سلام برهمه من پایان داستانهارو میخونم و دیگه بوبردم کدومش واقعیه وکدومش تخیله اصلا هم دوست نداشتم که داستان خودم روبنویسم ولی دلم طاقت نیاورد ولی شک نکنید عین واقعیته چون نیازی به دروغ ندارم وهیچ کمبودی توزندگیم از نظر سکس ندارم.من حوصله چرب کردنش ندارم.عید سال 90بود تصمیم گرفتم با پسرخاله ام محمد برم انتالیا وقتی به محمد موضوع روگفتم خیلی خوب از پیشنهادم استقبال کرد و پاسپورتش رو گرفتم رفتم دنبال بلیط و رزرو هتل(انتالیا نیاز به ویزا نداره)تمام کارهاروانجام دادم و صبح ساعت 6قرار شد از فرودگاه شیراز پرواز کنیم چون پروازهای خارجی باید 3ساعت قبل در فرودگاه باشی ساغت 3اومدیم فرودگاه ومنتظر شدیم تا گیت پرواز انتالیا باز بشه وکارت پرواز وبگیریم .ساعت 6هواپیما پرواز کرد و حدودا یک ساعت ونیم بعدش خلبان اعلام کرد که وارد مرز ترکیه شدیم هنوز یک دقیقه نگذشته بود ازاین حرف که دیدیم به به یکی مانتو درمیاره میگه گرمه یکی شال از سرش برمیداره میگه وایی خفه شدم یکی باحجاب میره دستشویی سکسی میاد بیرون خلاصه همه رو دید زدیم شناسایی کردیم که یه دختر حواسم رو به خودش جلب کردبغل دست من محمد بود بغل دست محمد این دختره که اشاره به محمد کردم گفتم اینجارو داشته باش گفت میخوایی چکار کنی گفتم تماشا کن و رو کردم به دختره گفتم مگه شما گرمتون نیست گفته چی گفتم مگه گرمت نیست با حالت تعجب گفت منظور گفتم مگه شما نمیخوایید اروپایی تیپ بزنی که یه خنده کردو گفت من عقده ای نیستم ولی تیبپ میزنم الان اینجا جاش نیست ومخش رو به همین بهانه گرفتم کار تا زمانی که رسیدیموارد فرودگاه که شدیم مستقیم رفتیم هتل .هتل کرملین یه هتل 5ستاره بود در جنوب انتالیا چسپیده به ساحل دریای مدیترانه که کمتر کسی اونجا میرفت به خاطر هزینه سنگینش ولی نکته قابل توجه این هتل این بود که اکثرا روسی و ایرانی بودنندروز اول گذشت چون عید بود تو دیسکوی هتل هرروز بزن و برقص بود به محمد گفتم بلند شو بریم وارد دیسکو که شدیم تقریبا یه هشتاد نود نفری توسالن بودند که همه مست مست توحال خودشون بودنند وهردقیقه هم به این جمعیت اضافه میشدند بعداز چند دقیقه بدجور حس کردم به رقص نیاز دارم جوگیرشده بودم شدیدا رفتیم کنار بار وتا اونجایی که بهمون فاز بده مشروب خوردیم وچون گیرایی مشروبهای ترکیه خیلی بالاست توپیک چهارم حس کردم که اختیا بدنم دست خودم نیست اونموقع هم تازه ترانه اذری منصور مد شده بود باری باخ .من هم افتادم وسط جمعیت حالا برقص وکی نرقص نمیدونم چند دقیقه گذشت که دیدم محمدشتابون اومد سراغم وگفت دختره اینجاست گفتم برو کسشعرنگو فیلمت رو بگیر گفت چرا حالیت نیست میگم دختره اینجاست خیلی مست بودم حواسم فقط به رقص بودفقط یادمه بهش گفتم کدوم دختره گفت همونی که توهواپیما بود گفتم ولم کن حوصله داری ولش کن بره گمشه ومحمد هم برگشت تواوج رقص بودم که یه لحظه به خودم اومدم و یادم اومد محمد کیو میگه سریع از روی سکو اومدم پاین دنبال محمد میگشتم پیداش کردم گفتم چی میگفتی گفت دختره اینجاست گفتم کو کجاست گفت اونجا رو صندلی نشسته گفتم محمد دعا کن گفت واسه چی دعا گفتم یا حالا یا هیچوقت مست مست رفتم طرفش باورم نمیشد تیپ زده بود محشر زمانی که بهش رسیدم جلوم پاشد و یه احوالپرسی مختصر باهم کردیم از شانس خوبم صندلی کناریش راحت بغل دستش نشستم ومشغول صحبت کردن شدیم ناگفته نمونه خیلی مواظب بودم سوتی ندم چون خیلی مست بودم بعدازچنددقیقه بی اختیار بهش گفتم بلند شو گفت واسه چی گفتم پاشو خودتوگرم کن گفت چه جوری گرم کنم که دعوتش کردم واسه رقص اولش تعارف زد ولی خیلی جنتلمن دعوتم رو پذیرفت رفتیم بالاخواستم مشروب واسش بیارم ولی پیش خودم گفتم شاید ادب حکم نکنه بدون اینکه چیزی بگم رفتیم بالا وشروع کردیم به رقصیدن محشر بود واقعا یه مانکن به پایان معنا البته اونجا مانکن زیاد بود که مارال هم یکی از اونها بود.بله مارال متولد 1366 قد 171 وزن64کیلو پوست سفید کمربند مشکی دان 2 تکواندو خیلی خوشتیپ بود متوجه بودم نظر خیلیها رو به خودش جلب کرده ومنم خیلی بیخیال میرقصیدم (تمام این صحنه ها فیلمبرداری شده توسط محمد) ..زمانی که دیسکو تموم شد چون هردومون بدجور گرم شده بودیم نمیشد بیایی بیرون چون سریع سرما میخوردی اخه بدجور نسیم سردی میومد زیاذ هم نمیشد اونجا موند وچون مارال با یه تاپ اسپورت اومده بود مجبور شدم ادای زنده یاد فردین رو دربیارم وکت خودم رو کردم تنش اولش تعارف زد ولی نمیتونست قبول نکنه چون بدجور سرما میخورد.مارال تو هتل آدم و هوا بوددقیقا چسپیده به هتل ما گفت باهام بیا تا کت رو بهت بدم ببرش منم گفتم حالا شب میام ازت میگیرم من رو منظوری نگفتم ولی مارال رومنظور این حرفم رو درک کرده بود وقتی هم خواست بره گفتم شاید هم نیومدم شماره منو داشته باش اگه اومدی اینجا بهم زنگ بزن تا بیام ازت بگیرم .اونشب نرفتم فردا صبح ساعت 9سرمیز صبحانه بودم دیدم اس ام اس اومد که دیشب سردت نشد بدون کت که جوابش دادم توگرم باشی منم گرم هستم سرما یعنی چی همه چیز الکی داشت درست میشدبه محمد گفتم محمد برم توکارش واسه سکس گفت اینجا نه بزار واسه ایران شاید بپره گفتم اگه بخواد بپره تو ایران هم میپره گفت نمیدونم هرکاری دوست داری بکن ولی متا سفانه پایان فکرام غلط بود اصلا اهل سکس نبود یااگرهم بود که فکرنمیکنم خیلی هفت خط بودچندروز گذشت وما همه جا باهم بودیم ویه مطلب خیلی مهم مارال با خانوادش اومده بود با پدر مادر و خواهرکوچکترش و نیازی نبود واسه بیرون اومدن دلشوره داشته باشه .تو مرکز خرید انتالیا بودیم یه پاساژگردن کلفت به نام دپو deo که بدجور به سکس نیاز پیداکرده بودم وچون انتالیا یه کشور اسلامیه تقریبا دختر واسه سکس سخت گیر میاد فقط تو دیسکوهای خارجی گیر میاد که اکثرا اکراینی و روسی هستندو قیمتشون هم فوق العاده بالاست واسه یه شب تا صبح تقریبا 250دلار که میشه به نرخ دلار اونموقع که میشه 360هزارتومان ونمی ارزید ولی از نظر دختر تو بهشت هم گیر نمیومد همه محشر .خلاصه گفتم بگیرم دوروبر همین مارال شاید فرجی حاصل شد چون خیلی با شخصیت بود دوست نداشتم ازدستش بدم چیزی نگفتم تا اومدیدم ایران.تقریبا یک هفته بود اومده بودیم ایران که بهم زنگ زد گفت کجایی گفتم خونه گفت تنهایی گفتم اره گفت پس درو باز کن گفتم مگه تو پشت دری گفت بیا بازکن میبینی درو بازکردم دیدم مارال بایه دسته گل خیلی بزرگ و خوشکل مثل افتاب میدرخشه که دیگه اومد تو خیلی راحت لباسهاشو دراورد لخت نشد ولی راحت بود بامن با یه تک پوش وشلوار جین.ده دقیقه گذشت رفتم تو اشپزخونه یه چیز خنک بیارم که فکر سکس به سرم زد گفتم دیگه موقعشه …پیشش نشستم و گفتم ..مارال ازت خیلی خوشم اومده گفت چرا گفتم چرا اونجا تیپ سکسی نمیزدی گفت دوست داشتم بزنم ولی روم نمیشد گفتم عمرا بلد باشی تیپ سکسی بزنی گفت خیلی دست کم گرفتی گفتم این گویی اینم میدان بلند شو بیپ بزن که دراومد بهم گفت اول خودتی دوم اینجا لباس سکسی نیست که من بپوشم.گفتم دومی رو قبول دارم منظورت از اولی چیه که خودمم گفت بدجور تو کف سکس بامن هستی مگه نه سرجام میخکوب شدم سریع گفتم سکس باتو عمرا چی داری میگی من تورو واسه سکس نمیخوام گفت چرا واسه سکس نخوایی تو کف من هستی گفتم خب دیگه چرت و پرت نگویه حرفی بهم زد خیلی جاخوردم گفت نمیتونم هردفعه با ترس اینکه بخوایی باهام سکس داشته باشی بیام اینجا میخوام یه پیشنهاد بدم گفتم چی بگو گفت الان پاشو بریم تواتاق هرکاری دوست داری باهام بکن ولی مطمعن باش دیگه هیچوقت نمیبینیم گفتم خفه شو چرا چرت و پرت میگی گفت به جان خودت راست میگیم یا لالن هرکاری دوست داری باهام بکن یا دیگه هیچوقت حرفی از سکس نزن که یکدفعه مثل برق یه چیزی به ذهنم رسیدگفتم باشه پاشو بریم تواتاق بدون هیچ شک وتردیدی بلند شد گفتم نمیترسی گفت نه هر کاری دوست داری سریع بکن میخوام برم کار دارم گفتم به قیافه ات نمیخوره تاحالا باکسی سکس داشته باشی گفت اونش به شما ربطی نداره سریع باش میخوام برم گفتم سکس من معتادی داره ها مطمعنی پشیمون نمیشی که سریع عصبی شد و تک پوشش رو دراورد و سوتین سفیدش رو هم خواست در بیاره که نزاشتمش گفتم ازاینجا به بعدش به عهده من گفت میخوایی چکار کنی گفتم بخواب تا بهت بگم .یه دستمال اوردم و چشماش رو بستم گفت چرا چشمام رو میبندی گفتم خودت گفتی هرکاری دوست داری بکن که دیگه چیزی نگفت چشماشو بستمو شلوارشو که خواستم دربیارم گفت خیلی عوضی هستی بدون اینکه به حرفش توجه کنم شلوارش رو دراوردم یه شرط سفید بایه سوتین سفید بدجور رو بدن سفیدش ست شده بود واقعا محشربود واقعا رزمی کار بود بدن محکم و رو فرمی داشت از کف پاش شروع کردم به لیس زدن خیلی اروم لیس میزدم از کف پاش اومدم رو پاش وخیلی اروم زبونم رو هدایت کردم سمت ساق پاش هنوز به زیر زانوش نرسیده بودم که پایان بدنش سیخ شدیه لحظه خودش رو جمع کرد ولی باز نمیخواست چیزی رو به رو خودش بیاره به رونش که رسیدم زیاد باهاش ور رفتم ولیس زدم مخصوصا داخل رونش چون شدیدا تحریک کنندست وهمینجور لیس زدم همزمانی که رونش رو لیس میزدم با نوک انگشتهای دوتا دستم پهلوهاش رو نوازش میکردم البته خیلی اروم جوری که بدنش به لرزش افتاده بود هیچی نمیگفت وچون چشماش بسته بود شدیدا داشت حال میکرد ولی جوری وانمود میکرد که چیز مهمی واسش نیست به کارم ادامه دادم شکم پهلوها زیر بازوهاش روی سینه اش شدیدا ولی خیلی با ارومی لیس میزدم دورو بر گردنش که اومدم گفت بسته دیگه گفتم تازه اولشه که ناخوداگاه دستم خورد روی شرتش دیدم بدجور خیس شده بود جوری که اگه شرتش رو در میوفردم و میفشردمش نصف لیوان اب کس رو میتونستم بگیرم .اروم گردنش رو با نفسم زبونم ولبهام لمس میکردم خیلی حال میداد دیگه هیچی نمیگفت تسلیم شده بود و راضی از هرکاری که بکنم گفتم برگرد برشگردوندم واز پشت گردنش شروع کردم با نوک انگشتهام به نوازش کردن این کارو معلوم بود خیلی میپسنده ازپشت گردن به کمر واز اونجا رو کونش ورونهاش بدجور پایان بدنش سیخ شده بود وقتی برش گردوندم حالا میخواستم واسه اولین بار لب بگیرم با لب گرفتن میتونستم بفهمم راضی هست یا نه و لبم رو چسپوندم به لبش چند ثانیه هیچی نگفت ولی بی اختیار دست انداخت دور گردنم و حالا لب بگیرو کی نگیر بد جور حشری شده بود واز اون بدتر خودم لب و گوشش رو بدجور میخوردم دیگه حالاموقع سینه و کس بود اول سوتین رو باز کردم تا تونستم سینه رو خوردم خیلی محشر بود خیلی رو فرم بود که دیگه اومدم سراغ کس شرتش رو دراوردم بدجور قرمز و سفید بود یه کم هم تپل اب زیادی هم رو کسش جمع شده بود با انگشتهام اروم خروسکش رو میمالیدم بهش گفتم اجازه میدی از لب چشمه یه کم اب بخورم که هیچی نگفت یه چند دقیقه مالیدم بدجور هم نفس میزد که بهش گفتم تموم شد…گفت چی گفتم تموم شد گفت خب هرکاری دوست داری بکن گفتم نه دیگه تموم شد دستمال رو دور چشماش باز کرد گفت تو مگه لخت نشدی مگه نمیخوایی باهام حال کنی گفتم نه بدجور توچشمام نگاه میکرد بهش گفتم حالا بلند شو لباسهات رو بپوش و برو خونه گفت توچته چرا اینجوری میکنی گفتم واسه من سکس باتو عین اب خوردن ولی واسه سکس نمیخوامت یا بهتر بگم دوست ندارم از دست بدمت که بعد از چند ثانیه مکث گفت خیلی دوست دارم ولباسهاشو پوشید زمانی که خواست از در بره بیرون گفتم مارال گفت بلهگفتم یادیگه زنگ نزن یا اگه زدی فکر همه کاری رو از طرف من بکن اینبار..اون لحظه هیچکش نمیتونست اون سکس رو ول کنه ولی کاری نکردم وهمین باعث شده که الان یک سال و نیمه با مارال هستم و به اندازه موهای سرم هم تا حالا باهم سکس داشتیم ولی سکس درست سکسی که هردوطرف راضی بودند سکسی به دل هردو طر ف میشینیه سکسی که هیچ ترسی داخلش نیست …..من نمیدونم قبل از من مارال باچندنفر سکس داشته یا نداشته ولی الان برام مهمه که فقط با خودمه چون هزار بار امتحانش کردم .دوستون دارم سکس حق همه ما انسانهاست ولی سکسی که مثل حیوون نباشه سکس زوری نباشه التماس به هیچکس نکن واسه سکس خودت رو هم کوچیک نکن جق بزن ولی سکس زوری رو هیچوقت انجام نده چو فقط ترس و دلشوره داره.عارتون بکنه با همه کس سکس کنیدهمتون رو میبوسم و واستون ارزوی موفقیت میکنماین روزها زدن یه پرده شاید به قیمت از دست دادن زندگیتون تموم بشهنوشته بوی گندم
0 views
Date: November 25, 2018