ساک زدن در مسجد جمکران

0 views
0%

م به همه برو بج شهوانیمن نوید هستم 28 سالمه و متاهل قدم متوسطه یکمی چاقم قیافه متوسط داستانم خیلی سکسی هات نیست و پیشاپیش عذر میخوام ولی چون خاطره سکسیه عنوان میکنمداستانی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط به 3 سال قبل میشه که هنوز مجرد بودم و تو داروخونه ای تو ی تهران کار میکردمپیشاپیش از همه دوستای مقید عذر میخوام که اسم جمکرانو اوردم ولی چون جاش خیلی با حال بود مجبورم بگم دیگه شرمندهدر ضمن من اصلا ادم مقید مسلمون نیستم ولی به اعتقادات بقیه احترام میذارم برا همین عذر خواهی کردم بگذریممن اون موقع بواسطه کارم با یه دختری اشنا شدم بنام نسرینیه دختر تپل مپل و گوشتی خیلی خوشگل نبود ولی من ازش خوشم میومد در ضمن خیلی هم خندون بود من با نسرین خیلی حال میکردم تقریبا بعد از 7تا 8 ماهی که از اشناییمون گذشته بود هنوز باهاش سکس کامل نداشتم ولی در حد لب گرفتن و مالوندن تو ماشین و از این کارا مشکلی نداشتیم تا روز موعود که فرا رسیدالبته از چند روز قبل با نسرین برنامه ریختیم جمعه بریم جمکران زیارت و تفریحخلاصه روز جمعه نسرین به خونوادش گفته بود میره جمکران زیارت؟؟؟صبح راه افتادیم تا قم رسیدیم و جاتون خالی یه صبحونه دبش منظور نون و پنیر با چای شیرین زدیمو راه افتادیم بریم زیارت اونم چه زیارتی من هر چی قبلش فکر کرده بودم که چطور نسرینو راضی کنم یه حال حسابی با هم بکنیم فکرم به جایی نمیرسید اخه اون نمیذاشت البته از همه دخملای عزیز عذر میخوام که اینو میگم ممکنه الان فکر کنین پسرا فقط به فکر سکس هستند در مواجهه شدن با دخترا ولی خب بعضی موقعها دست خود ادم نیست معروفه که میگن یک دختر وقتی با یک پسر اشنا میشه به هزاران چیز در مورد اون پسر فکر میکنه وقتی یک پسر با هزاران دختری که اشنا میشه فقط به یک چیز در مورد اونا فکر میکنهبگذریم از موضوع خارج نشیمرسیدیم جمکرانو ماشینو جلوی ورودی پارک کردمو رفتیم داخل محوطه و چرخ زدیم نسرین رفت زیارت کنه اخه خبر نداشت براش چه نقشه ای دارم اومد نهارو زدیمو رفتیم ولگردی من اروم اروم بحثو باهاش باز کردم که اینجا چقدر روحانیه و مقدسه و عهدی که ادم اینجا ببنده پایداره و از این کس شعرا بعدشم رفتیم چادر و وسایلونو برداشتیم رفتیم ضلع غربی یا جنوبی یادم نیست چون بیابون بود خلاصه یه گوشه ای اتراق و چادر رو براه کردیم رفتیم تو چادر و زیپ رو هم کشیدیم ناگفته نماند فصل پاییز بود هوا هم کمی سرد تو چادر نشستیم به حرف زدن من گفتم نسرین تا حالا در مورد من چی دستگیرت شدهخندید و گفت چطور مگه ؟گفتم فکر میکنی من نسبت به تو چه حسی دارم ؟گفت نیمدونم چه حسی که من گفتم یه حس خوب شبیه دوست داشتن واز این مزخرفات ولی من واقعا ازش خوشم میومدحرفا ادامه پیدا کرد تا به معاشقه و نازش موی سر نسرین رسید و کم کم ماجرا شروع شد اول چند تا لب ازش گرفتم که خوب همکاری کرد و اونم متقابلا همین کارو کرد ولی بیچاره فکر کرد مثل سریهای قبله منم مجالش ندادمو شروع کردم به باز کردن دکمه های مانتوش که دیدم یه دفعه گفت چیکار میکنی گفتم دیگه طاقت ندارم و باید با هم حال کنیم منو کنار زد و گفت دیوانه ای اینجا وسط جمکران وسط اینهمه ادم و بسیجی کسکش و ….گفتم بیصدا کار میکنیم کی میفهمه بعدشم یه گوشه ایم که صدا به صدا نمیرسهخلاصه با بد بختی و هزار قربون رفتن راضیش کردم ولی گفت باهام سکس نمیکنه فقط برام ساک میزنه منم خیلی اصرار نکردم چون میدونستم بی فایدست البته من چون پیش بینی این قضیه رو کرده بودم یه اسپریdooz همون لیدوکایین خارجی بهمراه کاندوم و قرص سیالیس و ژل لیدوکایین برداشته بودم که بترکونم اسپری رو یه 15 دقیقه قبلش زده بودم به بهانه خوراکی رفتم بیرون چادر و زدم و اومدم که زود نیام و کامل بیحس بودم نسرین گفت فقط ساک میزنه و به من گفت برم دستشویی و کیرمو بشورم چون همینجوری بدش میومد رفتم و اومدم و شروع کرد به خوردن لاله و گوش من و لب و اروم اروم پایین رفتن زیپمو باز کرد و کیرمو دراورد البته کیر من اونقدری بزرگ نیست با عرض شرمندگیشروع کرد به بوسیدنش و اروم اروم کرد تو دهنش اولش یه عوقی زد و گفت چقدر تلخه گفتم تمیز شستمش اخه نمیدونست اسپری زدمشروع کرد اروم وبا احتیاط به ساک زدن هر از چند گاهی هم میگفت بسه دیگه خسته شدم چرا نمیایی منم گفتم این اینجوری نمیاد باید بیشتر و پر حرارت تر بخوری اون بیچاره هم همینکارو کرد و محکم تر و با شدت بیشتری میخورد و مک میزد و از این کارا راستش دوستان عزیز ممکنه بعضیاتون فکر کنین من ادم سادیسمی هستم که دختر مردمو اذیت میکنه ولی باور کنین نیتم اون نبود و خودش اینجور میخواست و میگفت راحت تره وگرنه منم دوست داشتم زودتر بیام و اونو اذیت نکنم در ضمن اگه داستانم جرییات سکسیش کمه عذر میخوام بیشتر از این جزییاتش یادم نیستیه 10تا 15 دقیقه گذشت دیدم ابم نمیاد اون بیچاره هم خسته شده بود و گردنش درد گرفته بود دیدم یهو افتاد گوشه چادر یه نفس عمیق کشید و گفت من دیگه ساک نمیزنم خسته شدم گفتم چیکار کنیم گفت نمیدونم بهش گفتم عزیزم تو هیچ تحریک نشدی که یه سکس انال بکنیم اخه میدونستم دختره گفت نه و در دداره واز این حرفا گفتم پس بیار بخور تا بیاد؟؟؟بیچاره با بی میلی بلند شد و اومد و دوباره کیرمو کرد تو دهنش و شروع کرد به ساک زدن اما اینبار واقعا میخواستم به ارگاسم برسم کیرم داشت زخم میشد اون بیچاره هم به معنای واقعی کلمه دهنش گاییده شدبه هر بد بختی بود بعد از 4-5دقیقه ابم اومد و همشم ریخت تو دستمالی که کنار گذاشته بود و باهاش دهنشو پاک میکردبعدشم بیحال افتاد تو چادر و یه نیم ساعتی دراز کشیدم کناش و نازش کردمو از این کارانسرین بعد از اون دیگه با من کامل روش باز شد و داستانای دیگه هم باهاش داشتم که تو داستانای دیگه میگماما چند نکته رو یاد اوری کنماحتمالا بعضی دوستان ایراد بگیرن که چطور کسی نفهمید و کاری نداشت خدمتتون عرض کنم اونجا که ما رفتیم شلوغ بود وقتی رفتیم تو محوطه مطمئنا کمتر کسی فکر میکنه که ما دوست دختر و پسریم و اکثرا فکر میکنن خانم و شوهریم و بنا براین کسی کار به کارمون نداشت 2 چرا اونجا رو انتخاب کردم چون جای دیگه ای نداشتم و موقعتشم جور بود 3 باز هم از همه دخملای عزیز ایرونی عذر میخوام که یکی از همنوعاشونو اذیت کردم3 من بعد از اون قضیه بیشتر از قبل از نسرین خوشم اومد و حتی بهش پیشنهاد ازدواجم دادم ولی نمیدونم چرا قبول نکرد البته با عرض شرمندگی من بعد از ازدواجم از طریق یکی از دوستام و باور کنید اتفاقی بدون اینکه در جریان باشم فهمیدم اون تبدیل به یه جنده لاشی پایان عیار شده باور نکردم تا اینکه دوستم جلوی خودم باهاش تلفنی صحبت کرد و گفت شب منتظرشه و نامرد دیدم شب اومد البته منو ندید خیلی نامردی کرد شایدم خدا منو دوست داشت که ازدواجم با اون جور نشد وگرنه الان معلوم نبود چیکار میکردممرسی از اینکه وقت گذاشتین و داستانمو خوندیننوشته‌ نوید

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *