اون به طرز عجيبي سكسي و جذاب بود…ميتونم بگم مادرزادي يك طناز بسيار دلفريب بود..آرايش به صورتش به شكل نازي مينشست..چشماي عميق و مشكي اون يك نفوذ كشنده داشت. همه توصيف از سن 17 سالگي اون در اندامش پنهان بود ..كمري باريك و باسني با رانهاي گوشت آلود و خوشتراش، آدم جز هوس گاييدن اين دختر چيزي به مغزش راه پيدا نميكرد..اسمش شيما بود..من دانشجوي مهندسي بودم و اون سال دوم دبيرستان بود..دوست پسري به نام مهرداد داشت كه وضعش توپ بود ..اون همكلاس من بود..خيلي رفيق بوديم من هميشه خونه اش ميرفتم..صميمي بودن ما تا حدي بود كه از روابط سكسي دوست دخترامون هم به هم ميگفتيم..اون شيما رو به خونه مجرديش مياورد و باهاش عشق بازي ميكرد..شيما اوپن نبود اما ميتونست هر پسري را حتي با حرف به اوج لذت برسونه…مهرداد از عشق من به شيما با خبر بود ولي من و مهرداد كه اولين بار علايق سكسي مون به هم گفتيم فهميديم هردومون سكس گروهي و 2 به 1 رو دوست داريم يا اينكه دختر مورد علاقه جفتمونو باهم بكنيم خيلي اتفاق نظر داشتيم. فيلماي زيادي ميديديم گاهي تو 17 – 18 سالگي با پيداكردن يك سوژه غير قابل دسترس باهم جق ميزديم يا براش ميزدم..من عاشق سكس گروهي و ضربدري هستم..اين حس رواز اول با مهرداد مشترك داشتيم و هميشه ديدن فيلمهاي مردهاي سوينگر يا لذت جو كه همسرشونو يك يا چند نفر جلوشون ميكردند از دست نميداديم. اول ها وقتي دست مهرداد روي كون شيما ميلغزيد و من از لاي در يا دوربين وبكم جاسازي شده داشتم ديد ميزدم چه حالي ميداد…حس اينكه اين خانم منه و مهرداد داره حال ميكنه باهاش، كلي كيف ميداد بمن.يادمه كه مهرداد از شدت عشق سكسي اش به شيما جون قصد داشت باهاش ازدواج كنه . اما خانواده اش نميذاشت..با اينكه شيما بيرون و خيابون ظاهر بدي نداشت زيبا بود و خوش انداماما خواهر و مامانش نذاشتند با شيما ازدواج كنه. با اين حال باهم فكر ميكرديم اون نامزدشه و منم موقع سكس ديد ميزدم ..و از اندام زيباش كيف ميكردم..تو يكي از اين دفعات مهرداد در حال ماليدن اندام شيما ميگفتمهرداد اين بدن چه بدني كه لختش منو ديونه كرده و با مانتو تو خيابون مرداي ديگه روشيما ممممم….آرررره…جووووون عزيزم….الان زير تو ام….مال تو ام.آخخخخخ مهرداد جووون دوست داري .بيرون كه هستم مال مرداي ديگه باشم؟…مممممممهرداد آآخخخ….نگو..از اين حرفا نگو كه ميميرم برات…..خيلي دوستت دارم وقتي برام فانتزي ميسازي …..مي خواهي يكي از اين مردا ديد بزنه گاييدن مارو….؟ جنده لاشی من؟…آرههههتو اين لحظه من كيرم دستم بود براي شيما جون و كون زيباش ميزدم…..وقتي سوالش با ناله و آخ و اوخ شيما همراه شد مهرداد به من اشاره كرد بيا تو…با ترس نزديك شدم مهرداد به آرومي دم گوشش گفت اين مرد داره كون زيباتو ديد ميزنه….شيما از شدت سكس ناله ميكرد و احتمال اومدن منو از راهرو به اطاق ميداد و با حسس ما آشنا بود …ميگفتشيما مهردادجون… لختم كن…..ممممم….مهردادالان جيگرم…..(شرت مشكي شيما را با يه ضرب از بدنش كند…شيما چاردست وپا كونش بالا و سرش نزديك فرش مهردادپشتش با كير شق شده تو دستش و دست ديگش ميزد رو كون شيما)…ببين شيما جونم چه كوني داره مازي جون( مازيار اسم من) عشق من بهترين بدن دنياست…..مازيار آرهههههه…چه كون ناز و گرديه …خيلي بزرگ و لوند ه …..ممممم…مهرداد جون دوست داري چي بگم از اين كون و بدن …..چي كار كنم برات….؟؟؟؟شيما با صداي من بدجوري كونشو بالا پايين ميكرد…له له ميزد…… مهرداد كيرشو تف زد لاي كون شيما جون گذاشت و بالا و پايين ميبرد كون و كس شيما رو با سر كيرش نوازش ميداد…. ميكشيد و شيما هم ناله ميكرد… سوال من از مهرداد جوابي رو ميخواست كه اين اطاق منفجر بشه..مهرداد مازي جون هرچي كيرت ميخواد بگو تا حال كنم…بگوووو..مازيار آخخخ مهرداد عجب نامزدي داري…چه كوني داره…آخخخخ….مهرداد…مهرداد…مهرداد چيه عزيز بگوووووومازيار كيرن تو كس نامزدت…كيرم تو كون زنت…مهرداد وايييييييييييي آرهههه …جووووووون كيرت تو كون نامزدم…كيرت تو كس خانمم آخخخخخخخ…بيا كيرتو بزارم لاي كون نامزدم…..مهرداد جلو كيرم زانو زده بود و كيرمو گرفت يه كم ماليد …مهرداد اره چه كيريه….عزيزم شيماجونوم كير غريبه ميخوايي لاي پات بذارم خودم ؟ آرهه جنده لاشی من ؟ عزيزم بگووووووشيما كه به اوج رسيده بود و كسش را به سرعت ميماليد گفتشيما آره…ميميرم براي دو كير همزمان….مهرداد جون…ميدونم ميخواهي جندت باشم…عزيزم….مممممم….مهرداد…مهرداد..مهرداد چيه؟ بگو…چي دوست داري ؟ …مممممممهرداد همينطوري كه ميماليد كيرمو منم راست راست كرده بودم و آه ميكشيدم…. شيما چاردست وپا پشت به ما بود سرشو برگردوند و با چشماي نيمه بسته و خمارش با ناله گفت شيما مازي جون ….مازي جون…..مازيار چيه…..ممممم…چه كسو كوني داري شيما جووون….مهرداد كيرم رو ميماليد و كيرش كه رو كون نامزدش بود رو بالا پايين ميكرد.شيما مازي….كيرت تو كس و كونم….ميميرم برا كيرت ..بتپون تو كونم….ممممممممن كه حشري شده بودم دست مهرداد از كيرم كشيدم كيرمو جلو صورت مهرداد گرفتم و با حرص و شهوت گفتم مازيار مهرداد…. بيا ….كسكش خانم جنده لاشی …سر كيرمو تف بزن بزارم لاي كس و كون زنت مهردادكه يه دفعه حشر من و ديد …كلي حال كرد …له له ميزد برا اين لحظه …يه جوري مست و خمار از پايين به بالا نگام كرد …يه تف انداخت سر كيرم و با دست كيرمو ماليد …..گذاشت لاي كون نامزدش ….داشتم از حس لمس كون شيما پرواز ميكردم…كس و كون همون دختري كه از پشت سرش تو خيابون دنبالش ميرفتم و هر روز و آرزوي داشتن او بدن و گاييدنش هر روز تو خيالم بود الان جلوي من و كيرم لاي كون سفيدش بود..مازيار آخ چه كوني داري شيما جون ….كيرم توشه …..شيما مممم ديوونه اشي اره….ميديدم كف كون مني….كيرت تو من چه حالي ميده….مهرداد ….آخخخخخ…جون…شيما …عزيزم…لاي پات يه كير كلفته ….جلوم داره ميگاد تورو.. …. چه مرد كسكشي شدم برات….ممممممممممممم.من همينطور كه لاپاش گذاشتم با حشر زياد گفتممازيار مهرداد لاي كون نامزدتو بازكن برام.. نامزد كوني تو رو ميگام .. …مهرداد جون…. جون…….مهرداد لاي كون شيما رو باز كرد سوراخشو ماليد برام….كون چاقو سفيد و برام كامل از هم باز كرد. منم كه كنترل نداشتم رو خودم يه دفعه سر مهرداد رو گرفت فشار دادم روي كون نامزدشت طوري كه از نزديك نزديك سوارخ كون شيماو كيرمو ببينه…. شروع كردم تپوندن تو كون نامزدش…مازيار آخخ….ببين چه ميره توششش…تو كون زنت …. كير من تو كون تنگ زنت ميره ميبيني؟ ممممم…..جون…..( سرش كه رفت …شيما ناله اي جيغ مانند كرد و . كم كم باز شد ….تو آسمونها بودم كيرم رو عقب جلو تو كون تنگش ميكردم ……مهرداد هم نفس نفس ميزد…. كيرمو كشيدم بيرون كه يه دفعه مهرداد سر كيرمو تف انداخت …من حشري تر شدم دست خودم نبود …سرشو كه سفت نگه داشتم ..كيرمو جلو دهنش بردم و با يه ضربه تو دهنش كردم…نميدونستم چكار ميكنم . اما مهرداد بدش نيومد… دوباره و دوباره كردم داشت ابم مي آمد كه زدم تو كون نامزدش…با سه بار حركت عقب جلو آبم پمپ شد توش…از بغل كيرم زد بيرون …ناله هاس شيما تمومي نداشت …دستمو از سر مهرداد برداشتم و ديدم كه كيرش شل شل شده اما آب كيرش سرازير آروم مياد بيرون…گذاشت جاي كير من تو كون نامزدش … اونم آبشو ريخت …و افتادند زمين كف اطاق تو بغل هم لب گرفتند… نميدونم چي شد بالا سرشون رفتم كيرمو گذاشتم بين صورتهاشون….چه جور ميليسدنش …. واي كه مرده بودم از سكس……..آخ…..اينطوري بود كه اين حس شوهر لذت جو تو خونم رفت و سوينگر شدم….نوشته swinger
0 views
Date: November 25, 2018