سلام اسم من اشکان و الان حدود 19 سال سن دارمداستانی که می خوام براتون بگم مربوط میشه به 3سال پیش وقتی که تازه مادرم میخواست از پدرم جدا بشه مادرم به خاطر اختلافهای زیاد از پدرم طلاق گرفت و تغریبا پول زیادی هم از پدرم گرفتداستان از اونجا شروع شد که اونا برای طلاقشون به یه دفتر خونه ازدواج و طلاق رفتند و منم باهاشون رفتم بلکه با گریه زاری و زاری منصرفشون کنم که متاسفانه نتونستنم اما بیشتر از همه رفتار آخوندی که تو دفترخونه بود توجه منو به خودش جلب کرد رفتار مشکوکی داشت و به طرز خیلی تابلوی با مادرم حرف می زد وقتی که کارای طلاق انجام شد پدرم که تا چند ساعت دیگه پرواز داشت از من کلی خداحافظی کردو رفتاما مادرم تو دفترخونه موند یعنی تو اون اطاق که امضا کردند چند دقیقه موند و اومده بود کنار صندلی مادرم نشسته بود و باهاش حرف می زد من رفتارشون رو بیرون از اطاق کاملا زیر نظر داشتم و حتی یه لحظه هم دیدم که دست آخونده رویه رونایه مادرم کشیده شد و با هم چیزای می گفتند و لبخند های مشکوکبالاخره بعد از یه ربع مادرم از اون اطاق اومد بیرون من هیچ حرفی نزدم و به حالت قهر از جلوتر از مادرم از دفترخونه دراومدم تا اینکه چند روز بعد پنج شنبه عصر بود و من زودتر از همیشه از مدرسه تعطیل شدم رفتم سمت خونه یه ماشین سمند در خونمون دیدم و شک کردم که این مال کی میتونه باشه با کیلد در خونه رو باز کردم پشت در هم یک جفت کفش مردونه دیدم که شکمو بیشتر کرد آروم درو باز کرد و بدون هیچ صدای رفتم تو خونه از اطاق مادرم صدای خنده میومد و صدای یه مرد که داشت با مادرم بازی می کرد منم رفتم تو اطاقم که یه پنجره کوچیک به اطاق مادرم داشت و نگاه کردم دیدم بعله مادرم با یه تاپ و شلوارک جلویه همون آخونده داره میرقصه و هردو می خندیدند بعد مادرم آخونده رو گرفت بغل و انداخت رویه تختش و شروع کرد درآوردن لباسای اون تغریبا لختش کرده بود و فقط یه شورت پاش بود که مادرم با کلی عشو و ناز اونو از پاش درآورد وقتی کیره آخونده رو دیدم کلی جا خوردم که خیلی خیلی کلفت بود مادرم بهش گفت جوون عجب کیری داری حاج آقا و شروع کرد براش ساک زدن نمیدونید با چه ولعی براش ساک میزد آخونده هم انگار هیچ اتفاقی نافتاده و زیاد تحریک نشده بود بعد چند دقیقه دیگه ساک زدن مادرم تموم شده بود و آخونده بلند شد و لباسای مامانمو یکی یکی درآورد اول از سینه مادرم شروع کرد به خوردن و هر از گاهی هم لب ازش می گرفت و دوباره شروع می کرد خوردن سینه هاش بعد مامانمو اورد لبه تخت و خودش به زانو جلویه کس مادرم نشست و شروع کرد لیس زدنش که مادرم آه اوه بلندی به پا کرد آخونده هم بعضی وقتا با دستاش سینه های مامانمو می مالید و انگشت کرد و باهاشون بازی می کرد به مادرم گفت حالا دیگه نوبت جر دادن اون کس خوشگلته مادرم با یه لبخند تائید کرد و یکم خودشو جمع و جور کرد و پاهاشو داد بالا آخونده که جلویه کس مادرم واساده بود و کیرشو میمالید به لبه های کس مادرم گفت شروع کنم مادرم گفت آره زود باش یهو کیرشو محکم فشار داد و فروع کرد تو کس مادرم که خیلی هم دردش اومد و آخ آخ می کرد ولی آخونده توجهی نکرد و شروع کرد به تلمبه زدن بیشتر تغریبا 10-15 دقیقه ی تو کس مادرم تلمبه زود و دیگه مادرم درد نمی کشید بعد یه لحظه از تلمبه زدن دست نگه داشت و بهش گفت دیگه کس بسه من اون کون هلویتو میخوام مادرم بهش گفت عزیزم فقط آروم که خیلی دردم میگیره و بر عکس شد و به حالت سجده خوابید آخونده اول یکم صورتشو بهش مالید و انگشت کرد و بعد با زبون شروع کرد به لیس زدنش کیرشو گرفت گذاشت دم کون مادرم گفت می خوام طوری بکنمت که هیچ وقت منو یادت نره و یه تف زد به کیرشو محکم فشار داد تو کون مادرم که اونقدر درد کشید و آخ آخ کرد و هرچقدر هم می خواست از دستش فرار کنه آخونده سفت گرفته بودش و نمی زاشت در بره بعد چند دقیقه دیگه درد کشیدنای مادرم تبدیل شده بود به آه آه و لذت می برد آخونده هم خیلی راحت کیرش عقب و جلو میکرد تغریبا 40 دقیقه ی از سکس شون میگذشت و هنوز هم آب آخونده نیومده بود من کلی تعجب کردم این چقدر کمر سفتی داره که یهو کیرشو کشید بیرون و به مادرم تند تند میگفت برگرد برگرد مادرم زود برگشت و کیره آخونده رو تو دهنش کرد یکم ساک زدن مادرم باعث شد آخونده ارضا بشه و آبش بیاد کیرشو درآورد بیرون و می پاشید تو دهن و صورتو همه جای مادرم و جالب اینجا بود که آب خیلی خیلی زیادی هم داشت و انگار تموم نمیشد بعد از ریختن آبش به دهن مادرم چند دقیقه پیش مادرم نشست و بعد لباساشو پوشید و خداحافظی کرد و رفت.نوشته اشکان
0 views
Date: November 25, 2018