سارینا

0 views
0%

اين داستان واقعا راسته و براي اينكه بيشتر حال كنيد چاخان سر هم نمي كنم.قضيه مربوط ميشه به سالهاي 75 تا 77 يك روز كه همين طور واسه خودم كس چرخ ميزدم، جلو پاي يه دختره ترمز كردم و اونم آمد بالا، يادم نيست چكار كرديم ولي بهر حال آمديم خانه، مادر و پدرم مشكلي نداشتن و سلام كرديم و آمديم تو اتاق خواب من .ببخشيد چون ميخواهم واقعيت را بگوييم و قضيه مال 12، 13 سال پیشه جزئياتش يادم نيست، يادمه كه رفتيم تو تخت و شروع كرديم ور رفتن كه گفت بايد تلفن كنه و زنگ زد به يكي از فاميلاش كه من خونه فلاني ام بعد زنگ زد به دختر اون فاميلش و گفت به بابات بگو من فردا ميام هواي منو داشته باش بعدا ميگم كجام، گفت من و مادرم تو قزوين زندگي ميكنيم و آمديم به اقوام سر بزنيم، (جون دختر قزويني منم كه ذاتا عشق كونم از 10 ، 12 سالگي هر كون باحالي را كه ميديدم زير زيركي ديد ميزدم) بعد آمد بغلم و يكم باهاش ور رفتم گفت ميخواهد برود دستشويي، رفت و برگشت و من هم شكممو ليف و صابون حسابي زده بودم كه يه كس ناز ميكنم، شلوارمو در آوردم، آمد روم و شروع كردم ورمالي كه گفت بزار خشك شوم بعد، منم گفتم يكم بخورش، شروع كرد به ساك زدن منم كه واقعا عاشق ساك زدن هستم، يه چيزايي گفت كه يادم نيست ولي من صد در صد مطمئن بودم كه بازه و ميكنمش، خلاصه شورتش را در آوردم، هي كيرم رو به زور به كسش مي ماليم و فشار ميدادم، كه گفت من دخترم منو بگي يهو ريدم به خودم و گفتم ميشه ببينم؟ گفت بله. پاشدم چراغو زدم مثل اين متخصص هاي زنان شروع كردم به وارسي كس خانوم. بعله اين قضيه حقيقت داره(ياد جك هلو كس افتادم( یارو زنگ ميزنه ميگه آقا اين افسانه هلو كاست حقيقت داره من تحقيق كردم منتها اسمش افسانه نيست، مريمه شبي هم 150 هزار تومان ميگيره)).گفتم تو يك جوري آمدي خانه و سوار ماشين شدي كه فكر كردم جنده لاشی اي رفتار تو درست كن اگه 3 يا 4 نفري ميريختيم سرت چكار ميكردي؟ كه گفت اعصابم خراب بود و بي تجربه گي كردم. خلاصه شام خورديم تو اتاق و بعد گفتم نمي خواهي بري؟ گفت نه ميتونم اينجا بمونم؟گفتم بايد اجازه بگيرم، به مادرم گفتم دوستمه و دختر خوبيه و از اون قبيل دخترا نيست مسافره فردا ميره قبلا مي شناختمش اونم گفت باشه (آره پوفيوز تو گفتي و منم خر شدم). خلاصه خوابيديم قبلش بازم ساك زد و لاپاش گذاشت ولي آبم نيومد. من تا آن زمان با دختري يك شب تا سحر تنها نخوابيده بودم، بنابر اين نتونستم بخوابم و آمدم روي زمين دراز كشيدم.نزديك 6 صبح بود كه از خواب بيدار شد منم خواب و بيدار بودم كه بهم گفت چرا آنجا خوابيدي بيا بالا. گفتم عادت ندارم، جا هم تنگه. گفت بزار من برم پائين گفتم نه كه شروع كرد لب گرفتن بعد بر گشت شلورشو كشيد پايين گفت آروم بكن بدنش لاغر بود و استخواني كون و كپلي هم نداشت، منم كيرمو تف زدم و كردم تو كونش تا حالا كون به اين تنگي نكردم با زور يكم بيشتر از كلاهكش رفت تو خيلي هم دردش گرفت، آروم جلو عقب كردم گفت خيلي درد ميكنه كي مياد؟ گفتم صبر كن نزديكه كير خودمم درد گرفته بود (الان كه به يادش مي افتم با خودم مي گم كاش يكم روغني كرمي چيزي ميزدم) گفتم داره مياد بيشتر قنبل كن، قنبل تر كرد منم تند تر مي كردم تا آبم آمد، رو ريختم تو كونش بعد رفت دستشويي و گفت عاشقت شدم منم از سر بازش كردم نه براي اينكه دودره بازي كنم گفتم تو قزويني من تهران چطور ميشه؟ گفت صبحانه نمي خواهم بعد بردمش رسوندم.ولي خيلي وقتها به خودم ميگويم كاش شماره اي ازش داشتم.يك توصيه هم براي دوستان نويسنده دارم كه در زير توضيح ميدم1- داستان سكسي خوب حتما نبايد با اقوام از جمله خواهر و برادر و مادر باشد، مهم عميق بودن داستان است.2- زنها از كير خيلي بزرگ يا كلفت خوششان نمي آيد مهم سفت بودم و استقامت كير است.3- حمام رفتن با يك دختر خيلي جذاب نيست.4- زنها در موقع سكس نمي گويند بكن جرم بده تا ته بكن زيرا نقطه حساس كس زنها 5 تا 6 سانت داخل است و بهتر است كه كير به بالاي داخل كس ماليده شود، البته وقتي تا ته ميكني هم آه از نهادشان بلند ميشود.5- زنها قبل دادن زياد با چشم به آدم نگاه ميكنند و علامت ميدهند.6- كون دادن خيلي براي زنها سخت است اغلب دوست ندارند از زياده روي در اين مورد بپرهيزيد. اگر چه خودم در حسرت كون هستم و عاشق كون.نوشته امیر

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *