سلام من اسمم حامده .میخوام از خاطره ای براتون بگم که همین چندروز پیش و توی سفری که به تهران داشتم برای ما اتفاق افتاد .میگم ما چون این خاطره را با هماهنگی و نظر خواهر خانمم دارم می نویسم کسی که بهترین و لذت بخش ترین سکسهای عمرم رو باهاش تجربه کردم و امیدوارم باز هم این تجربه تکرار بشه.زن من 5 تا خواهر داره که همگیشون ازدواج کردن و فقط اونی که از همه کوچیکتره هنور مجرده.بین خواهر های خانمم من از یکیشون بیشتر از همه خوشم میاد و حتی گاهی فکر میکردم که حتی بیشتر از خانمم دوستش دارم .اسمش پریوش است.ازدواج کرده و دو تا بچه هم داره.زنی بسیاز زیبا خوش پوش و باکلاس .و از همه خواهر های خانمم هم سرتر بود.خیلی هم آروم و مهربان.چیزی که بیشتر باعث تعجب من بود شوهرش بود که برخلاف اون خیلی چهره وتیپی معمولی داشت و از هر نظر با پریوش متفاوت بود و این روهمه میدونستند.از نظر اخلاقی هم ناصر بر خلاف پریوش خیلی بد اخلاق و غیر معاشرتی بود .من تقریبا مطمئن بودم این مرد هیچ وقت نمی تونه پریوش رو از هر نظر ارضا کنه و پریوش تنها به خاطر زندگی و بچه هاشه که با ناصر داره زندگی میکنه.پریوش هم یه بوتیک لباس های زنانه و بچه گانه داشت و تقریبا خرج زندگشونو خودش در می اورد نه ناصر.بزارید کمی در باره خودم بگم من اگه حمل بر خودخواهی نشه پسری خوش قیافه ، خوش تیپ و اونطوری که اطرافیانم میگن معاشرتی هستم با هم زود جوش میگیرم .ماجرای من و پریوش از اونجا شروع شد که یک روز من وزنم خونه پریوش دعوت بود دربین صحبت هامون پریوش گفت من باید برم تهران برای بوتیکم خرید بکن چون نزدیک عیده و مشتری زیاد دارم ولی ناصر با رفتنش مخالف بود و میگفت من الان نمی تونم با تو بیام و نمیتونم هم بزارم تنها بری و جر وبحث کوچیکی بر سر این موضوع بین پریوش و ناصر صورت گرفت در این بین خانمم پیشنهاد داد که حامد (یعنی من)هفته آینده برای یه ماموریت کاری داره میره تهران و همه هزینه هاش روهم شرکت تقبل میکنه پس موقعیت خوبیه که پریوش هم باهاش بره ، تا هم تنها نباشه و هم هزینه هاشون کم بشه .من از این پیشنهاد خانمم خیلی تعجب کردم ولی پیش خودم گفتم حتما به من و پریوش اعتماد داره که این پیشنهاد رو میده .برخلاف انتظارم ناصر هم از این پیشنهاد استقبال کرد و همینطور پریوش هم خیلی از این موضوع خوشحال شد من فکر میکردم خوشحالی پریوش فقط به خاطر اینه که میتونه از این روش موافقت ناصر روجلب کنه و بیاد تهران .من هم راستش خیلی خوشحال بودم چون توی این سفر سه روز همش در کنار پریوش خواهم بود و این برای من که حس خوبی به اون داشتم خیلی خوشحال کننده بود.خلاصه من هم سریعا مقدمات سفرمون رو فراهم کردم و تا اینکه روز سفر با پریوش توی فرودگاه قرار گذاشتیم که اونجا همدیگرو ببینیم .اون روز من زود تر از پریوش به فرودگاه رسیدم ورفتم روی یکی از صندلی های سالن انتظار نشستم تا پریوش برسه و بریم کارت پرواز رو بگیریم به موبایلش تلفن کردم بهش گفتم کجایی اونم با یک لحن خیلی صمیمی که برای من عجیب بود و تازگی داشت گفت من تازه از خونه حرکت کردم و چند دقیقه دیگه پیشتم.لحنش خیلی برام تازگی داشت ولی سعی نکردم برداشت بدی از نوع حرف زدنش بکنم .5-6 دقیقه بعد پریوش هم رسید وقتی دیدمش دلم به تپش افتاد مثل همیشه خوش پوش و ناز شده بود من همیشه نگاهش و لبخندش برام دوست داشتنی بود واقعا از ته دل خوشحال بود که میتونم در پایان طول این سفر کنار پریوش باشم .اومد نشست کنارم با یه لبخند سلام کرد و برای اولین بار توی این سالها بهم دست داد منم خیلی خونسرد و عادی بهش دست دادم .بعد رفتیم کارت پرواز گرفتیم و کمتر از نیم ساعت بعد سوار هواپیما شدیم .رفتار پریوش خیلی راحت و خودمانی بود و من میدونستم توی این سفر اصلا از بودن با همدیگه معذب نیستیم توی هواپیما کلی با هم حرف زدیم فشردگی و تنگ بودن صندلی های هواپیما باعث شده بود من و پریوش کاملا به هم نزدیک بشیم پریوش موقع حرف زدن کاملا روش توی روی من بود و من هم سعی میکردم صورتم رو بیشتر بهش نزدیک کنم و همزمان با گوش کردن به حرفاش به تک تک اجزا صورتش نگاه میکردم واقعا زیبا بود تا حالا هیچ وقت از فاصله کم اون رو دید نزده بودم لبهایی گوشتی داشت که رژ لب قرمز رنگ زیبایی اونو بیشتر نمایان کرده بود چشمان زیبا وگونه های توپول اون منو بیشتر از قبل عاشق پریوش کرده بود .یک ساعت بعد ما به تهران رسیدیم من باید برای ماوریت کاری که داشتم به سرکار خودم میرفتم و اون هم برای خرید باید به بازار میرفت برای همین باهاش قرار گذاشتم تا ساعت 3 بعدازظهر همدیگرو ببینیم بهم دست دادو با یک لبخند گفت ساعت 3 میبینمت .من هنوز گیج بود واقعا باور نمیشد پریوش ای که تو ی این سالها عشق من بود الان با هم بودیم.خلاصه من رفتم سرکارم ساعت حدود 3 بعدازظهر بود که دوباره به همدیگه ملحق شدیم اونم تقریبا خرید هاشو کرده بود و دیگه خسته بود بهش پیشنهاد کردیم بریم هتل تا هم اون هم من یکم استرحت کنیم اونم قبول کرد یه ماشین گرفیتم و به سمت هتل المپیک که شرکت برام رزرو کرده بود حرکت کردیم توی راه خیلی اتفاقی در کیفمو باز کردم که پول دربیارم دیدم شناسنامه خانمم هم توی کیفم بود چون از چند روزقبل برای کار سند زدن یک ملک شناسنامشو توی کیفمو گذاشته بودم دیگه فراموش کرده بود درش بیارم بدون هیچ هدفی اینو به پریوش گفتم اولش چیزی نگفت بعد از چند دقیقه پیشنهادی کرد که برام خیلی عجیب بود .پریوش گفت من خیلی شبیه یاسمین (زنم)هستم اگه موافق باشی برای این که هزینه ای برای من نداشته باشه و همه هزینه ها رو شرکتتون تقبل کنه با شناسنامه یاسمین، من و تو یک اتاق بگیریم .بااین پیشنهاد انگار زیباترین کلمات از دهان زیبای اون خارج میشد بهش گفتم من مشکلی ندارم ولی اینجوری شاید تو راحت نباشی .اون گفت نه من هم با تو مشکلی ندارم دو شب که بیشتر نیست ما هم که روزها بیرونیم چرا بی خودی پول اتاق اضافه بدیم.این شد که وقتی به هتل رسیدیم من شناسنامه خودم و یاسمین رو دادم و خودمونو به عنوان خانم وشوهر معرفی کردیم رسیپشن هتل هم به خاطر شباهت زیاد پریوش به خانمم به موضوع شک نکرد و یه اتاق دو تخته خیلی شیک بهمون داد.شب اولوقتی وارد اتاق شدیم وکارگر هتل بعد از اینکه ما رو راهنمایی کرد از اتاق خارج شد من و پریوش روی مبل لم دادیم تا یکم استراحت کنیم من در بخچال باز کردم یه لیوان آب خوردم وبا همون لیوان هم برای پریوش آب ریختم اون از بس تشنه و خسته بودلیوانو تا آخر سر کشید بعد شالشو در اورود وری مبل کناریش اندختو سرشو به سمت عقب مبل برد من که تاحالا اون بدون حجاب ندیده بودم چشام کاملا گرد شده بود سفید زیرگلوی پریوش و حتی بخشی از روی سینه پریوش به خاطر اینکه یقه مانتوش کاملا باز بود معلوم بود من هم سعی میکردم ضمن اینکه دید بزنم و لذت نگاه کردن راببرم ولی خیلی عادی و معمولی رفتار کنم چون نمی خواستم فکرکنه که دارم سواستفاده میکنم از طرفی کمی هم میترسیدم.درنتیجه صبر کردم تا خودش شرایط رو مهیا کنه.اتاقی که ما توش بودیم تقریبا دوبلکس بود و نشیمنگاه و تخت خواب ها کاملا از هم مجزا بود پریوش رفت طبقه بالا تا لباسهاشو عوض کنه تقریبا 10 دقیقه طول کشید و من همش توی این فکر بودم که اون چه لباسی جلوی من میپوشه وقتی از پله ها اومد پائین چشام داشت از حدقه درمیومد تا حالا پریوش اینقدر زیبا و جذاب ندیده بودم یه شلوار ساپورت کوتاه مشکی و یه تاپ زرد رنگ تنگ پوشیده بود طوری که کاملا برجستگی های اندامش رو نمایان کرده بود وقتی اونو با این وضع دیدم دیگه مطمئن شدم اونم مثل من نقشه هایی برای این سفرمون کشیده و تصمیم گرفتم تا هرجا اون رفت من هم باهاش برم اومد نشست روی مبل کناریم پارو پا انداخت و یه نفس عمیق کشید بعد گفت امروز خیلی خسته شدیم من هم سعی کردم تا باهاش صحبت کنم تا بیشتر اونو دید بزنم کیرم خیلی بلند شده بود ولی چون شلوار جین پوشیده بودم خیلی تابلو نبود درشتی سینه های پریوش خیلی چشم نواز بود تا حالا پریوش رو اینقدر سکسی ندیده بودم رونهای درشت پریوش از روی شلوار ساپورت تنگش خیلی بیشتر جذاب شده بود من هم رفتم لباسامو عوض کردم یه شلوارک طوسی با یه تی شرت پوشیدم و اومدم کنار پریوش نشستم تلویزیون رو روشن کردم و به پریوش گفتم اگه موافق برامون چایی بریزه تا بخوریم واقعا دیگه داشتم از شدت شهوت و نگاه کردن به پریوش و اندام سکسی اون دیوونه میشدم اونم که متوجه این موضوع شده بود با حرکاتش بیتشر بدنش رو درمعرض من قرار میداد تا وقت شام فرارسید شام داخل اتاق سفارش دادیم وبا همدیگه شام خوردیم توی این مدت من و پریوش خیلی با هم خودمونی شده بودیم حتی چند بار من دستاشو گرفتم ولی اون هم با شوخی گفت دست نزن بی ادب و دوتامون با هم خندیدم بعد شام من دلمو زدم به دریا و تصمیم گرفتم هرطور شده امشب پریوش رو بکنم پریوش رفت بالا تا یکم دراز بکشه من هم بعد چند دقیقه رفتم پشت سرش دیدم روبه اینه ایستاده و داره موهاشو شونه میکنه رفتم سمتش و از پشت کاملا نزدیک بهش ایستادم اونم منو توی اینه دید خیلی برام سخت بود که من شروع کننده باشم چون تا حالا هیچ وقت به خانمم خیانت نکرده بود درضمن از عکس العمل پریوش هم ترس داشتم ولی اون وقتی منو دید به سمت من برگشت و خودشو توی بغل من انداخت من از تعجب خشکم زده بود فکر نمی کردم اینقدر سریع عمل کنه من هم دستامو دور کمرش حلقه کردم و توی اون حال حرفای از پریوش شنیدم که از تعجب شاخ در اوردم .پریوش گفت حامد بغلم کن حامد نمی دوونه چقدر منتظر این روز بودم حامد جونم من خیلی وقته عاشقتم ، همیشه به یاسمین حسودیم میشد کاش تو مال من میشدی قلبم داشت از حرکت می ایستاد گرمای تن هردوی ما لحظه به لحظه داشت بیشتر میشد توی همون حالت دستمو زیر چانه اش گذاشتم و سرشو بالا اوردم چشماش پر از اشک بود و توی نگاهش عشق و التماس موج میزد بهش گفتم چرا توی این همه مدت هیچی نگفتی گفت انتظار داشتی چی بگم فکرکن اگه ناصر یا یاسمین میفهمیدن چی … بهش مهلت ندادم حرفاش پایان بشه لبام رو لباش گذاشتم آتیش بودن .اونو خوب به خودم فشردم و کاملا در اختیار خودم قراردادم باورم نمیشد که پریوش که سالها عاشقش بودم توی دستهای منه و خودشو تسلیم من کرده با ولع زیاد لبهای همو میخوردیم اونو به سمت دیوار هولش دادم به دیوار فشارش دادم و خودمو کاملا بهش چسبیدم تا کاملا مال خودم بشه اونم با من همراهی میکرد زبونش توی دهنم فرو میکرد تا من مک بزنم و آب دهان همدیگرو میخوردیم دستا هام روی اندام پریوش حرکت میکرد تا از هیچ جای او بی نصیب نمونه توی همون حالت حس کردم دستای پریوش داره به سمت کیرم میره دستاش از روی شلوار روی کیرم کشید و محکم توی دستاش گرفت وقتی بزرگی وسفتی کیرم دید توی همون حالت که لباهاش روی لباهام بود وهمدیگرو میخوردیم چشماش ازتعجب گرد شد منم با یک حرکت سریع اون از خودم جدا کردم و روشو به سمت دیوار برگردوندمو خودمو از پشتش بهش چسبیدم کیرم تقریباازپشت لباس به کونش چسبید سریع تاپش از تنش دراوردم بند سوتینشو باز کردم و سینه هاشو از پشت سرش توی دستام گرفتم وشروع به مالیدن سینه هاش کردم .و همزمان گردنشو لیس میزدم و کیرمو به کونش فشار میدادم هرچی بیشتر سینه هاشو فشار میدادم بیشتر لذت میبرد و آه میکشید کم کم قلقش دستم اومده بود نوک سینه هاشو فشار میدادم و گردنش مک میزدم و گاز میگرفتم اون توی اون حال هیچ حرکتی نمی تونست بکنه.بعد از چند دقیقه به سمت من برگشت چشمای هر دوی ما پر از شهوت رومانتیک بود نگاهی که تا اون لحظه تجربه نکرده بودم و مطمئن بودم اونم هم همین حس رو داره شلوارشو از پاش دراوردم شرت نپوشیده بود اونم تی شرت و شلوار وشرت منو یکی یکی ازتنم در اورد بعد روی تخت نشست و من روبروی اون ایستادم کیرمو توی دستاش گرفت بوسیدش بوش کرد مثل کسی که بعد از مدتها انتظار به معشوق خودشو میرسه اونو به صورتش میمالید گفت حامد نمی دونه چه شبها که به یاد کیرت خودارضایی میکردم و بااین جمله به طرز شهوت آوری کیرمو وارد دهانش کرد انگار نمی خواست لحظه ای از کیر من جدابشه هم دستاش هم دهان وزبانش روی کیرم کار میکردن من هم از بس شهوت بالا بود امکان هیچ عکس العملی نداشتم انگار توی اسمون بودم دستام توی موهای بلند پریوش بود واونو محکم به سمت کیرم فشار میدادم بعد چند دقیقه حس کردم دارم ارضا میشم ولی نمی خواستم به این زودی این شب قشنگ تموم بشه سرشو از روی کیرم عقب کشیدم و توی چشاش نگاه کردم اطراف دهانش ازآب پر بود و از روی لباهاش اب قطره قطره چک میکرد تصمیم گرفتم این همه لذتی که بهم داده بود رو جبران کنم همون جوری که روی لبه تخت نشسته بود خوابوندمش وخودم کنارتخت نشستم پاهاش کاملا باز کردم کس تمیزی داشت قرمزی دور کسش زیبایی عجیبی به کسش داده بود حتی موی کمی که اطراف کسش بود برام لذت بخش وشهوت اور شده بود گفت حامد بخورش و بادستاش سرمو به سمت کسش هل داد من هم با ولع زیاد زبونم رو توی کسش فروکردم پره های اطراف کسشو مک میزدم و با دهانم میکشدمشون آخ و آه بلند پریوش فضای اتاق را غرق در شهوت کرده بود واقعا نمی خواستم از لذتی که از کسش میبرم رهایی پیدا کنم و مطمئن بودم اونم داره لذت میبره برای همین از هیچ کاری برای اون دریغ نکردم حتی آب اطراف کسش رو هم مک زدم از اینکه دارم عشق زندگیمو خوشحال میکنم خیلی لذت میبردم حدود 10 دقیقه به همین منوال گذشت من همزمان که مشغول خوردن کس پریوش بودم سینه هاشو هم میمالیدم .توی همون حال بودیم که پریوش لرزش خفیفی کرد و جیغ آرومی کشید فهمیدم ارضا شده بعد با شهوت زیادی گفت حامد جان بکن تووووووووووووووووووش کیرمو با آب دهنم یکم خیس کردم پاهای پریوش بالاتر اوردم کیرمو تو دستم گرفتم و آروم آروم وارد کس پریوش گذاشتم آه خفیفی کشید دستاشو کاملا روی تخت باز کرد چشاشو بست معلوم بود روی لذتی که داره از کیرم میبره تمرکز کرد گرما و تنگی کس پریوش شهوت منو بیشتر کرد و باسرعت زیادی شروع به تلمبه زدن کردم صدای پریوش و حالت چشماهاش حکایت از لذت بیش از حدی بود که داشت تجربه میکرد واین به من بیشتر اعتماد بنفس میداد تلمبه هامو لحظه به لحظه تند تر کردم باوجود اینکه هوای بیرون از هتل خیلی سرد بود ولی گرمای اتاق و فعالیت بدنی ما باعث شده بدن هردوی ما خیس عرق بشیم پریوش کاملا بی حال شده بود و وان هیچ عکس العملی نداشت و کاملا خودشو در اختیار من قرار داده بود بعد چند دقیقه تصمیم گرفتم پوزیشنومو عوض کنم پریوش روکاملا روزی تخت خوابوندم و خودم پایان قد روش خوابیدم کیرمو بین پاهاش گذاشتم و وارد کسش کردم و همزمان که میکردمش سینه هاشو هم میخوردم انگشتمو هم زیرش بردم و وارد سوراخ کونش کردم واز سه جای متفاوت با اون حال میکردم کیرم توی کسش بود انگشتم توی کونش و سینه هاش هم توی دهنم بود پریوش کاملا غرق در شهوت بود و اینو از صدای آخ و آه های بلند اون میشد تشخیص داد انگشتمو تا انتها توی سوراخ کونش فرو میکردم و بااین کار جیغ های اون بیشتر میشد کاملا روش خوابیده بودم و اجازه هیچ عکس العملی هم نداشت سینه هاشو با دهانم گازمیزدم و میکشیدم دردی همراه با لذت سرتا پای وجودشو غرق در شهوت کرده بود بعد از حدود 10 -15 دقیقه حس کردم آبم داره میاد میخواستم کیرمو در بیارم تا روی صورتش بریزم منو محکم فشار داد گفت نه حامد بریز توی کسم واقعا تعجب کردم ولی خیلی خوشحال شدم تلمبه هامو تند تر کردم پریوش به خودش میلرزید و جیغ میکشید کیرمو پراز آب شده بود ودیگه داشت میترکید زیاد طول نکشید که پایان آبمو خالی کردم توی کس پریوش اینقدر خسته شده بودم که توی هموم حالت که آبم خالی میشد روی پریوش ولو شدم وقتی کیرمو در اوردم یکم از آبم همراه با کیرم از اطراف کس پریوش خارج شد پریوش اونو با دستاش ور داشت و به صورتش مالید و انگشت کرد دوتامون از سکسی که با هم داشتیم راضی بودیم من روی پیشنویش بوسیدمش و کنارش افتادم روی تخت.بعد از چند دقیقه خودشو توی بغل من جمع جور کردسرشو گذاشت روی سینه م و همونجوری دو تامون خوابمون برد از خستگی .ساعت از 6 صبح گذشته بود که من از خواب بیدار شدم دیدم پریوش قبل از من بیدار شده بودو دوش گرفته بود و با یک شورت و سوتین صورتی رنگ روبرو اینه داشته موهاشو خشک میکرد توی همون حال که روی تخت دراز کشیده بود سرمو بلند کردم و بهش نگاه کردم از امروز پریوش برای من چیز دیگه شده بود بسیاز از زیبایی هایشو تا حالا ندیده بودم کون تراشیده و کمر باریکش و سینه برجسته رونهای پرو بدن سفیدش همه همه به من که دیشب اونو کرده بود حسی خوبی میداد و خیلی خوشحال بودم که اونو مال خودم کرده بودم بوی ادکلن بدنش و موهاش بعد از حمام فضای اتاق رو پر کرده بود دوست داشتم باز هم زیباترین تجربه های سکسی رو با اون داشته باشم وقتی متوجه بیداربودن من شد نگاه کرد و با لبخند به سمتم من اومدکنارم روی تخت نشست بعد گفت صبح بخیر عزیزدلم این جمله رو به حدی زیبا و دلنشین بیان کرد وقلبم شروع به تپیدن کرد بهش گفتم صبح تو هم بخیر خانم خانما .اونم همینطور که داشت با دستاش روی بدنم من دست میکشید گفت معلوم دیشب خیلی خسته شده بودی گفتم واقعا ممنونم منو روی لبهام بوسید گفت من هم ازتو ممنونم حامد خیلی وقت بود توی حسرت تو داشتم میمردم بعد گفت پاشو برو دوش بگیر که باید زود بریم پائین صبحانه بخوریم و بریم بیرون امروز هم کلی خرید دارم منم رفتم دوش گرفتم وقتی اومدم بیرون پریوش لباسهاشو پوشیده بود و آماده بود مثل همیشه یه تیپ جدید و زیبا زده بود منم سریع لباسهام پوشیدم به پیشنهاد خودش کت و شلوارمو پوشیدم و رفتیم با هم توی رستوران هتل صبحانه خوردیم بعد هم از هم جداشدیم من رفتم سرکار و اونم رفت برای ادامه خریدش.روز دوماون روز وقتی از محل ماموریتم برمیگشتم هتل، حدود ساعت 5 بعدازظهربود که با پریوش تماس گرفتم گفت اونم توی راه هتله قرار گذاشتیم توی لابی منتظر هم باشیم تا باهم عصرونه بخوریم وقتی رسیدم هتل پریوش هم منتظرم بودم سفارش چای و کیک دادیم هردومون چای خور بودیم حسابی، پریوش خیلی حس خستگی میکرد، لابی هم خیلی خلوت بود دستاشو گرفتم بوسیدم خندیدگفت نکن یکی میبینه زشته بعداز صرف عصرانه باهم رفتیم به سمت اتاق تا رسیدم پریوش مانتوش دراورود منم هم لباسم در اوردم هنوز دکمه های پیرهنم باز نکردم بودم که پریوش اومدم سمتم و خودشو توی بغلم انداخت گفت حامد خیلی خستمه آرومم کن .منم دستامو دور گردنش حلقه کردم سرشو روی سینه م گذاشتم بعد از زیر تاپش دستام گذاشتم روی کمرش آروم دهنم به سمت گوشش بردم و لاله گوشش رو مک زدم لبخند ناز و پر احساسی زد و بیشتر توی آغوشم فرو رفت گرمی تن پریوش دستهای سرد منو هم گرم کرد پیرهنمو از تنم در اورد خودشم هم تاپش رو کند و با لحن قشنگی گفت حامدم بغلم کن معلوم بود سرتاپاش احساسه گردنشو لیس زدم زیر گلوشو بوسیدم و لیس زدم خنده های ریز و ناز پریوش منو هم خوشحال میکرد اونم با حرکت دستاش روی اندامم ولمس کیرم حس خوبی به من میداد سرشو به سمت خودم برگردوندم و توی چشاش نگاه کرد بهش گفتم لب میخوام منیژۀ من، توی چشام نگاه کرد گفت مال خودته هرچی دوست داری بخوربا آرامش و خیلی با حس لباهامو روی لباهاش گذاشتم و لب پائینشو شروع به مک زدن کردم چشاشو بسته بود و لباهای منو مک میزد دستام از پشت روی باسنش حرکت میکرد و گاهی انگشتمو توی سوراخ کونش فرو میکردم که آه آرومی میکشید هردومون دوست نداشتیم لبهای همدیگرو رها کنیم نمی دونم چقدر طول کشید تا از آغوش هم جدا شدیم ولی بعد ازاون لحظه خستگی هر دوی ما برطرف شده بود و هردومون سراسر انرژی بودیم بهش پیشنهاد کردم با هم بریم دوش بگیریم خیلی خوشش اومد کاملا لختش کردم ، لباسهای خودمو هم در اوردم و رفتیم توی حموم دوش رو باز کردم و هردومو رفتیم زیر دوش بدن هامون کاملاخیس شده بود از پشت بغلش کردم یک دستم روی سینه هاش حرکت میکرد و یک دستم لای پاهاش بود اون هم چشاشو بسته بود و یک دستشو به سمت عقب اورد و سرمنو به سمت جلو هل میداد تا گردشنو بخورم و آب روی گردنشو مک بزنم نوک سینه هاشو هم که فشار میدادم شهوتش تحریک میشد بعد به سمت هم برگشتیم ولب همدیگرو خوردیم دستم روی سینه هاشو بود یک دست اون هم مشغول مالیدن کیرم.بعد با یک خلاقیت جالب دوش تلفنی رواز سر جاش برداشت و به سمت کیرم نشست روی کیرم آب ریخت بعد هم توی دهانش گذاشت و آب روی کیرمو خورد من دوشم ازش گرفتم و خودم روی اون و کیرم آب میریختم و اون هم مشغول خوردن کیرم شد خیلی صحنه شهوت انگیزی بود موهای پریوش و پایان بدنش خیس بود و با همه وجودش و دودستی کیرمو گرفته بود و میخورد حتی گاهی تخم هامو هم مک میزد آب روی تخم هام رو هم میخورد خیلی این حرکتش منو تحریک کرد بلندش کردم زبونم روی اندامش کشیدم و لیسش زدم بعد هم زبونهای همدیگرو لیس زدیم هردومون غرق در شهوت بودیم من یک لحظه از مالیدن کسش دست بر نداشتم روی زمین نشستم رفتم لای پاهاش دستموروی دو طرف باسنش گذاشتم و اون به سمت بالا بلند کردم تا کسش دقیقا روبروی من قرار بگیره و پاهاش هم روی شونه هام گذاشتم اونم دوش آب روی روی کسش تنظیم کرد سرمو بین پاهاش فرو بردم ومشغول خوردن کسش شدم بعد چند دقیقه پریوش از شدت شهوت بدنش سست شد و دیگه نتونست توی اون حالت تحمل کنه پاهاش سست شدن و روی زمین نشست وکسش دقیقا مقابل کیر من قرار گرفت دستشو به سمت کیرمو برد ووارد کسش کرد جیغ بلندی کشیدمحکم فشارش دادم کیرمو تا انتهای داخل کسش فرو بردم همزمان سینه هاشو گاز میگرفتم اون هم دستش پشت سر من بود و من بیشتر به سمت خودش فشار میداد بعد کاملا روی کف حمام خوابید پاهاشو باز کرد و با دو تا دستاشو سوراخ کسش برام باز کرد نزدیکترش که شدم مهلت ندادو با شهوت زیاد کیرمو گرفت و وارد کسش کرد و جیغ های کوتاه و دیوانه کننده ای میکشید به حدی منو سفت گرفته بود که اجازه هیچ تغییری رو به من نمی داد و با چشماش میخواست که بیشتر بهش بدم من هم هرچی انرژی داشتم توی کیرم متمرکز کرده بودم و وارد پریوش میکردم تا وقتی که حس کردم دیگه پریوش هیچ حرکتی نمیکنه و کاملا از حال رفته کیرمو از توی کسش در اوردم میدونستم به این زودی ابم نمیاد چون دیشب سکس داشتیم کیرمو با صابون چرب کردم و نزدیک صورت پریوش شروع به مالیدن کردم اونم دهنشو باز کرده بود و با چشای بسته منتظر آب من بود ولی از فرط خستگی هیچ حرکتی نمی کرد یک دقیقه طول نکشید که آب ریخت روی صورتش و اونم هم اب روی از روی صورتش جمع میکرد و روی لباهاش میمالید.تمام آبم را تا قطره آخر روی صورتش ریختم اونم با لذت اون به لباهاش میمالید .همونجا کف حمام کنارش نشستم دستم دور گردنش انداختم او اونو به سمت خودم کشیدم واقعا از ته دل هردومو خوشحال بودیم که به هم رسیده بودیم بدنهای خیسمون روی هم دیگه سُر میخورد گفت حامد جان از تو سیر نمیشم تو این همه مدت کجا بودی نگاهش کردم لبخند زدم بهش گفت دیگه نمیزارم توی حسرت همدیگه بمونیم سرشو روی سینه م گذاشت چشاشو بست و لبخند قشنگی زد چند دقیقه به همین صورت موندیم تا خستگی هردومون در بر بعد بلند شدیم من اونو حموم دادم تمیزش کرد و اونم بدن منو تمیز کرد و منو حموم داد با هم اومدیم از حموم بیرون یه لباس قرمز رنگ خیلی ناز پوشید منم یه شرت پوشیدم و روی تخت دراز کشیدم .هوای بیرون کم کم داشت تاریک میشد این آخرین شبی بود که توی هتل با هم بودیم و هم من هم اون باز هم از لذت سکس با همدیگه سیر نشده بودیم تصمیم گرفته بودم امشب دوباره با هم سکس کنیم مطمئن بودم پریوش به من نه نمیگه ولی بیشتر توی این فکر بودم این دفعه براش متنوع تر و جدید تر باشم .پریوش کنارمن روی تخت دراز کشیده بود سرشو روی سینه م گذاشته بود منم دستمو دور گردنش حلقه زده بودم این حالت خوابیدن رو هردوی ما دوست داشتیم چشماش هم بسته بود و با دستاش روی بدنم دست میکشید گفت حامـــــد گفتم جانـــــــــم گفت بدنتو خیلی دوست دارم بهش گفتم مرسی عزیزم منم بدنتو دوست دارم دستم گرفت روی کسش گذاشت و با شیطنت خاصی گفت اینو چی ؟اینم دوست داری ؟با خنده بهش گفتم عاشـقشم خندید و خودشو بیشتر توی آغوش من جمع و جور کرد بهش گفتم پریوش قول میدی باز هم با هم باشیم گفت قول میدم تو دیگه مال من شدی. محکم فشارش دادم و توی همون حالت خوابمون برد .نوشته حامد
0 views
Date: November 25, 2018