سلام به همهمن دفعه ی اولمه دارم مینویسم پس اگه بد بود به بزرگیو لطفتون ببخشید(داستانم کاملا واقعیه ولی یه کم باورش سخته حتی برا خودمپس کسایی که میخوان بگن خال بندی بوده پیشنهاد میکنم نخونن بعد داستان طولانیه پیشنهاد میکنم قسمته سکسشو از دست ندین )اسم من مانیه 19سالمه بچه ناف تهرانمشابدوالعظیمقابل توجه همه بچه های شهرری برخلاف همه داستان ها از اون ادمایی نیستم که بگم قد 180 وزن 90 خوش تیپ و از اینا من سرو وضعم یه تیپه سنگینه نه جلف نه خیلی بچه مثبتیمبگذریممن یه خاله دارم که اسمش شیماست و 26 سالشه قد 170 وزن 62هیکل سکسیه سکسی رابطه ی من با خالم از مادرم بهم نزدیک ترهاینم بگم که خالم یه شوهر داره که ماشالله ببینیش روح از بدنت فارغ میشه عین روح الله داداشیه خودا بیامرزه اون توی اهن مکان کار میکنهبکس تهران میدونن کجاسبرا همینم از صبح تا 8 شب اونجاست منم از بچگی تو کف خالم بودمو از هر موقعیتی برا دید زدنش استفاده میکردمیه روز خالم زنگید گفت مانی تو که دی وی دی کم داری (dvd cam)داری ور دار بیا اینجا حوصلمون سر رفته ببینیم(اخه دی وی دی شون خراب شده بود)منم بیکار بودم گفتم باشه رفتم دی وی کممو ورداشتم رفتم سمته خونه خالم زنگ زدم خالم درو باز کردچی میدیدم خالم یه شلوار برمودا با یه تاپ صورتی چرک پوشیده بود تا دیدمش هورررری دلم ریختسلام کردم گفتم چه خبر(خالم یه بچه داره 3 سالشه)از این حرفا بلاخره لباسامو عوض کردم یکی از شورتکای شوهر خالمو پام کردم رفتم تو اتاق که خالم گفت بشین یه نخ سیگار باهم بکشیم(گفتم من با خالم خیلی راحت بودم حتی با شوهرشم میکشیدیم) دخترش داشت تو اتاق بازی میکردو منم داشتم با عشقم سیگار میکشیدم که گفت مانی بلند شو دی وی دی کمتو راه بنداز فیلمرو ببینیمم چی اوردی حالا گفتم یه چندتا فیلم ترسناک(منه خرم نکردم یه فیلم سوپر ور دارم بیارم)گفت اخ جون اومد پیشمو سه جهار تا ماچ ابدار از لپم کرد از شانس خوبم سیمش به پشته تلوزیونشون نمیخورد برا همین یه پریز پیدا کردیم و چپوندیمش تو برقو اون ابولکه(دی وی کمه رو میگم)راه افتاد خلاصه فیلمهhostelرو گذاشتم فکر کنم بچه ها دیدنش فیلمه شروع شد اولش خالم جلوی دی وی کم نشسته بود منم به مبل تکیه داده بودم که بهش گفتم خاله جون بیا اینجا تکیه بده کمرت درد میگیره اونم اومد به مبل تکیه داد طوری نشسته بودیم که شونه ی اون با شونه ی منmatchبود وسطای فیلم صحنش اومد که دختر مرده با هم میرن چشمه اب گرم بعدش میان تو هتل و لخت میشن باهم حال میکنن به خالم یه نگاه انداختم دیدم دستش لاپاشه ولی فکرنکنم داش خودشو میمالید به خالم گفتم خاله اینجا منفیه 18 ساله خالمم هیچی نگفتو فقط میگفت اوخخخخخخخخخخخخخخ فیلمه تموم شد که یهو یه فکری به سرم زد که اگه این شیما پا بده بکنیمش رفتم تو اتاق به بهونه عکس اوردن از کیفه پولم(اخه عکس انداخته بودم خالم گفت یکیشو بده من بزارم تو کیفه پولم)رفتم تو اتاق سریع عکسمو در اوردمو زنگ زدم به دوستم قطع کردم که اون بهم زنگ بزنه تا شیما شک نکنه رفتم عکسو نشونش دادم بعد از کلی قربون صدقه و ماچو بوسه ما این رفیق گشاده ما زنگ زدبرا اینکه خالم نفهمه رفتم تو حیاط حرف زدم دوستم اسمش امیره انصافا بچه با معرفتو خوشگلیه بعد از احوال پرسی بهش گفتم امیر فیلم سوپری که بهت دادم اون موقع ور دار بیار الان دمه میدون نماز خالم جور شده میخوام بکنمش(قابل توجه بچه هایی که فحش میخوان بدن عرض کنم که امیر رفیقه فابه فابم بود برا همین همه چیزو بهش گفته بودم در باره ی خالم)اونم گفت باشه من تا 15 مین دیگه اونجام به خالم گفتم الکی خاله دوستم رفته دکتر پول زیاد همراهش نیست برم بهش بدم زود میام گفت باشه رفتم بعد 45 مین الافی دمه میدون نماز بلاخره کونده خان اومدو دی وی دی و گرفتمو یه ماچش کردم رفتم سمته خونه خالماز شانسم بچه خالم خوابیده بود اینم بگم که ساعت 230 بود رفتم دیدم که داره سیگار میگشه گفتم تنها تنها گفت رو اپنه روشن کن بکش ور داشتم یه نخ روشن کردم نشستم رو مبل و گفتم حالا چه فیلمی ببینیم خالم گفت هر چی گذاشتی گذاشتی بلند شدو رفت تو اشپزخونه که من سریع رفتم فیلم سوپرارو قاطیه فیلما کردم نشستم به بررسیه فیلما(الکی مثلا)بعد یادم افتاد این همیشه از خاطرات عرق خوردنش با شوهرش میگفت که گفتم خاله نداری شراب بخوریم که گفتش چرا ولی تو فریزره یخ زده گفتم که زیر اب داغ بگیر یخش وا میشه اومدو شرابو اورد با یه سینی که توش موزو پرتغالو از این کسشعرا بود یه چهار پنج تا پیک خوردیم که من یکی از فیلمارو ورداشتم(سوپر بود)گفتم اینو ببینیم شیما گفت این چیه گفتم نمیدونم بزارم ببینیم چیه حالا چشاش داشت دودو میزد فیلمو گذاشتمو فیلمه اومد شروع کردیم به دیدن که خالم گفت وااااا خاککک تو سسسررررتتتتت این چیه گذاشتی پوسش عین پوسته مرغ شده بود گفتم مگه تو خوشت نمیاد هیچی نگفتو دستمو تو حنا گذاشت(به قول معروف) فیلمشم یه طوری بود که زنه میره تو اتاق که مرده بدنشو ماساژ بده که از قضا کمکم زنرو میکنه یه پیک دیگه ریخت که من گفتم دیگه نمیتونم فیلمو باهم دیدیم من گفتم خوشبحاله مرده که خالم گفت خوش بحاله زنه که منم با این حرفش اتیش گرفتم رفتم جلوش باهم فیس تو فیس شدیم بعد بهش گفتم دوست دارمو یه لب جانانه ازش گرفتم(عین این فیلم هالیوودیا که نشون میدن) دستمو به صورت یک نواخت رو بازوش میکشیدم بعد دستمو بردم سمته سینش قشنگ تو مشتم جا میشد سعی می کردم لبمو از لبش جدا نکنم که حرفی بزنه که اذیت شم خودمو هل دادم سمتش افتادم روش لبمو از روی لبش برداشتمو گفتم شیما یعنی به ارزوم رسیدم اونم گفت دوتامون رسیدیم باز ازش لب گرفتمو تاپشو از تنش در اوردم یه سوتین ابیه اسمونی بسته بود با نوکه زبونم وسط چاک سینشو لیس زدم که هم اون هم من حالی به حالی شدیم تو دلم همش داشتم قربون صدقش میرفتم که چه بدنه نازی دازه سوتینش از اون سوتینایی بود که بندش از جلو باز میشد(گره ای بود)گره رو باز کردم وایییییییییییییییییی چی میدیدم دوتا لیمو افتاد بیرون خالم چشماشو بسته بود انگاری اون از من حشری تر بود افتادم به جون سینهاش خیلی سفت بود نوکشم سر بالا بود با نوک زبونم دور نوک سینش میکشیدم که میگفت اووففففففففف رفتم پایین تر همین جوری با زبونم لیس میزدم بدنشو که حال کنه بعد شلوارشو از پاش در اوردم که این رون های سفیدش افتاد بیرون با دستم رونش رو نوازش میکردم شورتش با سوتینش ست بود شروع کردم خوردنش تا نوک پاهاش که دیگه کیرم داشت منفجر میشد که لحظه ی موعود فرا رسید شورتشو در اوردم چی میدیدم یه خط صورتی خوش رنگ که خیسه خیس بود بگو یه زره مو این کس داشت نداشت با دستمال اب کسشو پاک کردم صورتمو نزدیک کسش کردم یه بوی خوبی میداد که ادم دوست داشت فقط بوش کنه به خالم گفت اماده ای با سر تکون داد اره با زبونم اول یه لیسه محکم به کسش زدم که گفت آآآآآآآآآآه ه هه ه ه ه ههه بعد شروع کردم بطور منظم لیس زدن کسشو که دیدم داره به خودش میپیچه حرکاتمو تندتر کردمو با دستم چوچو لشو میمالیدم که دیدم یه اخخخخخخخ گفت بعد لرزید و بیحال شد ارگاسم شده بود اب کسش موقع ارگاسم خیلی داغ بود یه ذرش ریخت رو لبم بعد بلند شدم شلوارمو با شورتمو دراوردم بهش گفتم شیما نمیخوای به عشقت حال بدی که چشماشو باز کرد کیرمو دید جا خورد گفت جوووون این کیره مانیه منه نشستم رو مبل که اومد کیرمو گرفت دستش بوسش میکردو قربون صدقش میرفت (فکر کنم شرابه کاره خودشو کرده بودچون خیلی عوض شده بود)بعد با سره کیرم لب بازی میکرد اروم سرشو کرد تو دهنش لرزه تموم بدنم رو گرفت داشتم میسوختم لبشو محکمه محکم به کیرم چسبونده بودو بالا پایین میکردو مک میزد داشت ابم میومد که بهش گفتم داره ابم میاد که کیرمو از تو دهنش در اورد و کرد لای پستونشو ی تف انداخت وسط سینش خیلی گرم بود داشت بالا پایین میکرد که میگفت جوووون کیرت از کیره شوهرمم بزرگتره(حالا منو میگی ما فکر کردیم واسه خودش عربیه کیره شوهره شیما)حرکتشو تند تر کردو ابه منم اومدو اب فشار ریخت زیر چونش و گفت ای ی یی یی سوختم جووون داغ بود مانی سوزوندیم بعد خودشو تمیز کرد تو این مدت که خودشو تمیز میکرد یه 15 مینی طول کشید چون چونش اب کیره خالی شده بود اومد پیشمو یه لب ازش گرفتم گفتم چه لب نازی داری شیما ولی من هنور به ارزوی اصلیم نرسیدم گفت ارزوی اصلیت چیه دیگه گفتم بیا بریم تو اتاق بهت میگم دستشو گرفتم بردمش تو اتاقو گفتم بخواب رو تخت منم خوابیدم روشو کیرمو تنظیم کردم لای پاش که به کسشم میمالیدم بهش گفتم میدونی من از بچگی عاشقه هیکلت بودم که گفت قربونت برم بعد دستشو انداخت دور کمرمو منو فشار داد سمت سینش که باز کیرم بلند شد گفتم شیما میخوام بذارم تو کست یه لبه جانانه ازش گرفتم رفتم سمته شلوارلیم که کاندومو بیارم (لابد میگین کاندومو از تو کونش اورده بود باید بگم که نه موقعی که رفتم دی وی دی و از امیر دوستم بگیرم کاندوم هم که قبلا سفارش داده بودم برام بیاره اورده بود اونم چون همیشه کس زیرش ریخته بود همیشه کاندوم داشت)کاندومو اوردمو بعد بازش کردمو کیرمو بردم سمته صورت شیما گفت بکش روش نفسم اونم یه بوس از سره کیرم کردو کشید روش برادر امیر نامردی نکرده بودو از این کاندومای همه کاره اورده بود تاخیری هم بود کاندوم رو کشید رو کیرمو اومدم سمته کسش یه ماچ کردم از لبه های کسش یه تف هم اداختم وسطش بعد کیرمو اروم رو کسش بالا پایین میکردم که خالم گفت نکن غلغلم میاد بیشعور بعد گفتم حاضری گفت اره کیرمو اروم فشار دادم سرش رف تو انگاری کیرتو کردی تو کوره ی اجر پزی صبر نکردم بقیشو کردم تو که شیما یه داده بلند زر(همون جیغه خودمون)منم تند تند داشتم عقب جلو میکردم که که دیدم خالم بار لرزیدو بیحال شد یادم رفت بگم کاندومش چون همه کاره بود خاردارهم بود برا همینم زود ارضا میشد حس کردم رو کیرم اب جوش ریختن من حالا حالاها ابم نمیومد باید اینقدر ارضاش میکردم که دفعه ی بعد هم بهم بده کیرمو محکم تو کسش تلمبه میزدم اون فقط میگفت اییی اه اه بکن بکن فشار بدهکیرمو با فشار میزدم که بخوره ته کسش بعد در اوردمو دوباره کردم حس کردم از این کار خوشش میاد کسش جا باز کرده بود زیاد حال نمیداد برا همین بهش گفتم به پهلو بخواب که کسش تنگ تر شه به پهلو خوابید منم ایندفعه محکم کیرمو تپوندم تو کسش که صدای جیغش تا توی هال خونه رفت گفتم الانه که بچش بیدار شه سریع باید تموم کنم بره به پهلو که می کردمش خیلی بهم خال میداد کیرمو در اوردمو بهش گفتم میخوام تو کونت بزارم که گفتش نه گنده میشه من به شوهره خودمم نمیدم که منم اصرار نکردم گفتم به حالت سجده بخواب قبل اینکه کیرمو بکنم تو کسش کیرمو بردم سمته دهنشو دوتا مک زد که خیس شه بعد اروم رفتم سمته کسش لبه های کسش قرمز شده بود خیلی عرق کرده بودم کیرمو اروم گذاشتم تو کسش شروع کردم به صورت ریتمیک تلمبه زدن یه ذره تندتر کردم حرکتمو که دیدم داره ابم میاد گفتم داره میاد هیچی نگفت منم تلمبه زدم زدم بعد ابمو همشو ریختم تو کسش(البته تو کاندوم)وقتی ابم اومد خودمو هل دادم سمتش که خوابیدم رو کونش کیرم هنوز تو کسش بود یه لب ازش گرفتم و گفتم مرسی که حال دادی اونم بابت حال کردنش تشکر کرد گفتش من میخوام باز ارگاسم شم که گفتم کیره من دیگه نا نداره بلند شه گفتش عیب نداره دلم براش سوخت گفتم کس خوارش چون پسرا میدونن وقتی ابت میاد وقتی میخوای کاری کنی با کیرت حس قلقلک بهت دست میده منم چون عاشق خالم بودم این قلقلکو به جون خریدم گفتم شیما یه بار دیگه ارضات میکنم به شرطی که هر موقع نیاز داشتم بهم بدی اونم گفت باشه منم با کاندومه اب کیریو کیره نیم شق شروع کردم به تلمبه زدن پسرا میدونن چه دردی داره تندتند تلمبه زدم با زبونم گردنشو میخوردم که زودتر ارضا شه یه ذره بلندش کردمو دستمو گرفتم به پستوناشو هی میمالید که خالم با صدای نازکو شهوتی گفت مانی دارم میشم مانی دارم میشم اههه ههه هه ههههههه شددددددددمممممممممم شششششششدددددممممم مانی اومدم کیرمو از تو کسش در بیارم که گفت نه یه دقه صبر کن یه ذره صبر کردم بعد اروم کیرمو در اوردم موقع در اوردن یه ایییییییی قشنگ گفت که من حال کردم دستشو گرفتمو یه لبه طولانی ازش گرفتمو اون تشکر کرد ازمو رفت حموم(الان بچه ها میگن پس چرا تو نرفتی فلان فلان شده من نرفتم که اگه دخترش بیدار شد گریه زاری زاری نکنه )رفتش حمومو منم کاندوم رو در اوردم انداختم تو نایلونو گذاشتم تو جیبم که رفتم بیرون بندازم آشغال سطیل شورتو شورتکمو پام کردم نشستم رو مبل یه سیگار روشن کردم همش داشتم به سکسمون فکر میکردم یه زنگ به امیر زدم گفتم برادر دمت جیلیز ویلیز تموم شد که گفت حقی که رفیق خودمی دمت گرمو فلانو بیسان بعد 15 مین خالم اومدو من رفتم تو حموم اومدم دیدم دختر خالم بیداره ی بوسش کردم ساعت حدودا 345 بود به خالم گفتم خاله من دیگه برم خالم اصرار کرد شام بمون منم چون دوست داشتم موندمو شب شوهر خالم اومد شامو خوردیم یه چند پیک عرق باهم زدیم چند نخ سیگار کشیدیمو ساعت حدودا12 شب بود که گفتم من برم دیگه که شوهر خالم گفت من میرسونمت فقط بشرطی که این دی وی دی کمت یه چند روزی پیشه ما بمونه تا دو وی دی بخریم گفتم باشه رفتم خونه فقط داشتم به ماجرای ظهر فکر میکردم بعد این ماجرا چند باره دیگه هم سکس کردیم که اگه خواستین براتون میزارمفقط داستان واقعیت بود لطف کنید فحش ندید تخیلی هم نبود خالم با خاله های دیگه خیلی فرق داره (رفتارشو میگم)برای همینم باور کنین لطفادمه هرچی بچه شابدوالعظیمه گرم مخصوصا دخترای خشگلشمرسی از اینکه وقتتون رو گذاشتین تا این خاطره رو بخونیننویسندهمانی
0 views
Date: November 25, 2018