سمیرا و خفت گیر کردن من!

0 views
0%

سلام وقت همگی بخیر…این روز ها خیلی داستانهای این سایت رو خوندم و نتیجه گرفتم که من هم بدترین حالت خفت گیر شدنم که آخرش همش حال بود رو بنویسم البته بگم که اصلا داستان نویس خوبی نیستم و مطمئنم همه ی دوستان در آخر فحش نثارم میکنن… البته خوب بعضی از داستانها واقعا تخمی بودن …. ولی خوب الان من هم براتون تعریف میکنم…من الهه هستم 24 سالمه .. توی آپارتمان 24 واحد توی یکی از شهرستانهای جنوب کشور زندگی میکنیم… منطقه ایی که هستیم جای خیلی خوبیه .. در واقع یکی از محله هایی هست که پنج شنبه شبا ترافیک دختر پسر بیداد میکنه..ظاهر من اینه قد 169 ، وزن 56 ، سوارکار و البته شنا هم تمرین میکنم و در سطح استانمون مقام دارم. کلا بور و سرخ و سفید هستم سینه هام کاملا سفت ، گرد و سایز 75 هستلبای قلوه ایی دارم و دوست پسرم که خیلی لذت میبرد…بریم سر اصل ماجرا….یکی از اهالی آپارتمانمون یک خانم بیوه (مطلقه) بود که واسه درآمدش از دبی و تایلند لباس میاورد و میفروخت…چند باری رفتم پیشش تا اینکه با هم دوست شدیم.. 1سالی بود که از تصادف سعید میگذشت و دچار مرگ مغزی شده بود بعد از 4 ماه کما به ابدیت پیوست… من اون موقع ها حال و احوال خوبی نداشتم و به سمیرا گفته بودم هوس سکس کردم…که یه روز سمیرا اومد گفت مایو جدید آورده برم ببینم.. اصلا دل خوشی نداشتم که بخوام برم حالا تو اون وضع مایو بخرمسمیرا از جریانات منو سعید با خبر بود .. حتی یک بار منو سعید جا نداشتیم ، اون لطف کردو خونشو به 2 تا جوون سپرد…خلاصه من رفتم پایین خونه سمیرا، چند تا مایو نشونم داد واقعا خوشکل، به سمیرا گفتم میخوام همه رو تست کنم.. اونم قبول کرد..اول یک تیکه ها رو پوشیدم سمیرا نظر میداد، که یهو گفت چه کونه خوشکلی داری آدم دلش میخواد بگا رفتنشو ببینه، من بلند خندیدم و گفتم آخ خ خ خ خ خ گفتی.. گفت الان خیلی در حسرتی؟ گفتم دلم میخواد یادم بره غمامو …گفت کاش الان یه کیر بود حال میداد بت.. منم فقط آخخخخو اوخ خ خ خ خ میکردمو ادای آدامای حشری رو در میوردم (البته ادا نبود) تا اینکه نوبت به مایو چند تیکه رسید. آخ دیگه چشمای سمیرا داشت در میاومد… گفت پدر تو ته استیلی.. یه لحظه حس کردم چشماش واقعا نا پاکه و دیگه اون شوخی نبود….بش گفتم امروز حالت خوب نیستا… گفت آره همش دوست دارم یکی بکنتت منم سیر نگات کنم.. بعد وقعی که داره آبت میاد آبتو بخورم..منم ادا واسش در آوردم.. گفت یادته همیشه میگفتی واسه سعید میرقصیدی و لخت میشدی، میخوام ببینم .. از آرزوهامه.. یاده سعید افتادم گفتم آهنگ بذار.. آهنگ این منو تهی رو گذاشت …منم بی ارداه کونمو تکون دادم..یاده سعید افتادم و پشتمو کردم به سمیرا کون تکون میدادم تا اینکه سوتین مایو رو در آوردم ، آهنگ ریپلی شد و من داشتم شرتمو در میاوردم همپنان پشتم به سمیرا بود، که شرتمو نیمه کشیدم تا زیر کونم پایین اما در نیاوردم و کونمو عقب دادم نیم دایره ایی تکون میدادم. که سمیرا گفت کاش الان یه کیر اینجا بود .. منم بلند گفتم آخخ خ خ خ خخخ …کیر بیار برام… بیار منو بکنه… بیار منو جر بده… بیار که کونم میخاره …آخ خ خخاینهارو میگفتمو شرتمو بیشتر میکشیدم پایین تا اینکه کسم معلوم شد…داشتم دلا میشدم که شرتو بکشم پایین که یه چیز سیخ پشت کونم حس کردمتا اومدم به خودم بیام تو بغل یه مرد بلند قد سیاه بودم.به عربی کس کش به سمیرا گفت درو ببند من واقعا داشتم میمردم از ترس…اما من اون لحظه واقعا لخت بودم و تو بغل مرده که حدوده 37 یا 38 سالش بود…سمیرا گفت الهه مقاومت نکن .. فقط کون بده بره..اشک تو چشمام بود.. دنیا رو سرم خراب شده بود… صمیمی ترین دوستم.. که حتی میدونست من اپنم وای باور نکردنی بود که الان داری میری زیر یه مرد عرب….شروع کرد بوسیدنو بو کردنم… انقدر گوشامو لیس زد رفت سراغ سینه هام.دیکه واقعا نفس نفس میزدم و خودمو شل کردم،یکیشونو فشار میداد اون یکی رو گاز میگرفت..وای ی ی ی ی ی، خیلی لذت بخش بود سینه هامو گاز میگرفت و وقتی آخ میگفتم اون هم بلند آه میکشید.سینه هامو 10 دقیقه گاز گرفت.. خورد و مکیدآروم رفت دوره نافم..نافمو میبوسید من هم شکممو خیلی تکون میدادم چون داشتم از حس میمردمیه لحظه سمیرا رو دیدم که داره لخت میشهوای نکنه واقعا میخواست بیاد سکس 3 نفره کنیم؟؟؟که دیدم سر عربه که اسمش عون بود تو کسمه …داره میمکه و میخوره و لیس میزنه..دیگه طاقت نیووردم…دیدم که من که دیگه 100 درصد باید بدم … کون و کسم یکی میشه … پس بذار حالموکنم…شروع کردم همکاری..اون میخورد منم سرشو تو کسم فشار میدادم…میگفتم جووووووووووووووووون بخور کسمو… بخورررررررجوووووووووووووووووووووووووووووووووون…آخخخخ خخ خخ خاونم چوچولمو میکرد تو دهنش … میکشید.. گاز میزد…. دیونم کرده بود.. رفت سراغ سوراخ کونم..میلیسدش و زبون میکرد توش.. یواش یواش انگشت کردتو کونمکه فرم بدنش عوض شدمنو به پهلو کردو خودش هم 69 به پهلو شد…کیرش واقعا بزرگ بود.. واقعا راسته که کیر عربا کلفتو درازه… واینجا به هرکی میخوان دعا کنن میگن کیر عربی کس کش نصیبت بشهالان میفهمیدم منظورشون چیهبر خلاف ذهنیتم عون خیلی تمیز بود… حتی بوی بدنش هم خیلی خوب و تحریک کننده بود…کیرشو تو دست گرفتم… شروع کردم مک زدن…زبونمو سر سوراخ کیرش فشار میدادم.. عون نفس نفس میزد وکسمو میخورد انگشت توکونم میکرد…من به ارگاسم رسیدمو یه لرزش کوچولو.. ولی عون داشت کیرش هر لحظه بزرگتر میشد…اصلا تا یک سوم کیرش هم تو دهنم جا نمیشد و همش به فکر بگا رفتنم کس و کونم بودم…تا اینکه بعد از شاید یه رب ساک زدن واسه عون دوباره دلم میخواست واسم بماله کوسمو…خشک کردکسمو میمالید که 2باره خیس شد .. انگشت میکرد تو کسو کونم همزمانوای منم آه ونالم بلند شده بود.. وای ی ی ی ی ی.. بصدا دراومدم… کسم.. آخ خ خ خ خ خ خ کسمبیا جرم بده ه ه ..بیا بگا کس س س س منوبیا بک ک ک ک ن منواونم میگفت جو و وو و و و و وناومد بین پاهام کیرشو مالید و انگشت کرد به چوچولمو 4 5 باری بین چاک کسم تکونش داد… کیر سعید نصف کیر عون هم نمیشد و اصلا کسم تصور چنین کیری رو نداشت..بش گفتم بکن منو و اون بیشتر تحریکم میکرد که من التماسش کنم..واقعا التماس کردم دیگه چون آماده ی کردن شده بودم ولی اون کیرشو گذاشت رو کیرم اومد رو بدنم و سینه هامو مک میزد که گفتم عون تورو خدا کسمو دریاب… کیر میخواد.. کیر تورو میخادگفت بذارش خودت تو کست..منم با یه حرکت برش گردونم اومد زیرم..پاهامو باز کردم این ور اونور پاهاش…نشستم رو اون کیر…وای ی ی ی یسوختممممممآآآآآآخ خ خ خخ خ خ خ خچه کیر کلفتی ی ی یوایی ی ی ی یآروم آروم بالا پایین شدم، تا اینکه عون زد زیر پامو کامل کیرش رفت تو کس س س سموای ی ی ی یه جیغ بلند کشیدم که سمیرا هم اومد گفت چی شد…داد میکشیدم ج ج ج ج ررر خوردم.. پاره شدم…عون میگفت جووووووووووووون ن ن خودت گفتی کیر میخوای… اینم کیر…منم بعداز 1 دقیقه آروم آروم خودمو تکون دادم،دیگه کس س س سم جا باز کرده بود، ولی بازم واسه اون کیر خفقان بود…عون شروع کرد چوچولمو ماوندن و قربون صدقم رفتن… قربون کس س س س تنگت…قربون این ممه هات… جون ن ن نسینه هامو میمالیدکمرموکمکم میکرد بالا پایین شم…که دیگه سرعت کار رفت بالا.صدای ضربه هایی که پام به پاش میخورد میومد…هر 2 با هم آه و ناله میکردیم ، بش گفتم داره آبم میاد تند تر…نامردی نکرد کیرشو درآورد…گفت نه…2 باره سینه هامو شروع به خوردن کرد…برم گردوند…کمرمو بو میکرد تا رسید به چاک کونموای انگشتش 2باره رفت توکونم اما اینبار سرد بود…آره کرم بود که به کونم میزد اما فراتر از کرم .. چون بی حس هم شده بودم…وای سر کیرشو گذاشت رو سوراخ کونم و منم که کون داده بودم بالا…. وای…..با یه حرکت محکم کیرشو کرد تو کونم…با اینکه سر بود اما حس کردم کونم داره خون میاد…آخ خ خخ خ خ گاییدیم عون…ج ج جج ج جررررررر خوردم عونن ن ن نواییی ی ی یآروم آروم عقب جلو میشد و میگفت جووون .. داد بکش من عاشق صداتم … جووونمن عاشق جررر خوردنتم عزیزم..دستشو از زیر شکمم برد بین کسمکسممو میمالید… تا دردش کمتر شه.. من بین دردو لذت…کون میدادم …اونم به یه کیر کلفتدیگه اونم تند تر میکرد منو…صدای شالاپ شلوپ رو دوست دارم…جوووووون..میزد به کونم…جووووونمی الهه.. چه بچه کونی داری دخترر.وای ی ی ی ی ی..چه کس س س س سی هستیی توفدا کس س سو کونت بشم…جووووووووووندستش رو کسم کیرش عقب جلو میشد تو کونمدیگه منم خوشم اومده بودبزن عونجوندر بیار 2باره بزنآخخخخخدرد داره ولی عاشق دردشمجوووونمیدونست به ارگاسم نرسیدم گفت میخوام از کس بکنمت ولی میخوام آبم توکونت بیادگفتم باشه و برگردوند منوطاق باز..وای ی ی یاومد روم… چه بازو هایییچه هیکلیچه کیری ی ی یجووووووووووووووووووونجر بده کسموماله خودتهفشار بده…تا ته بکن توش…جرررم بدهکسم کیرتو میخاد…جووون چه کیر کلفتی ..جون جندتم من… بکن تو کسممممجوووووووووون ماله خودتم… کیرتو تا ته بکن تو کس س س س سم…واییی ته لذت بود…دیگه از گوشام بخار داشت میومد…آبم .. اااااآآآآآآبمممم…آخخخخخخخخ… وایییییییییییی…آه ه ه ه ه ه ه ه ه ه …آه ه ه ه ه..کیرشو گذاشت آروم در اورد….پامو بیشتر باز کرد…کیرشو کرد تو کونم…دیگه داغون بودمم…دیگه میگفتم یالا عون…دیگه نمیتونمممممجرم دادیییپارم کردییییآب داغتو بریز تو کونمممجوووووووووووونچنبار تلمبه زد…3 بار محکم میزدو آبو ریخت تو کونم….با دستمال خودمونو تمیز کردیم.. دیدم که سمیرا نیست…درو باز کردم صداشو از اتاق کناری شنیدم… باورم نمیشد…. داشت میداد….اون روز خوش گذشت… خیلی… ولی اصلا فکرشو نمیکردم یه روز اینجوری خفت گیر شم…امیدوارم خوشتون اومده باشه… ولی انصافا با دوستاتون این کارو نکنید… احتمال سکته 99 که من جز اون 1اش بودمضمنا میدونم و میتونم حدس بزنم چه کامنت هایی پشت سر این ارسالیم هست(کلی فحشو دری وری گفتنو یا اخیرا که 1- 2- 3- ) به هرحال از الان دمتون گرم…نوشته‌ الهه

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *