اون روز هم مثل هر روز داشتم تو نت وقت كشی میكردم كه یكنفر با ایدی دخترانه برام پیام داد و خواست كه خودمو معرفی کنم منم خودمومعرفی كردم اونم گفت كه اسمش اعظم جنوب زندگی میكنه و22سالشه از من خواست كه بهش وب بدم منم وب رو روشن كردم بهش گفتم كه منم میخوام ببینمت برای یه لحظه از پشت وب دیدمش توی یه كافی نت كار میكرد هر روز باهاش چت میكردم و بهم نزدیكتر میشد باز شماره تماس دادنم شروع شد حالا با هم رابطه تلفنی داشتیم یه چیزی حدود 6 ماه بهم هر روز زنگ میزد اروم حرفها رو میبردم سمت سكس و اونم یه جورهای كرم میریخت یه روز بهم گفت كه میخوام بیام پیشت نمیدونم توی داستانهای قبلیم بهتون گفتم كه من توی كرج تنهام و بصورت مجردی زندگی میكنم یا نه گفتم راست میگی گفت اره 5شنبه همین هفته بلیط هواپیما گرفتم میام پیشت ساعت 2 بعد از ظهر میرسم بیام؟؟ منكه تو كونم عروسی شد گفتم اره بیا گفت به یه شرط گفتم چه شرطی گفت كه باید برای روز بعدش منو هر جور كه شده راهی كنی برگردم باید شنبه صبح سر كارم باشم گفتم باشه تا 5شنبه هر جور كه بود سر كردم 5 شنبه ساعت 130دقیقه رفتم تو فرودگاه منتظر خانوم شدم ببینم كی میاد ای لعنت به این پروازهای ایران كه ساعت 2 شد ساعت6غروب كه دیدم اعظم خانوم رسیدن یه دختر جنوبی سبزه با یه قد متوسط و یه هیكل مانكنی كه كیرم همونجا راست كرد اخه بدبخت میدونست كه كارش در اومده و امشب اضافه كاری داره از همین الان داشت نرمش میكرد. اومد جلو باهاش دست دادم اومد یم بیرون فرودگاه سوار ماشین شدیم كه تو را شروع كرد به حرف زدن و از تاخیر هواپیما گفت و بهش داشتم نگاه میكردم گفت خودتو خیس نكنی و شروع كرد خندیدن خیلی بهم بر خورد توی دلم گفتم جور بكنمت كه نتونی بنشینی بچه كونی داری منو مسخره میكنی رسیدیم خونه رفتیم توی خونه امان از این خونه های اپارتمانی همسایه های فضول با كارگاه بازی رفتیم بالا كفشهاشو بردم داخل رسیدیم تو یه لب ازش گرفتم دیدم نه پدر حال طرف از من خیلی بدتره دستمو بردم سمت پستوناش پستونای اناری خوشگلی داشت جاتون خالی یكم فشارش داد گفتم لباساتو در بیار بشین یه چیزی بخوریم بعد گفت خوب داریم میخوریم گفتم چی گفت لب دیگه دیدم نه پدر آتش طرف خیلی سوزانه از من بیشتر تو كفه گفتم بزار یه حال بكنم بعد میشینیم بردمش تو اتاق خواب درازش كردم روی تخت لباسهاشو در اوردم یه سوتین و شورت دخترانه ست مشكی پوشیده بود كه هر دوتاشو در اوردم خورد تو ذوقم كوسش پر از مو بود من هم كوس مودار دوست ندارم دیدم بد جور هم خودشو خیس كرده بهش گفتم پدر تو كه از من خیس تری میگفتی تو راه شلوارتو عوض كنم كه با دست سیلی ارومی بهم زد و گفت بد جنس شروع كردم به خوردن پستوناش الحق بدن ردیفی داشت از لب گرفتن خیلی خوشش میومد بعد كه حشریش كردم كیرمو بهش داد تا برام ساك بزنه بعد چند بار عقب جلو كردنم توی دهنش كیرمو بیرون كشیدمو بهش گفتم جلوت بازه گفت نه گفتم برگرد مثل یه بچه خوب حرف گوش كن كونشو هوا كرد یه دستی به كونش كشیدمو سر كیرمو خیس كردم آروم كیمو به سوراخ كونش فشار میدادم لا مذهب بدجور تنگ بود و این كیر18 سانتی ما هم برای اون سوراخ تنگ بزرگ با فشار كله كیرمو داخل كردم ولی اصلا این خیالش نبود گفتم درد داری گفت كارتو بكن كیرم دیگه تا نصفه رفته بود اروم شروع كردم به تكون دادن كمرم دیگه كیرم داشت برای خودش جا باز میكرد و تا ته رفته بود تو در همون حالت دراز كشید منم خوابیدم روش وای كه چه حالی میداد كیرم توی كونش بود یه دستم به پستوناش لبم روی گردنش و یك دستم هم روی پشمهای كوسش چه حالی مداد تكونهامو بیشتر كرده بودم و صدای ناله های اونم بیشتر شده بود حركاتمو سریعتر كردم و بهش گفتم دارم میام چكار كنم گفت بریزتو كونم منم ابمو ریختم توی كون تنگش بلند شدیم با هم رفتیم حموم توی حموم هر چی بهش اسرار كردم پدر بزرا برات این پشمهاتو بزنم قبول نكرد كه نكرد نمیدونم چرا با هم رفتیم بیرون شب برگشتیم خونه غذا رو بیرون خورده بودیم ساعت نزدیكهای 12 شب بود رفتیم تو تخت خوابم ولخت شد اومد تو بغلم گفت نمیخوای لخت بشی گفتم چرا اما دوستدارم كه تو لختم بكنی بلند شد لباسهامو در اورد كیرمو گرفت توی دستش گفت ببین این هنوز هیچی نشده بیداره گفتم اون بنده خدا همیشه بیداره لباشو گذاشت روی كیرمو شروع كرد به بوسیدن ناز كردن كیرم بعد از یكم حال كردن بازهم كونشو هوا كردم یاد صبح افتادم كه مسخره ام كرده بود سر كیرمو كه رد كردم كمرشو گرفت و یكدفعه پایان كیرمو كردم توش یه دادی كشید خودشو به جلو پرت كرد منم كه میدونستم این كار رو میكنه كمرشو محكم گرفته بودم (بد جنسیه دیگه)و نزاشتم كیرم در بیاد بهم گفت بیشعور چرا اینكارو كردی بهش گفتم بی حساب شدیم اروم باز هم شروع كردم تكون دادن معلوم بود بد جوری دردش گرفته كیرم كه دوباره جا باز كره بود داشت برای خودش حال میكرد گفت امیر یه چیزی بگم گفتم چیه گفت ابتو بریز رو پستونام دوستدارم گفتم باشه بعد چندبار تلمبه زدن ابمو ریختم روی پستوناش اونم ابمو میمالی به بدنش وای چه حالی میداد تا صبح چندبار دیگه هم كردمش اما موهای كوسش نوك كیرمو سنباده زده بود لامذهب تا چند روز شورتمم به نوكش میخورد دادمو بلند میكرد اعظم هر كجا كه هستی خوش باشی
0 views
Date: November 25, 2018