سكس من و دوست همسرم (۱)

0 views
0%

خدمت دوستان خوبم سلامي دارم اسمم نيماست و يه مقدمه برا شروع اول اينكه اين خاطره واقعيه و دوم اينكه اسامي ها رو مستعار نوشتم جز خوشگل خانوم من فاطمه جون كه دوست نداره بهش بگين فاطمه ميگه بهم بگيد فاطيفاطي خوشكل ما 24 سالشه و 2 ساليه عروسي كرده چون دانشجو شهري ديگه ست با شوهرش توافق كردن بعد از دانشگاهش بچه دار بشن ميگن دخترا يا صورت خوشگلي دارن يا استيل مرتب خيلي به ندرت هر دو خصلت داشته باشن گير مياد فاطي من هر دو خصلت رو داره پوست صورتش سفيد بدون جوش و صاف و پایان اعضا صورتش انگار نقاشي كردن استيلش كه نگو بسيار زيباست و اما از همه زيباتر كون خوش تراشش هستقسمت اولدو ماهي پيش بود كه فاطي اومده بود خونه ما از دوستاي نزديك خانمم هست سلام و شوخي با هم داريم خانمم براش تعريف كرده بود قبل از خوابيدنمون هميشه چند تايي داستان سكسي ميخونيم . آخر وقتى كه ميخواست بره ازم پرسيد يه تحقيق سياسي دارم بعضي سايتها فيلترند فيلتر شكن نداري؟گفتم ميپرسم اگه گيرم اومدم مسيج ميكنم برات چند روز بعد يه فيلتر شكن سايتي گيرم اومد مسيج كردم براش من تو پالايشگاه بصورت شيفتي كار ميكنم شيفت روز بودم و از اون مسيجم يك هفته اي گذشته بود موبايلم زنگ خورد ديدم فاطيه سلام و احوالپرسي معمول و گفت فيلترشكنه فيلتر شده ديگه نداري گفتم باز ميپرسم اگه پيدا كردم چشم باز پرسيدم تا بالاخره پيدا كردم ولي نميدونم چه حسي بود بهتره بگم فضوليم گل كرده بود كه چه سايتهاي ميره به خودم ميگفتم اگه تحقيقه تو اين يه هفته ميشه هزار تا تحقيق گرفت اين بود كه فيلترشكن بهش ندادم جمعه تماس گرفت گفت چكار كردي برا ما؟ گفتم شرمنده م نتونستم پيدا كنم گفت خيلي لازمش دارم يه كاري كن برام گفتم من از طريق ايرانسل ميرم اينترنت نرم افزار رو گوشيم oera mini پایان سايتها باز ميكنه بگو چي ميخواي ميگيرم ايميل ميدم بهت گفت مرسي مزاحمت نميشم بعد از كلي اصرار از من و انكار از اون خداحافظي كرد . شنبه شب كار شدم ساعت 11 بود زنگ زد چكار كردي بازم نتونستي گفتم شرمنده م اما ديگه اصرار نميكنم رو برادرى من حساب كن گفت مرسي و خداحافظ همون شب ساعتاي 1 بود دوباره تماس گرفت بعد از كلي من و من گفت كه برا تحقيقم ميخوام از رو داستان هاي سكسي نويسنده ش رو تحليل كنم تو دلم گفتم ها جون خاله ت خيال ميكني خرم خلاصه ايميلشو گرفتم از اون شب تا شب كاري بعديم كه 20 روزي ميشد هر شب 2 داستان ايميل ميكردم و صبحي نظر شو ميخواستم اول شب كاري بعديم گفتم از امروز بايد بيشتر بيارمش تو خط اين شد كه ايميل ندادم ساعت 1 بود زنگ زد گفت بيوفا كجايي گفتم اولين شب شب كاريم گفت چرا ايميل ندادي گفتم فكر كردم تموم شده تحقيقت ديگه نياز نداري گفت نه تو نتيجه گيرم موندم بفرست گفتم چشم فهميدم بدجوري معتادش شده اون شب بجاي دو تا يكي فرستادم صبحي مسيج داد گدا خوب بود ولي كم بود مسيج دادم ميتونم ازت بپرسم از كجاش بيشتر خوشت اومد جواب داد ميگم فقط به يك دليل اونم اينكه برا تحقيقم بدونم نتيجه ش رو مخاطب چيه و از اونجاييش خوشم اومد كه با نرم نرمك گاز گرفتن سينه هاش زنه رو هوسي كرد تا پنجشنبه همين كارمون بود مابين مسيجام چند تايي مسيجاي سكسي هم بهش ميدادم كه مسيج زد …اين خاطره ادامه داردادامه…

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *