سلاماسمم آرمینهاز خودم بگم من البته تعریف از خود نباشه خیلی خوشگلم اندامم خیلی خوبه اینارم خودم نمیگم اطرافیانم میگن.من وقتی کونه خودمو تو آینه میدیم خیلی کیف میکردم یعنی عالی بودم.من ۱۶سالمهمن از ۱۵سالگی خیلی دوس داشتم بدم اما خجالت میکشیدم تو خونه هر چی گیرم میومد میکردم تو کونم مخصوصا با این سوسیس درازا خیلی حال میکردمخب بریم سر داستان.بغل خونه ما یه پارک هست من هرروز شبا میرم تو پارک یه شب یه پیرمرد خوشتیپ و به ظاهر پولدار اومد پیشم گفت سلام گفتم سلام بفرماید گفت ببخشید میتونید این شارژو بریزید گوشیم گفتم باشه. داشتم میریختم که یه پوزخند زد وگفت چه لبای خوشگلی داریهل شدم گفتم مرسی بعد شارژو ریختم دادم بهش گفت دستت درد نکنه عزیزم میشه بشینم پیشت با خودم گفتم این چشش منو گرفته. گفتم بله بفرماید نشست بعد چند لحظه پرسید اسمت چیه گفتم آرمین گفت کار میکنی گفتم نه گفت چرا گفتم پیدا نکردمگفت اگه پیدا کنم میری گفتم اگه خوشم بیاد آره میرم. گفتش فقط یکم درد داره،گفتم بله؟ترسیده بودم هول کرده بودم نمیدونستم چی بگم . گفت اگه هفته ایی یه بار بهم بدی بهت ۲۰۰ تومن میدم.با تعجب گفتم ببخشید چی بدم، یه پوزخند زدو گفت کونمنم زبونم بند اومده بود نمیدونستم چی بگم از طرفی ام خیلی دوست داشتم بهش بدمبهش گفتم تو خانواده نداری؟گفت بحثو نپیچون میدی یا نه گفتم آخه خجالت میکشم.گفت پس میدی با یکم تردید گفتم آره گفت حله پس پاشو بریم که میخوام بهت یه حال حسابی بدم .گفتم کجا؟گفت بریم خونم .گفتم الان که شبه نمیتونم گفت پس کی.گفتم فردا گفت نپیچونی منو شیطون گفتم نه بخدا گفت باشه فردا ساعت ۵بعدظهر میتونی بیای گفتم آرهمنم که خیلی خوشحال بودم رفتم خونه بعدش رفتم حموم اسپری موبر برداشتم زدم کلا هر چی مو تو تنم بود تمیز شد تو آینه نگا میکردم کیف میکردم. چند وقت بود چیزی نکرده بودم کونم تنگ تنگ بودم رفتم در یخجالو باز کردم سوسیسو برداشتم رفتم اتاق خواب کردم تو کونم قشنگ کونمو باز کردم یه جق زدمو آماده شدم برا فردا.فردا ساعت ۴رفتم پارک نشستم ساعت ۴.۳۰ اومد یه. کت شلوار سفید پوشیده بود خیلی خوش تیپ اومد سلام کردم گفت سلام گلم اومد صورتمو بوسید گفت به به چقدر نازی تو گفتم مرسیبعدش گفت سوار ماشین شو ماشینش خیلی خوشگل بود داخلش خیلی قشنگ بود خیلی حال کردمبعد گفتم کجا میریم گفت میریم یه هتل خوب بعد یه ساعت حرف زدن رسیدیم به یه هتل بعدش رفتیم داخل من خیلی استرس داشتم گفت عزیزم لخت کن ببینمت دستام داشت میلرزید از استرس رفتم نشستم رو تخت کتشو در آورد لباسشو در آورد بدنش که خیلی خوب بود شلوارشو کشید پایین شرتشو در آورد یه کیر تقریبا ۲۰ سانتی کلفت که رگاشم زده بود بیرون من دیدم ماتم برد. گفت خوشت اومد هل شده بودم استرسم داشتم گفتم بله بعد گفت نمیخای لخت شی گفتم باشه الان لخت میشم لباسمو در آوردم گفتش به به چه استیلی بعدش از کیفش یه کاندوم برداشت زد سر کیرش من داشتم شلوارمو در میآوردم گفت بیار خودم در بیارم منم گفتم باشه دیگه یواش یواش یخم داشت باز میشد شلوارمو در آورد شرتمو کشید پایین گفت وای پسر تو معرکه ایی چقدر سفیده کونت چقدر تمیزه بعد یه پوز خند زدم گفت بخورش گفتم نه نه اصلا گفت باشه اشکال نداره گفت برو رو تخت خم شو منم رفتم خیلی مشتاق بودم مزه کیرو تو کونم حس کنم یه تف کرد دستش سولاخمو مالوند گفت چقدر داغه بعد انگشتشو کرد تو کونم یکم گشاد کرد بعدش یه تف کرد رو کیرش قلبم تند تند میزد چسبوند سوراخم یواش خیلی یواش هل داد من یه آهی کشیدم گفتم آروم گفت ای جونم آروم کرد تو کونم من دیگه یه حال خیلی خوبی داشتم که نمیشه نوشت اصلا عالی بود یواش یواش سرعتشو زیاد کرد منم آهم بلند شد با دستش کیرمو گرفت یکم مالوند گفت حال میده؟ گفتم بکن جون بعدش یکم که گذشت آروم دم گوشم گفت داره میاد من اصلا نمیخواستم تموم بشه گفتم باشه منم داشتم جق میزدم که دیدم سرعتش بیشتر شد دردم گرفت گفتم وای یواش تر یه دونه محکم تلمبه زد آبش اومد کیرش و در آورد یه آهی کشید افتاد رو تخت گفت عالی بود بعدش منم جق زدم تموم شد رفتم خودمو شستم بعدش منو سوار ماشینش کرد برد یه معجون داد بهم گفت بخور که جون بگیری بعدش ۵۰۰ تومن کرد تو جیبم گفت حلالت باشه گلم منم که خیلی حال کرده بودم تو کونم عروسی بود بعدش منو برگردوند خونه گفت شمارتو بده دادم هر موقع که میخام برام شارژ میفرسته پول میفرسته. بعد اونم دوبار اومده دنبالم ولی نکرده گفته ماهی یه بار میکنمت.داستان من تموم شد یکم طولانیه ولی واقعیهنوشته آرمین
0 views
Date: January 30, 2019