من این داستان رو نمینویسم تا کسی رو شهوتی کنم اینو مینویسم تا کمکم کنید و راه چاره را به من نشان دهید اینو مینویسم تا مثل این آدمی که منو بدبخت کرد شما به خاطر شهوتتون کسیو بدبخت نکنید.سعی توی مغازه لباس فروسی کار میکرد منم یکی از مشتری های قرصش بودم .همیشه لباسهای شیک میپوشیدم خیلی لبلسهای تنگ رو هم دوست دارم.دور و بریام هم خیلی بهم میگن که خوشکلم وباید هوای خودمو داشته باشم اما من همیشه میخندیدم و میگفتم کی میادمنو که پسرم بکنه؟؟این همه دختر هست کی میاد سراغ من و….یه روز که تو اتاق پرو داشتم شلوارم رو پرو میکردم دیدم سعید در رو باز کرد و گفت جطوره؟؟من منم که خوشم نیومد نخریدم و رفتم بیرون.بعد از چند دقیقه که از مغازه خارج شدم دیدم سعید با موتور جلوم ترمز کرد و گفت بپر بالا منم رفتم و اون منو به خونمون رسوند.اینجد شد که با هم دوست شدیم.یه رود که مثلا اتفاقی منو دید سوارم کرد و گفت بریم خونه ؟؟منم دعوتش رو رد نکردم و رفتم.بعد یه مدتی که توخونشون بودیم وتخمه میشکوندیم دیدم سعی بایه شورت هفتی اومد نشست کنارم و به من گفت راحت باش کسی نمیاد.جقد هم بدن پرمویی داشت .موهای سیاه اما نرم .کل سینه هاشو گرفته بود و البته ناگفته نمونه بدن ورزشکاری هم داشت.بعد دیدم سعید به من نگاه میکنه و لبخند میزنه منم لبخند زدم .بهم گفت که خیلی منو دوست داره .گفت دوست داره منو بکنه.این حرفو که زد دنیا دور سرم میچرخید .من بلند شدم که برم اما اون محکم دستمو گرفت ونشوند رو مبل وگفت تا منو نکنه نمیزاره برم.خیلی التماسش کردم گریه زاری کردم اما گفت دو ساله که به فکرم بوده و… .من دیدم هیچ راه فراری ندارم تهدیدم هم کرده بود اگه به زور بکنه بعدش آبروم رو میبره.من دیدم راهی ندارم ولخت شدم.منو بغل کرد نرمی موهای بدنشو تا الان یادمه.ازم لب گرفت وگفت دوستم داره.من فقط گریه زاری میکردم.مجبورم کرد زیر بغلشو بخورم اولش قبول نکردم اما وفتی زد زیر گوشم فهمیدم قضیه جدیه وقبول کردم وزیر بغلشو لیس زدم و سینه هاشو خوردم موهاش هی میرفت تو دهنم .بعد گفت باید موهای سینه اش رو لیس بزنم ومن این کارو کردم.بعد منو برگردوند وبا کونم بازی کرد اولش دوست نداشتم اما بعدش داشت خوشم میومد انگشتشو تا آخر کرد توکونم و عقب وجلو کرد وبعد دو انکشتش .کیر سعید راست راست شده بود .کلفت و با تخم های بزرگ .کمی بهش تف زد و گذاشت رو کونم.ویکهو فشار داد .یه دفه حس کردم که میله داغ تو کونم کردن با پایان وجود داد زدم .سعید هم متوجه دردم شده بود و منو ماچ میکرد و میگفت الان تموم میشه.سعید شروع کرد به عقب وجلو وصورتشو به صورتم چسبونده بود .واقعا میسوخت اما سعید فقط میزد… .تا 10 دقیقه حدودا زد و من آخر هاش دیگه نا نداشتم.تا اینکه دیدم سعید آه و اوه کرد فهمیدم آبش اومد.بعد یکم کیرشو در آورد و کنارم خوابید.من بلند شدم که برم .نمیدونم چرا نا خدا گاه دلم خواست تو بغل سعید بخوابم.واین کارو کردم .سرم رو رو سینه هاش گذاشتم و بی اختیار گفتم سعید منم دوستت دارم و گریه زاری کردم.بدنش خیس بود از بس عرق کرده بود .اونم محکم منو بغل کرد و گفتمیدونستم تا حالا هر کیو کردم مشتری شده.بعد صورتم رو بوسید و گفت میخام مال من باشی.من نمیدونستم چی داره میشه؟؟منی که اصلا اهل این کارا نبودم الان تو بغل یکی خوابیدم.بلند شدم و گفتم منو برسون خونه خیلی نامردی.سعید هم واسم آژانس گرفت و رفتم.الان یک هفته میگذره سیم کارتمو عوض کردم.اما نمیدونم چرا دوست دارم بازم با سعید باشم.وقتی یا بدن پرموش میفتم دوست دارم محکم منو بغل کنه .دوست دارم بازم سینه هاشو بخورم .موهای سینه هاشو لیس بزنم.اما دوست ندارم بچه کونی بشم.تو رو خدا کمکم کنید چی کار کنم؟؟برم بازم پیشش؟؟من الان بچه کونی هستم؟؟یا نه؟؟دوسش دارم اینو خودش هم میدونه.تو رو خدا کسیو به زور نکنینمرسی از راهنماییتون.نوشته مانی
0 views
Date: November 25, 2018