سلام اول كمي از خودم بگم يك دختر دارم و از همسرم جدا شدم 35 سالمه وضع معمولي توي سايت همسريابي ثبت نام كرده بودم و شرايطم را هم زده بودم خيلي ها زنگ ميزدند و اس ميدادند و ايميل ميفرستادند توهين نميكنم اما شرايط را ميخوندند فكر ميكردند رو دست پدر ننم باد كردميك شب يكي اس داد من نرگس هستم و 27 سال دارم و عاشق بچه ها هستم و ……..بيا ببينمت و…… 4شنبه بود فردا با هم قرار گذاشتيم رفتيم جاده كن چاي قليان زديم برام گفته بود كه تو نامزدي جدا شده و……… اما گفت كه نامزدش نامردي كرده زده و بعد اون هم 7 بار سكس باهاش داشته و…………همسر سابقم 4 شنبه بچه را ميبره تا جمعه كه من ميرم ميارمشاون هم به من گفت بچه شهرستانه و تنها زندگي ميكنه.حاضره براي بچه ام مادري كنه و………فردا 5 شنبه ظهر تو هواي پاييزي ديدم هوا خيلي خوبه زد به سرم برم شمال زنگ زدم گفتم من دارم ميرم شمال گفت خوش به حالت و اي كاش ميتونستم باهات بيام و…..گفتم بيا مثل دو تا همجنس با هم بريم هم را بيشتر بشناسيم و……بالاخره راضي شد كه بياد ميخواستم مشروب بگيرم پيدا نكردم راه افتاديم اول جاده ايست بازرسي جولومون را گرفت چه نسبتي داريد و ماشين را هم زير و رو كردند و اما اسم پدر ننش را ميدونستم با كلي استرس بالاخره تونستيم رد بشيم ساعت 9 شب رسيديم خط 8 چالوس رفتم سراغ ساقي اما خلوت بود و كسي هم نبود با هم كمي كنار ساحل قدم زديم و اون هم مثل عاشق ها هي بوسم ميكرد رو يك كنده درخت نشسته بوديم 7-8 تا پسر با يك دختر اتش درست كرده بودند پشتمان به انها بود كه يك دفعه يكي صدامون ميكرد ببخشيد مزاحم شدم دختره بود بياييد كنار اتش سرده و اگر مي هم ميخوريد هست و…….رفتيم تو جمعشان دختره دوست يكي از پسرها بود جاي همگي اول خالي هي ميخوردم و هي ميگفتم ساقي بزن و برقص و بكوب و ميخوندند و ميخنديديم اما اين دختره مشروب نميخورد ساعت 12 را گذشته بود پا شديم بريم ويلا كه من رو پاهام بند نبودم نرگس كليد را گرفت و نشست توي اون حال تونستم ادرس ويلا را بدم بالاخرi پيدا كرديم دم در شيرگاز را باز كردم و داخل كه شديم فوري بخاري را روشن كرديم و يك دفعه ديدم جايمان را كنار بخاري انداخته.تو حال مستي لباس خوابم را پوشيدم و ……..راستي يادم رفت بگم كه قبل از امدنمان به من گفته بود پريود هستش همين كه خوابيديديم دست انداختم گردنش و لبش را گرفتم دهنم دستم را بردم رو سينه هاش از رو لباس فشار ميدادمشان نيم ساعتي ور رفتم به زور بالا تنه ها را لخت كردم اخ چه سينه هاييي مثل دختر 18 ساله مگر سير ميشدم حسابي بالا بودم دست ميبردم سمت شورتش چنگ مينداخت تو دلم تو اون حال گفتم از كون كه ميتونم پشت دستم خون ميومد انقدر كه چنگ انداخته بود اخرش هم ديد حريفم نميشه شورتش را كشيدم پايين خاركسته 1 ماه ميشد پشماش را نزده بود اما چه كس تپلي دست كردم لاي كسش ديدم خيس خيس گفتم خونه نگاه كردم ديدم نه اب كسش هست گفتم پس گفت نه پريود نيستم واي رفتم زبونم را انداختم لاي كسش اربده ميكشيد خيسي كسش را ميخوردم كيرم را گرفته بود دستش انچنان فشار ميداد همه كمرم را با چنگش خون الود كرده بود امدم بالا لب و سينه اتومات لنگ ها را داده بود بالا فقط گفت توش نريزي با اين حالت گفتم مگر قراره بكنمت اين را گفتم وحشي شد كيرم را كرد تو دهنش چند تا گاز گرفت منو خواباند و انچنان كرد تو كسش كه انگار من جر خوردم من كه يك عمر تجربه سكسي داشتم اما الحق چه كس تنگ و نرمي مثل ديوانه ها شده بود نميدونست با كير چيكار كنه عرق جفتمان در امده بود از كسش ميكرد تو دهنش مثل كير نديده ها فكر كنم راست ميگفت واقعا نديده بود دو تا انگشت كردم تو كسش سومي را كه كردم خودش را عقب ميكشيد تا الهه صبح سكس وحشي كرديم هفته بعد به خاطر اين كه ماموري كسي جولومون نپيچه رفتيم محضر با درخواست خودش صيغه ام شد حالا چند هفته اخر هفته ها ميرم خانه شان اما تو اپارتمان نميتونه اربده كشي كنه من هم كه هر دفعه ميرفتم برام غذا درست ميكرد من مست ميكردم و ميوفتادم به جونش دفعه اخر هم نشست با من خورد ميگه ميخواهم همه چيز را باهات تجربه كنم مست كه كرد تو اوج ارگاسم ازش قول كون را گرفتم ارضا كه شد با همهان خيسي با كلي اخ و اوخ پتو را گاز زده بود انچنان كردم تو كونش خودم يك لحظه دلم سوخت ابم را ريخته تو دهنش اما نخورد الان كه دارم اين را مينويسم ماشين تعميرگاه 1 ساعت ديگه اماده ميشه قراره بريم شمال 1 بطر عرق سگي گذاشتم تو ماشين چون تو اپارتمان انها از زياد مست شدن ميترسيديم قراره رفتيم تو ويلا در را قفل كنيم كليد را هم گم و گور انچنان مست كنيم خدا را شكر حياطش خيلي بزرگه و نزديكترين ساختمان 50 متر فاصله داره كه تو زمستان خالي از سكنه هستش ميگه وقتي با هم سكس ميكنيم فكر كن يك جنده لاشی را براي يك شب ميخواي بكني من هم براي يك شب كير رسيده گفته ابت اين دفعه يا تو دهنم يا تو كونم نميخوام وقتي بيرون ميريزه ناراحتي ات را ببينم به جان دخترم فقط تونستم گوشه هايي از كارامون را براتون بگم و دروغ تو كار نبود و اگر دوست داشتيد نظراتون را بگيد كه برگشتم بگم چيكار كرديمنوشته ناصر
0 views
Date: November 25, 2018