سورپرایز سکسی

0 views
0%

سلام من سامی هستم و 25 سالمه و چشمای عسلی و موهای خرمایی دارم و هیکلم رو فرم هستش بخاطر اینکه مربی شنا هستم.یک سال پیش با دوستام برای عشق و حال رفتم کرج که اونجا یه دختری چشممو گرفت پوستش سبزه بود و خیلی فیس نمکی داشت با اونکه مانتوش زیاد تنگ نبود ولی هیکلش توش خودنمایی میکرد بدنش کاملا پر بود و چشم هر پسری بهش میفتاد محو هیکلش می شد .با هزار زور و زحمت مخشو زدم .چند روز گذشت و خبری نشد ازش تا یه روز زنگ زدو خودشو معرفی کرد اسمش شیما بود ازش خیلی خوشم اومد این دوستی تا دو سه ماهی خیلی ساده ادامه داشت تا یه روز که به لطف شبکه های ماهواه آمپر چسبونده بودمو خیلی حشری شده بودم و همون روز ساعت 7 باهاش قرار داشتم.سر قرار که رفتم تو ماشین تا چشمم بهش افتاد خشکم زد من که حشری بودم اونم یه مانتو سفید پوشیده بود که واقعا استیلشو دیدنی کرده بود با یه شلوار لی رنگ روشن و شال و کیف عسلی درجا شق شد رفتمو سوارش کردم.توی طول راه همش داشتم فکر میکردم چجوری تصاحبش کنم که به فکر خونه باغ مادر بزرگ افتادم که کلیدش دستم بود بردمش اونجا و بهش گفتم کار دارم اونجا .رفتم تو خونه و دیدم همه چی ردیفه وقتی برگشتم دیدم شیما تو باغ داره راه میره رفتمو از پشت بغلش کردمو بوسیدمش از شانس بد من کیر شقم که درحال انفجار بود بهش خورد و اونم ازم یه کم فاصله گرفت و به کیرم نگاه کرد .گفتم ریدمو الانه که شیما بره.ولی گفت این چرا اینجوری شده؟نکنه تو خونه با این کار داشتی؟بعدش خندید فهمیدم وضعیت سفیده خواستم ببرمش تو خونه و ترتیبشو بدم که گفت نه الان وقتش نیست و دیرش شده منم یه لب مشتی ازش گرفتم که 2-3دقیقه ای طول کشید و با گاز گرفتن اون از لبام ولش کردم رسوندمش تا نزدیکای خونشون و واسه هفته بعد باهاش قرار گذاشتم که یه حالی بهم بده.اولش ناز کرد و گفت نه ولی بعدش خرش کردم…بالاخره اون روز رسید منم که از قبل کلی کس لیسی کرده بودم و به کیرم وعده داده بودم خودمو آماده کردم که شیما زنگید و گفت نمیتونه بیاد و کلی زد حال خوردم .دو روز بعد زنگ زد و گفت که اگه بخوام حاضره امروز هم خودش یه حالی بکنه هم من.منم از خدا خواسته رفتم دنبالشو بردمش همونجا.اولش که اومد تو خونه خجالت میکشید ولی وقتی من کمرشو گرفتمو بردمش طرف اتاق خواب از اون حالت آکبندی در اومد.تو اتاق هی ازش لب میگرفتمو قربون صدقش میرفتم تو همین حین دکمه های مانتوش رو باز کردمو سینه هاشو از روی تابش براش میمالیدم اونم کلی حال میکرد .تابشو در آوردم خوابوندمش رو تخت و دکمه شلوارشو باز کردم .خوابیدم روشو شروع کردم به خوردن گردنش و یکی از دستام هم داشت کسشو میمالید همین که رفتم سراغ لاله گوشش فهمیدم که خیلی حشری شده و نقطه تحریکش همینجاست.خودشو میمالید بهم و بدنمو میمالید برام .همونجور اومدم پایین و دیدم وااااااااااای چه هلوهایی جلو چشمم هستش سوتینش مشکی و تور بود یه ذره از رو براش مالیدمو خوردم بعدش دیگه نتونستم طاقت بیارم درش آوردمو حسابی از خجالتش در اومدم اونم که دیگه صداش در اومده بود سرمو محکم به خودش فشار میداد.گفت نمیخوای یه سری هم به در پایین بزنی گفتم میخوام ذره ذره بدنتو کشف کنم. وقتی از سینه هاش گذشتم شروع کردم به لیسیدن و خوردن شکمشو اطراف نافش .شلوارشو در آوردم و دیدم شورتش از رو ست سوتینشه.چه کس پر و توپی داشت شورتشم درآوردم و لباسای خودمم درآوردم و اول زبونمو میکشیدم به کسش بعد شروع کردم به خوردن چه لذتی داشت وقتی میگفت آه.بعد از چند دقیقه گفت بکن تو دیگه بسه.گفتم مگه پرده نداری ؟گفت تو کلاس باله پاره شده حالا بکن تو.منم گفتم الان نه من خیلی وقته تو کف کس و کونتم میخوام آبتو با زبونم بیارم منو کشید رو خودشو ازم لب گرفت و رفت سراغ کیرم اول کلاهکشو بوسیدو شروع کرد به خوردنشو هر چند وقت یه گاز کوچیک میگرفت وقتی دید خوشم میاد کارشو تکرار میکرد دیگه تو ابرا بودم همش بهش میگفتم بخور…بخور…تندتر…تندتر…احساس کردم داره آبم میاد گفتم بسه دیگه گفت چرا گفتم میخوام با کیرم از خجالتت در بیام خوابوندمش رو تخت و کیرمو به چاک کسش میمالیدم و سینه هاشو میخوردم در عرض چند ثانیه کل کیرمو کردم تو کسش.کسش خیلی تنگ بود ولی با فشار من کیرم به زور رفته بود تو وشیما از شدت درد جیغ میکشید منم که هیچی حالیم نبود با صدای جیغش حال میکردمو دیوونه بار تلمبه میزدم به حدی که اشکش در اومده بود کیرمو در آوردم گفتم میخوام بذارم تو کونت گفت نه هیکلم خراب میشه .خلاصه از من اصرار از اون انکار منم کوتاه اومدمو دوباره کیرمو کردم تو کوسش که خیلی داغ بود با چندتا تلمبه دیگه حال اومدم.دیدم داره آبم میاد کیرمو گذاشتم تو دهنشو گفتم بخور که یه دفعه انگار تو وجودم بمب منفجر شد و آبم ریخت تو دهنش یه ذره دیگه مالیدمشو بوسیدمش و بعد از اینکه شام رو با هم خوردیم رسوندمش خونه.الان هم که این داستانو براتون نوشتم یه ماه دیگه عروسیمه .عروسمم شیماست و از این بابت خیلی خوشحالم. نوشته سامی

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *