من و دادشم و دوستشسلام. من سارا هستم و پیش دانشگاهی رشته ریاضی می خونم. برادرم دو سال از من بزرگ تره ما از بچگی توی یه اتاق با هم می خوابیدیم . اتاق کوچیکی داشتیم اما یه تخت دوطبقه گرفته بودیم و توی اتاق گذاشته بودیم. هر کسی یه روزی برای اولین بار میفهمه که سکس چیه بعضی ها زمانی که مادرشون می بردشون حموم یا توی مدرسه و… و هر کس توی خانوادش می فهمه کی از این چیزا سر در میاره. برادرم چون بزرگتر از من بود زود تر از من فهمیده بود سکس چیه. وقتی می رفت حموم (تقریبا 5 ابتدایی بود ) من از این چیزا سر در نمی آوردم. ولی وقتی کسی خونه نبود و می دیدم اشکان رفته حموم توی خونه برای خودم چرخ می زدم که بازم صدایی شنیدم از حموم. صدایی که نمی تونم درش بیارم یا به عبارتی بنویسمش. از یه بار که از حموم اومد بیرون گفتم چه صدایی میاد از حموم همیشه؟؟؟ یکم دست پاچه شد و گفت هیچی خواب دیدی خیره. دو سه شب گذشت یه بار موقع خواب ( از بچگی دیر وقت می خوابیدیم) اومد پیشم گفت می دونی؟ گفتم چیو؟ گفت صدایی که از هموم میاد. می دونی چیه ولی به روت نمیاری؟؟ گفتم نه پدر من چه میدونم صدای چکه هست شاید. گفت نه صدای منه. با دولم بازی می کردم می خوای ببینی؟؟ گفتم آره گفت شلوارتو در بیار پدر مادر خواب بودند و عمرا نمی اومدن توی اتاق. منم شلوارمو در آوردم. دست زد به کونم بعد شلوارش رو در آورد من برای اولین بار کیر دیدم و چون خودم نداشتم برام جالب بود. گفت مردا اینو میکنن توی کون و کس دخترا بعد آب میاد بچه دار میشن گفتم دروغ نگو مامن گفته دعا می کنند بچه دار میشن. گفت گولت زده. می خوای بگم چه جوری؟ گفتم بگو. من رو خوابوند روی تخت و کیر کوچیکش رو لای کونم گذاشت و بازی بازی کرد. من مثل اینکه یه بازی جدید یاد گرفته باشم خوشحال بودم و داشتم باهاش بازی می کردم.بلند شدیم و لباسامون رو پوشیدیم. گفت به مادر و پدر نگی ها. می کشنت کار بدیه. گفتم باشه داداشی. گذشت و گذشت من راهنمایی شدم و کم کم سینه ها داشت بزرگ میشد و کلی عکس سوپر دیده بودم هم دوستام نشونم میدادن هم دانلود می کردم و هم برادرم بهم نشون میداد. اون شده بود دبیرستانی. گاهی مثلا شاید ماهی یه بار هنوز باهم رابطه داشتیم. اما در حد لخت شدن یا بعضی وقتا فقط روی شلوار . وقتی به خودم اومدم دیدم آدم داغی هستم و باید سکس رو تجربه کنم. سکس واقعی. اگه می رفتم خونه یکی یا یکی رو میاوردم خونه و برادرم می فهمید مسلما من رو میکشت چون خیلی روم غیرت داشت و چند بار به خاطر بد نگاه کردن مردم توی بیرون بخاطر من باهاشون درگیر شده بود. خلاصه گفتم پس بهترین و راحترین کیس خود داداشمه اما من شرم داشتم بهش بگم ولی می تونستم کاری کنم که اون پیشنهاد بده. منظورم از پیشنهاد اینه که بهم بگه می خوام کیرمو بکنم توی کست و جرت بدم. نه لاس زدن و این چیزا. من آدم تقریبا قشنگی هستم و معمولا آرایش نمی کنم وگرنه می دونستم چه جوری میشد یه کس و جنده لاشی به پایان عیار میشه شد پتانسیلش رو هم داشتم. دیگه سوم راهنمایی شده بودم و دوره بولوقم در حال پایان شدن بود. منظورم اینه که هیکلم دیگه از حالت نوجوانی مبدل به جوانی میشد و خیلی سکس شده بودم. هنوز نتونسه بودم به برادرم چیزی بگم و رابطه هایی هم که قبلا داشتیم کم شده بود. گفتم امشب باید کارشو بسازم. عصر سکسی ترین لباسام رو انتخاب کردم و گذاشتم زیر پتو. شب زود تر برای خواب رفتم اتاق و لباس ها رو پوشیدم. البته لباس که چی بگم … یه شلورلی بود که لنگ هاش رو تا زیر کون با قیچی بریده بودم و ریش ریش بود انتهاش و مثل شرت پسرونه بود. چون شلوار قدیمی بود کونم به زور توش جا میشد (آدم لاغری هستم ولی کونم یکم نه زیاد تپل بو) خیلی تنگ بود اصلا برای همین بود که پوشیدمش. سینه هام هم سایز 55 میشد. یه سوتین نارنجی رنگ هم بستم و یه تیشرت کوتاه هم پوشیدم که شکمم رو کامل نپوشونه و بعد رفتم زیر پتو و منتظر موندم. برادرم بعد مدتی بس طولانی اومد. خمار بودم. نزدیک بود از خماری خوابم ببره اما اومد. مطمئن که شدم پدر و مادر هم رفتن اتاقشون بخوابن. به اشکان گفتم از تختت بیا پایین . پاشد سریع اومد پایین و ایستاد. همه جا تاریک بود منم پتو رو زدم کنار و رو به روش ایستادم گفتم لامپ رو بزن و اون زد وقتی روشن شد و من رو دید داشت سکته میکرد. گفت این چیه الاغ پوشیدی؟ چه بی ریخت و مزخرفه. ریش ریش های شلوار لی رو تو دستش گرفت که بگه این چیه آخه؟ دستش خورد به رونم. نظرش عوض شد اومد دستاش رو پشت کونم قلاب کرد و من رو گذاشت روی تخت. گفت می خوای بکنمت؟ گفتم نه بزار برای بعد اما گفت اگه ندی امشب بزور می کنمت . منم مقاومت کردم چون خوشم می اومد باهاش دعوا کنم و توی بغلش بغلتم. خسته شدم و گفتم باشه. چراغ رو خاموش کرد و چراغ خاب کم نور رو روشن کرد. من رو بوسید و گفت لخت شو گفتم تو در بیار. اومد چند تیکه لباس رو از تنم در آورد و دست گذاشت روی سینه هام منم کیرش رو از روی شلوار گرفتم. دستمو باز کرد از کیرش رو شلوار و شرت و پیراهن خودشو در آورد. گفت سریع من فردا کلاس دارم. گفتم از کون می کنی یا از کس؟ گفت تو چی میخوای؟ گفتم هر چی تو بگی. گفت فعلا از کون. گفت کیرمو بوخور لیز بشه. من گفتم نمی خورم بدم میاد گفت خوب تف کن با دست بمال خیس شه. من چند قطره تف کردم رو کیرش و با انگشت به سرش مالوندم. بعد روی تخت خوابیدم به شکم و پام رو بیرون تخت گذاشتم. اومد پشتم و کیرش رو گذاشت دم سوراخم. وای چه حس خوبی بود وقتی چند لحظه کیرش رو اونجا نگه داشت. بعد که فشار دادن رو شرو کرد دیدم به سخی میره تو اما دردی نداشتم سرش کامل رفت توی کونم و داشت خودش رو تکون تکون میداد تا آماده شه برای فشار اصلی. من کونم رو سفت کردم. گفت شل کن دیگه نمی خوای حال کنی مگه؟ گفتم حال نمیده به کسم دست بزن. اونم گفت باشه اول بره تو بعد. من خودمو شل کردم و اون فشار داد دیگه دردش برام تحمل نکردنی شده بود حس کردم قطر سوراخ کونم خیلی بزرگ شده و یکم ترسیدم نکنه پاره شه کونم. اما کیرش دیگه تا ته رفته بود توی کونم. حالا شروع کرد به یه دست با کسم بازی کردن و با یه دستش هم داشت سینه هام رو فشار می داد. خم شد و شکمش پسبید به کمرم و همچنان داشت تلمبه میزد دو سه دقیقه ای عقب جلو که کرد دیگه خیلی کیرش لیز شده بود راحت رفت و آمد میکرد همون موقع ها کیرش رو آورد بیرون و گفت خوهاش می کنم سرش رو بکن توی دهنت منم توی اون حال قبول کردم. گفت ایول. حالا یکم با زبونت باهاش بازی کن. من این کارو کردم و با دستام یکم با تخم مرغ هاش بازی کردم. کیرش رو آورد بیرون گفت خم شو می خوام کونت رو آب بندی کنم. من خم شدم کیرش رو گذاشت دم کونم و اینبار سریع رفت تو و چند تا تلمبه طولانی زد و با فشار خودشو چسبوند بهم و آبش رو خالی کرد توی کونم. وای که حالم بهم خورد چیز به اون کثیفی توی کونم بود حالا کجا تمیزش کنم؟ بیخیال. با اینکه سریع تایپ می کنم اما حوصلم سر فت. می خواستم داستان سکس بعدیم رو هم بگم که برادرم یه دوست داشت که دوستش خوهار داشت. قرار بود اون دوتا رو بیاره خونمون و من با دوستش سکس کنم و اون با خواهر دوستش. حالا حسش بود شاید نوشتم به نظرات شما هم اهمیتی نمیدم چه بخواید چه نخواید حسش باشه اون رو هم مینویسم تا توی تاریخ ثبت بشه.نوشته سارا
0 views
Date: November 25, 2018