سر به زیر که دستمو در اورد از جیبامو گذشت تو دستش، تضاد دستای یخ من با گرم اون دلمو لرزوند، قرارامون ادامه داشت و حالا من میمردم واسه شهاب و اونم گویا دوسم داشت ، شب تولد هدا باز مهمونی بود، اما این مهمونی طولانی تر بود با هدا هماهنگ کردم که شب خونشو بمونم و مامانمو در جریان گذشتم قرار بود که شهاب بیاد جلوی کوچمون با آژانس دنبالم، از وقت دوستیم با شهاب که حالا ۳ ماه بود سعی‌ کردم ۱ کم شیکممو آب کنم و به اصرار به جای عینک لنز گرفتمو چشمای مشکیه درشتم معلم شد تنها دردم ابرو هم بود که مادرم به هیچ صراطی مستقیم نمی‌شدوقتی‌ پیراهن مشکی‌ بلایی زانمو تنم کردم کلی‌ خوشم اومد ازش سینه‌ام باز نبود اما تا کمرش از پشت چاک داشت بر عکس ابروهام مادر به تعارض جالبی‌ موافق مومک انداختن پایان بدنم بود و من هیچ جام مو نداشت پس پاهای بلریو با ۱ کفش مشکیه ۵ سنیتی تزین کردم آرایش به نسبت غلیظی با ۱ روژ قرمز زدمو مانتو روسری به تن رفتم سر کوچه بعد ۲ دقیقه آقا اومدن و من پریدم تو ماشیناز نگاهش مشخص بود از تیپ‌ام راضی‌ منم بودم با بلوز سرمیو شلوار مردونه تسیش دلمو می‌برد، گونمو بوسید و گفت با روژ قرمزت قسط شکنجه داری قلبم ریختو با ناز گفتم با خودم آوردمش (از کی‌ من انقدر ناز دار شده بودم)چشمکی زد و گفت بپا ۱ هوو نبرمشکّل مهمونی عالی‌ بود اما من زیاده روی کردمو ۱ کم مست شدم، رقص تنگو که رسید شهاب بلندم کرد از رو صندلیو منو به جامعه متاهلها برد فکرشم نمیکردم به این زدایی با کسی‌ تنگو برقصمشیطون شده بودم هی‌ می‌خواستم لباشو ببوسم اما نمیزاشت و نمیدونستم چرابعد مهمونی میدونست شب میمونم خونه هدا اونقد مخمو زد که راضی‌ شدم باهاش برم خونش چرا که مامانش اینا کیش بودن شاید تو حالت عادی نمی‌رفتم اما مستی شیطونی منو کشید باهاش تو آژانس …سرم رو شونش بود خواب بودم یا اثر الکل بود نمیدونستم بویی ادکلن تلخ بیژنشو می‌کشیدم بالا دست راستش رو بازوم بود و دست چپش رو رون لُختمبینیشو می‌کشید به موهامو نفس عمیق می‌کشید و منم ۱ دستم رو دستش بودوقتی‌ رسیدیم تو آسانسور تکیمو دادم به سینش انگار ۳۰ سال خانم شهر دارم چه نازی می‌کردم..برمگردند سمت خودشو گفتکه رژه قرمز میزنی‌….خمار نگاش کردم که لباشو چسبومد به لبمکمرمو گرفتو محکم لبمو مکید، دهنمو باز کردمو زبونشو با زبونم لیسیدم، تو این ۳ ماه استاد لب گرفتن شده بودمبا صدای زنیکه وقت نشناس آسانسوری که گفت طبقه ۱۰ امّ راهم کردافتاده دنبالش رفتم در آپارتمانو باز کرد و گفت نوشا بیا داخل عزیزمدرو که بستو قفل کرد ترسیدامدلم لرزید یهو احمقانه مامانمو خواستم ترسو تو نگام دیدبغلم کردو‌ گفت، نترس کوچولوی منمانتو روسریتو درار منم برم ۲ چیزی بیرمم بپوشیوست حالشون ایستاده بودم که اس‌ام‌اس اومد از پرستو، از هل حلیم نیفتی تو دیگجندهشهاب اومد طرفمو گفت، این شلورکو تیشرت من اندازت می‌شه عزیزم من میرم بپشششهابجونم…، رفتم تو بغلشو دستمو انداختم در گردنش. با خودم تعارف نداشتم می‌خواستم بیفتم تو دیگ..شهابم تا اینجا حسن نیتو نشون داده بود اما مرض نداشت منو بکشونه تو خونش کهلبامون دوباره رفت تو هم که ایندفعه حرارت شهوت ازش میومد، با همون طریق لبالب رفتیم تو اتاقجلوی تخت دستش رو کمر لُختم بالا پاین میشد و لباش تو لبم، منم دستمو به موهاش بود‌و‌ کمرشزیب جلوی پیراهنو باز کرد و سینه‌ام افتاد بیرون رفت عقب و نگاشون کردجووووووووون ، چشاش داشت آبشون میکردایندفعه خشن تر چسبید بهم و گوشمو لیسدو دستش رو سینم بود‌و‌ گاهی چنگشون میندخدو فشارشون میداد، هر لییییس به گوشم نفسمو تند میکرد دیگه نمیتونستم آهه نکشمو با یه آااااااااه ممتد اعلام کردم که دارم حال میکممبیکار نمندمو پیرنشو باز کردمو به سینه سفتش چند زدم و پشت گوششو مالیدم که انگار اونجا حساس بودپیراهنو کشید پاین و هولم داد رو تخت ۱ نفرشبهم زول زده بود‌و‌ شلوارشو دراورد زیر شرت مشکیش اژدهش نیمه بیدار بوداومد رومو از گوشم تا زیر گلومو لیسید شورتم خیس شده بوده همش ناعله می‌کردم آاااااااااه و اوووووووهم تو هوا بودکه جواب هماشون جووووووون ناعله کن عشقم بودشهاب با صدای فوق حشریش گفت جون دوس درییییییییییییییعععه شهاب مردم بسِشروع شده تازه عزیزمممسرشو کشید بین پام و از رو شرت دماغشو به کسم مالید و انگشت کرد که جیغ زدمجووووووووووووووونم کست چه آب اورده نوشاشورتمو کشید پایئنو ۱ هوو با دیدنش وحشی شدو‌ زبونشو کرد لشههآاااااااااااای وااااااااااااااااااااای خوووووووودا ئه‌ من دیگه تمومی نادشچوچلمو که مکییید و لیسید دستش که رو سینم بالا پاین شد حس کردم از رونم تا ش شیککم داغ شده با فشار آاااااااااااااااااااااااااهههههه و آب مو خالی‌ کردمسرشو اورد بالا چونش خیس بود دستمال و دادم بهش منو خودشو پاک کردو‌ اومد روملبمو بوسید چشام بسته بودنوشا…آروم گفتم بلهچشاتو باز کنباز کردم توش خجالت بود ، لبمو بوسید و گفت مرسی‌ که اجازه دادیشروع کار به بوسیدن لبم ، و مالیدن سینم، تا حال بیامسفتی لای پام نشون میداد که اونم می‌خواد آروم شهخوابوندمش رو تخت اومدم روش بین پاسه نشستم و مثل خودش سرمو بشرتش نزدیک کردمو با دماغم به کیرش مالیدمبا آاه ااش فهموند پورن‌های که دیدم بی‌ فیده نبودهشرتو کشیدم پایئنو ۱ کیر نسبتا کلفته ۱۸ سانتی پرید بیرونلبمو دورش گذشتمو سرش لیسیدمو زیرشو با دست مالیدم اونقد تکرار کردم تا کمرش تکون خورد و گفت بوخورشهههههههکردم تو دهانم اما دندونم بهش خورد و خودش کشید عقبببخشید شهابمفدا سرت عشقم برگردشهاب از کونامشب نه حالمم خرابه ،به صورت سجده شدم و کیشو مالید و انگشت کرد به چاک کسماهههههم بلند شد ، نکنی‌ تو هاحواسم هسسس ، صداش سگ حشری بودلای چاک کونو کسم جلو عقب کرد و لممبری کنمو چنگ میندختوو ناعله میکردیم کسم باز ترشح داده بدو حرکت کیرش تندد تر شودآاه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه و اهههههه ۲تا مون با حرکت کیرش لای پام بالاخره به اوج رسید ابسو خالی‌ کرد بین پمممو همون لحظه کسم هم دوباره خالی‌ شد افتاد روم و خسته گفتعاشقتم نوشامنم عزیزم۲ دقیقه دراز بکشیم بعد پاکت می‌کنم خودمنرسیدم بگم باشه و خوابم برد تا صبحلخت که صبح بغلش پا شدم حس ۲گانی داشتم سریع خودمو شستم ۱ نت گذشتمو با ۱ آژانس به سمت خونه رفتم …..-دوست عزیز اول از همه ببخشید اگه نگارشش ایراد داشت و تایپ بد بود، دوم هم که نظر یادتون نره خوب و بعد فحشو تشویق ممنون میشم * نوشا-

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *