سارینا و استاد دانشگاه

0 views
0%

این یکی دیگه از سکس های من هستش این دفعه با خوشتیپ ترین وخوش قیافه ترین استادای دانشگاه ….. ترم 3 که بودم با یه استاد جوون حدودای 32 33 ساله که بعد ها فهمیدم 34 سالش هست البته مجرد قد بلند و خوش اندام کلاس داشتم در ضمن خود استاد هم همچینی چشم وگوش بسته نبود به دانشجوهای خانم و دختر زیاد توجه داشت من هم بدم نمیومد که یه حالی باهاش داشته باشم با این که چراغ سبزو بهش یکی دوبار داده بودم ولی بخاطرترس از ابروش چیزی بروز نمیداد در واقع معلوم بود که اهلشه ولی نم پس نمیداد تا این که موقع امتحانات رسیده بود بچه ها ازش شماره خواستن بالاخره به یه زوری راضی شده بود که شماره موبایلشو بده به دانشجوها و تاکید داشت که بی مورد تماس نگیرن نمیدونم چرا این حرفو میزد وقت فرجه ها بود و بچه ها بهش زنگ زدن و ازش خواستن که قبل امتحان یه کلاس رفع اشکال بذاره کلاس رفع اشکال هم تموم شده و بعد این آخرین باری بود که من دیدمش ترم بعد هم تو دانشگاه ندیدمش از روی کنجکاوی که بپرسم کجاست بهش زنگ زدم بعد از چند بار زنگ زدن گوشی رو برداشت من هم سلام و علیک کردم وخودمو معرفی کردم پرسیدم که تو دانشگاه کلاس نگرفته که جواب داد نه جزء هیت علمی دانشگاه دیگه ای شده موقع خداحافظی گفت که اگه مشکلی درسی داشتم میتونم رو کمکش حساب کنم تشکر کردم و گوشی رو قطع کردم و خیلی هم خوشحال بودم یک هفته بعد بهش زنگ زدم و گفتم که اگه امکان داره بهم کمک کنه اونم قبول کرد قرار شد فردای همون روز ساعت 6 عصر به آپارتمان من بیاد من که کلی اون روز به خودم رسیده بودم و فکر میکردم که دیگه همچی اکی شده منتظرش بودم ساعت حدود پنج شده بود که رفتم و تصمیم عوض شد لباس سکسی که تنم بودو عوض کردم و یه شلوار جین آبی و بلوز آستین کوتاه معمولی با یه شال آبی پوشیدم نمی دونم چرا شاید چون استادم بوده نمیخواستم زیادی خودمو هل نشون بدم بالاخره ساعت 6 شد که استاد اومد ما توی نشیمن رو مبل نشسته بودیم واون توی یادگیری جزوه به من کمک میکرد همش تو این فکر بودم که استاد دوست داره با من سکس داشته باشه یا نه ساعت 7.30 شده بود که کارمون تموم شده بود و استاد هم کیفشو برداشت و آماده رفتن شد منم تا پشت در همراهیش کردم و کلی ازش تشکر کردم که موقع خداحافظی دستشو گذاشت پشت کمرم و گفت سارینا جون دانشجوی خوب من هر وقت مشکلی داشتی تعارف نکن میتونی رو کمکم حساب کنی و خداحافظی کرد و رفت تازه من فهمیدم که اشتباه کردم و اون بیشتر واسه با من بودن اومده بود نه درس دادن به من کلی تو دلم به خودم و موقعیت پیش اومده که به این سادگی از دستش داداه بودم فحش دادم فردا که من از همون درس بالا ترین نمره کلاسو گرفته بودم با خوشحالی به استاد زنگ زدم تا ازش تشکر کنم و گفتم حالا که باعث شده من بهترین نمره کلاسو بگیرم چطوره واسه تشکر از اون فردا رو نهار بیاد خونه من و مهمون من باشه اونم از خدا خواسته قبول کرد اون روز کلی خرید کردم و رفتم خونه و هرچیز که نیاز داشتمو تهیه کردم iهم فردای اون روز صبح هم ساعت 6 بیدار شدم و غذا رو آماده کردم ورفتم حموم و بعد از حموم حسابی به خودم رسیدم که وقتی استاد میاد کاری نداشته باشم مثل دفعه قبل سر ساعت مقرر یعنی 11 اومد و این بار من با یه دامن کوتاه و تاپ صورتی تنگ تنم بود و استاد هم کلی با دیدنم ذوق کرد و فهمید که امروزو رو شانسه کمی با هم حرف زدم من رفتم دو لیوان شربت آوردم و هر دو کنار هم نشسته بودیم که رو به من کرد و دستمو گرفت گفت سارینا جونم که امروز اینقد خوشکل شده نمیگه من خطری میشم منم لبخندی زدم و گفتم مگه استاد شما خطری دارید که گفت اسم کوچیکشو صدا بزنم و راحت باشم و خودشو به من نزدیک کرد ومنم رو مبل لم دادم و لبشو گذاشت رو لبم و منو بوسید و بعد هم گفت سارینا جون دوست داری امروز با هم باشیم و از وجود هم لذت ببریم به علامت مثبت سرمو تکون دادم دوباره خودشو انداخت رو من محکم بغل کرد و این بار با ولع زیادی لب گرفتیم و همین طور لب همو میخوریم شدت گرمی لب و تنشو حس میکردم میخواست تاپمو در بیاره که دستشو گرفتم گفتم محسن جان اینجا نه بریم اطاق خواب. بغلم کرد و با خودش برد تو اطاق خوابم منو رو تخت رها کرد و مشغول لخت شدن شد و خودشو انداخت رو من و گردنمو میخورد و با سینه هام بازی میکرد منم کلی حال میکردمو صدای آخ جون آخ جونم بلند شده بود تاپمو در آورد و شروع کرد به خوردن سینه هام و لیسیدن شکمم لخت بود فقط یه شورت مایو پاش بود کیرشو از تو شرت به خوبی میدیدم کلفت و بزرگ واسه کیرش لحظه شماری میکردم پاهامو باز کرده بود و به کسم و سوراخش نگاه میکرد و میگفت جونم سارینا چقد قشنگه سرشو آورد بین پام فکر کنم با این کارش میخواست ببینه کسم بوی بد میده و تمیزه یا نه من که میدونستم مردا رو این چیزا حساسن کلی صافو صوف کرده و معطرش کرده بودم و از بوی خوب کسم مست شده بود و زبونشو میکشید رو کسم و همینطور بالا و پایین میکرد و رو چوچولم میچرخوند زبونشو داشتم کیف میکردم و میگفتم محسن جون خیلی حال میده عزیزم و با این کلمات من بیشتر حشری میشد و تند تر کسمو میخورد هراز گاهی هم زبونشو میکرد تو سوراخ کسم و میکشید بیرون منم سرشو محکم با پاهام میکشیدم طرف کسم صدام بلند شده بود از وسط پام بلند شد فهمیدم که نوبت منه کیرشو که حسابی شق شده بود و شرتشو داشت پاره میکرد به زور از تو شرتش در آوردم و شروع به ساک زدن کردم حسابی واسش ساک زدم اونم مدام میگفت واااااااااااااااااای آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ جون سارینا چه حالی میده و سرمو ثابت نگه داشت تو دهنم تلمبه میزد گاهی هم کیرش میخورد به ته گلوم و به سرفه میافتادم کیر کلفت و بزرگی داشت بعد کلی ساک زدن منو دوباره رو تخت خوابوند و پاهامو از هم باز کردو کیرشو گذاشت سر سوراخ کسم و یه فشار محکم داد کیرش تا ته رفت تو کسم و گفتم آآآآآآآآآآآخ محسن جون آروم تر کیرش تو کسم جا شد و پاهامو با دو دستش داده بود بالا و تلمبه میزد منم کلی حال میکردم و میگفتم محسن جون بکن خیلی کیف داره بکن تندتند بکن کیرت خیلی حال میده به کسم. اونم با سرعت بیشتری تلمبه میزد بعد بلند شد و خودش خوابید رو تخت و گفت خوب سارینا جون بیا بشین رو کیرم و کمی کیر سواری کن ببین بهت حال میده منم نشستم و تا ته کیرش رفت تو کسم و خودمو بالا پایین میکردمو آخ آآآآآخ میکردم بعد از چند دقیقه بلند شدم و برعکس نشستم رو کیرش اونم از پشت سینه هامو گرفته بودو آآآآآآآآآآآآآآآآخ وااااااااااااوووووف میکرد بعد هم بلند شد منو وایسوند و یه پامو گذاشت لبه تخت و سرپا کیرشو کرد تو و محکم تلمبه میزد بعد چند دقیقه گفت سارینا جون از کون هم منو مهمون میکنی گفتم آره بشرطی که زیاد دردم نگیره منو سگی خوابوند رو تخت و کمی با انگشت سوراخ کونمو بازی داد و انگشتشو کرد تو کونم و بازی داد کمی بعد هم چون چیزی نداشتم کمی روغن زیتون مالید و انگشت کرد به کیرش و سوراخ کون من و سر کیرشو کرد تو کونم اولش خیلی میسوخت و درد داشت بعد دردش کمتر شد ولی باز اذیت میشدم و کمی بیشتر فشار داد و کیرش که حسابی چرب شده بود سر خود و رفت تو کونم درد داشتم نمیذاشتم راحت تلمبه بزنه کمی بعد دردش کمتر شد و یواش یواش تلمبه میزد کمی منو از کون کرد و کلی حال داد بهش و همش میگفت سارینا چه تنگو گرمه بعد کیرشو در آورد و دید که تمیز همون جوری کرد تو کسم و محکم تلمبه زد خیلی حال میداد کم کم داشتم ارضا میشدم جیغ میکشیدم و میگفتم محسن بکن تند تند بکن جر بده که ارضا شدم همین طور از پشت روم خوابید کمی که آروم شدم گفت سارینا ازم ناراحت نشو من موقع ارضا کمی وحشی میشم و ممکنه حرفای بد بهت بزنم از دستم ناراحت نشو عزیزم گفتم راحت باش محسن جان و دوباره منو سگی خوابوند و از پشت کرد تو کسم و محکم به کونم ضربه میزدو میگفت سارینا جونم میخوام پارت کنم امروز و تند تند تلمبه میزد کمی کسم میسوخت و میگفتم آآآآآآآآآآخ محسن سوختم کسم درد گرفت آروم تر و اون تندتر میکرد انگشت بزرگشو هم کرد تو کنم و میگفت دوطرفه جرت میدم سارینا حس میکردم از کنترل خارج شده و وحشیانه تلمبه میزد اینجوریشو دیگه ندیده بودم کسم کمی درد میکرد و میگفتم محسن آروم تر و اون همین طور محکم میکرد و به باسنم هم ضربه میزد و گاهی هم فحش میداد باسنم قرمز شده بودن از شدت ضربه هایی که میزد یهو شدتش تند تر شد و برگشتم دیدم صورتش هم خیس غرق شده و داد بلندی کشید و سریع کیرشو کشید بیرون و رو کمرم ارضا شد و بعد هم کلی منو بوسید و عذرخواهی کرد که اگه حرفی زده ناراحت شدم به دل نگیرمو از این حرفا با هم رفتیم دوش گرفتیم و بعد هم من میزو آماده کردم و غذا رو گرم کردم و با هم سر یه میز نشستیم بعد از طلاق با مردی سر یه میز دوتایی اونم تو خونه من غذا نخورده بودم واقعا خوب بود بعد از غذا محسن پیشنهاد داد که جزومو بیارم و کمی باهام کار کنه من رو پاش نشسته بودم اونم مسائلو توضیح میداد که دستشو گذاشت وسط پام و متوجه شد که زیر دامن شورت نپوشیدم رو به من کرد و خندید و گقت ای ناقلا اونم کیرشو در آورد همون جور که نشسته بودم تو کسم کرد و بحثو ادامه داد و بعد کمی منو به طرف میز حل داد حالت سگی و شروع به کردن کرد و گفت هی میخوام بهت درس یاد بدم ولی تو که نمیزاری و دوباره ما همونجا سکس کردیم و بعدش چون خیلی خسته بودیم تا عصر تو بغل هم خوابیدیمنوشته sarina2011

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *