اسمم سعید است و دانشحوی برق هستم ۲۱سالمه این خاطره برای همین یکماه و خوردی پیشه اسفند ماه بود و بوی عیدی میومد و بعد از خونه تکونی قرار بود مبل و فرش رو من با شامپو فرش تمیزشون کنم که تنبلی نمیگذاشت تا اینکه قرار شد زنگ بزنم قالیشوئی و بیان خونه با دستگاه بشورن و نصفه پولش رو من بدم و نصف پولش رو از پدر مادر بگیرمشماره یکی از قالیشوئی رو مادرم از همسایه گرفته بود و زنگ زدن که فردا ساعت ۴ قرار شد برا شستشو بیان، منم کلاس داشتم و مادر بهم گفت زودتر بیا که ما میخواهیم بریم خونه خاله کسی خونه نیست و منم مجبور شدم کلاس آخرم رو بپیچونم و ساعت نزدیکای ۴ اومدم خونه و مامانشون رفتن منم منتظر موندم تا کارگر قالیشو بیاد نشسته بودم داشتم شو میدیدم ساعت از ۴ گذشت دیدم خبری نشد زنگ زدم به قالیشویی وگفت توی راهه فقط گفت زحمت بکشید برا اینکه کارتون زودتر انجام بشه وسایل رو به همکارشون کمک کنم بیارم بالا چون خونه مون طبقه سوم بود و آسانسور نداشتیم با بی حوصلگی قبول کردمپنج دقیقه نشد آیفون بصدا در اومد و دیدم یک خانمه فکر کردم حتما همسایه هان در رو وا کردم و نشستم پا تلویزیون دوباره زنگ آیفون باز همون خانمه گفتم با کی کار دارید ؟گفت از قالیشوئی اومدم تازه دوزاریم افتاد برا چی بهم گفتن بهشون کمک کنم منم سریع اومدم پایین دیدم یک خانم خوش استیل و چهار شونه با مانتو سورمه ای سلامی کردم و ساک رو از زمین برداشت و اون دستگاه شستشو رو براش آوردم بالا من عقب بودم و خانم جلو تر از پله ها که میرفت بالا همچین کون تپلی داشت که مغز کیرم به وول وول افتاد و داشت آنتن میداد تا رسیدیم بالا خانمه نشست رو مبل تا نفسی تازه کنه معلومه گرمش شده بود گره روسریش رو وا کرد و یکم خودش رو باد زد تا چشش بمن افتاد که دارم نگاش میکنم خودش روجمع و جور کرد و منم رفتم یک لیوان آب براش آوردم نوش جان کرد و بلند شد برا کار بهم گفت لگن دارید ؟ براش آوردم و بعد آب گرم دستگاه مبل شویی تقریبا یک نوع جارو برقیه ، اول شامپو فرش داخل لگن ریخت و سر دلر هم به چیزی عین شوت وصل کرد و شروع کرد به تمیز کردن مبل و با اونجارو برقی کفها رو جمع میکرد منم بهش کمک کردم تا مبلها رو جابجا کنه و کنارهاش رو تمیز کنه ، خیلی به کارش وارد بود و بهش گفتم تا حالا مبل شو خانمندیده بودم گفت من خیلی ساله کارم اینه ولی خوب مردها اومدن بیشتر با اونا کار میکنیم خودم فقط تلفن جواب میدم امروزم فقط بخاطر اینکه بچه ها سرشون شلوغ بود گفتم این رو من میرمبعد صحبت اینکه چکار میکنم شد و گفتم دانشجو هستم و فعلافقط کارم درس خوندنه و گفت پس ازدواجنکردی گفتم نه پدر ازدواج چیه هنوز دهنمون بو شیر میده گفت الان که بچه ها چشم و گوششون تو مدرسه باز میشه ومیدونه چه خبره و فیلمهای یی تربیتی نگاه میکنن منم دیدم داره بحث به اینجا کشبده خودمم بحث رو کشوندم و گفتم اون که درست الان بچه مدرسه ای دختر میبره خونشون اونم خندید و گفت اونا چی دارن که بخوان با هم ور برن منم گفتم دوران ما نمیشد تو کوچه با دختر عبور کنی همه فکر میکردن دارم باهاش حال میکنم یکجوری نگاه میکردن که….الان با یک پیام دختر در خونه تحویل میگیرن ما شانس نداشتیم که خانمه با لبخند گفت پس بدت نمیومد خنده ای کردیم و بعد همونطور که داشت مبل رو تمیز میکرد گفت حالا بیا سرش رو بگیر منم به شوخی گفتم سر چی رو ؟ گفت اینو سر مبل رو دیگه بعد با خنده شروع کردیم به جابجا کردن مبلها روسریش در این بین از رو سرش افتاد و موهاش ریخت رو صورتش و چون دستش کفی بود دیگه خیلی معمولی عمل کرد بهش گفتم ببخشید شما بچه هم دارید ؟گفت آره الان خونه مادر بزرگشه این یک ماه آخر سال کارامون زیاده دیر میرم خونه لااقل اونا مواظبشن گفتم آقاتون هم مگه سر کارن؟ گفت آقا کجا بود سه ساله ازم جدا شدیم از بس کلاه ابن و اونو برمیداشت و پلیس و کلانتری دم خونه مون میومد طلاقش دادم .گفتم ببخشید اگه ناراحتتون کردم گفت نه پدر ما دیگه عادت داریم دیگه کارش داشت تموم میشد و هنوز به اون کون تپلش نرسیده بودم وقتی جلوم وا میستاد اون سینه هاش خودی نشون میداد و. کیرم دیگه سیخ شده بود منتظر یک شوخی از اون بودم داشت سیم و کابلش رو جمع میکرد و مانتوش دیگه خیس شده بود گفتم بی زحمت تا چای تون رو بخورید مانتوتون رو بدید براتون اتو بزنم خشک بشه اولش قبول نکرد ولی بعد چند تعارف قبول کرد و گفت به شرطی که خودم اتو بکشم منم گفتم باشه چای رو آوردم و دیدم مانتوش رو درآورده و داره چای میخوره وای که چی میدیدم یک بلوز بلند نارنجی با یک ساپورت تنگ خم شد لگن اب رو برداره هوری دلم ریخت عجب بچه کونی چاک کوسش از اون زیر دیده میشد وقتی بلند شد لگن آب رو برداره اون کونش دیوانه ام کرد و منم فورا رفتم سمتش و گفتم شما چرا من برمیدارم و بعد دونفری لگن رو بردیم سمت حمام فاصله مون تقریبا کمتر از نیم متر بود و بوی خاص زنونه و ادکلنی که زده بودم بدجوری هوش از سرم برده بوددنیم نگاهی به سینه اش کردم و خودش هم متوجه شد مسیر نگاهم رو و خودش رو سیخ تر کرد تا برجستگی سینه هاش بیشترسیخ بشه و مستم کنه و آب رو اونجا خالی کردیم یک لحظه حواسم نبود برآمدگی کیرم از شلوار لی ام مشخص بود نیم نگاهی کرد و نیشخندی زد وگفت مامانت اینا کجان ؟منم فورا گفتم رفتن خونه خاله ام تا شب اونجان که بدونه وقت داریم گفت اتو رو میاری گفتم باید بیایید اتاقم گفت اطاق خطرناک نباشه ؟گفتم نترس خطرناک نیست وخودمم و خودت و از پشت کونش رو دید میزدم خنده ای کرد و گفت شانس آوردی امروز کارم سبک بود و جایی قرار ندارم وگرنه دو دقیقه هم برام دو دقیقه بود شروع کرد به اتو کردن و هر بار منو نگاه میکرد ببینه من چکار میکنم انگار منتظر یک عکس العمل از طرف من بود تا بچسبمش پس خودش شوخی رو شروع کرد گفت دوست دخترم داری دیگه نه ؟ منم گفتم هی یکی رو نداشته باشیم حال نمیده که بعد گفت ای ناکس خونه خالی باشه میاریش دیگه گفتم نه بخدا من فقط در حد حرف و زیاد زیاد بوس بعد خنده ای کرد و گفت بوس خالی چی بدرد میخوره شما باید جوونی کنید و عشق و حال کنید عشق دوست پسر و دوست دختر به همین حال و حالشه طرف راضی بوده که اومده بعد نگاهی بهم کرد و گفت بعد که موقعیتت بر فنا رفت به خودت فحش میدی که چرا باهاش حال نکردم منم هر لحظه داشتم حشری تر میشدم و کیرم توی شلوارم بخاطر جای تنگش درد میگرفت بعد گفتم خوب باید چراغ سبز نشون بده که باهاش ور برم که دختره بهم گفت خره وقتی اومده خونت یعنی منوبکن بعد خنده اش سر گرفت و منم ترسون لرزون از جام بلند شدم و از پشت چسبیدمش وای چه بدن داغی داشت سینه های ناز و سفتی داشت و منم آرام فشار دادم و کیرم رو به پشتت چسبیدم و یک بوس پشت گردنش کردم اونم خنده ای کرد و گفت معلومه آتیشت زیاده ها منم با خنده گفتم با این حرفهایی که شما گفتید آتیشم دو سه برابر شد برش گردوندم و اتو رو کنار میز اتو گذاشت و ازش یک لب جانانه گرفتم چه طعم شیرینی داشت و مزه رژ لبش هم با اون وارد دهانم شد دیگه داشت دیوونه میشدم و با دستم سینه هاش رو میمالیدم و اون هم دستش رو برد سمت کیرم و فشارش داد یهو با اون حال ناز و شهوتی اش گفت وای این دیگه چیه؟؟؟؟من پشت به تخت بودم و برش گردوندم و انداختمش روی تخت و خودمم افتادم روش و باز ازش لب گرفتم و اونم انگار مدتی سکس نداشته و دیوانه وار بهم لب میداد و با فشار کیرم رو تحریک میکرد و منم دیگه شروع کردم به باز کردن دکمه های لباسش و دو سه تا بالا رو که باز کردم سوتین توری مشکی اش نمایان شد و اون برجستگی سینه های نازش زیر سوتین من رو از خود بی خود کرد و با صورت رفتم سمت سینه هاش و لمسش میکردم و با دست دیگه ام دکمه های دیگه و خودش هم کمکم کرد و لباسش رو کندم و حالا نخور کی بخور و تی شرتم رو کندم و بهش گفتم خوشگله اسمت رو نمیخوای بهم بگی گفت الهه منم گفتم فدات بشم الهه خانم و منم سعیدم چه لحظه اشنایی و خنده ای کردیم اونم دست برد توی شرتم و کیرم رو گرفت و بلند شدم شلوارم رو در آوردم و کیرم رو که دید وای چقدر گنده است و با دستش روش رو مالید و انگشت کرد و منم نشستم و سرش رو اورد جلو و شروع کرد به لیش زدن و خوردنش و بعد کیرم رو صاف گذاشت توی دهنش و دیوانه وار ساک میزد انگار مدتی سکس نداشت و منم از فرصت استفاده کردم و دستم رو بردم سمت کوسش و میمالیدم و اونم با اون حال همش میگفت وای کیرت تو کوسم و منم میگفتم عجله نکنه عزیزم الان به کوست هم میرسم بعد درازش دادم و ساپورتش رو کشیدم پایین و شورتش هم نصفه پایین اومد و چون کونش گنده بود گیر کرد و با کمکش هر دو رو از پاش کشیدم پایین و پاش رو دادم بالا از دیدن کس به این ناز و تپلی شوکه شدم چقدر خوشگل بود و یک لیس خوشگل به کس بدون موش زدم واقعا حرارت خاصی داشتالهه گفت کیر میخوام منم جند بار کوسش رو زبون زدم و ناله هاش بلند شد و میگفت کیرت رو بکن تو کوسم و منم یواش سر کیرم رو به کوسش مالیدم و سرش که رفت داخل حرارت داخل کوسش داغم کرد و صدای جغش بلند شد خیلی تنگ بود انگار کس دختر بچه رو میگائیدم و کیرم هر لحظه داغ تر و داغتر میشد و صدای الهه بیشتر و بیشتر و البته معلوم بود خیلی دوست داشت و میگفت اوف کیرت رو فشار بده کوسم رو پاره کن تا تهش رسید و شروع کردم به تلمبه زدن و سینه های نازش بالا پایین میشد و دیوونه میشدم چهره نازش که داشت از شهوت آه و اوه میکرد برش گردوندم و کونش رو بالا آوردم و کوسش رو دید زدم کیرم رو از پشت گذاشتم داخل کوسش و چند باری تلمبه زدم وای که بهم داشت خوش میگذشت کپلهاش خیلی ناز بودن و دلم نیومد از کونش بهره نبرم بهش گفتم الهه کونت رو باز کن بکنم توش گفت فقط یواش که پاره نشم گفتم چشم عزیزم هر چی تو بگی و اولش یکم زبون زدم بخاطر اینکه کوسش رو زدم خیس بود و یکم وازلین از رو میز گرفتم و مالیدم سر کیرم و یواش فرو کردم تو کونش یکم کونش بلند شد ولی انگار خوشش اومد و گفت جان عجب کیری داری و منم فشار دادم تا یکم دیگه رفت داخل و بیرون کشیدم الهه گفت بکن توش که مردم منم یکم کرم سر کیرم رو به اطرافش مالیدم و یواش یواش فرو کردم و تا تهش رفت داخل کونش حال تلمبه بزن اونقدر کونش گنده بود دو تا دستام به سختی از پشتش بهم میرسید و منم لذت میبردم و الهه فقط ناله میکرد و صدای برخورد کونش به جلوم هم صحنه ی زیبایی رو رقم میزد و هم صدای لچ لچ میداد از پشت سینه هاش رو میمالیدم و بهش میگفتم الهه کجا بودی تا حالا بهم قول بده همیشه میایی منم مبلهام رو هر روز کثیف کنم الهه زیر فشار میگفت تو خونه رو خالی کن بقیه اش با من کیرت واقعا کیره منم بهش گفتم حالا خودمونیم چند بار کس دادی با ناله گفت 5 یا 6 بار ولی کیر تو کلفت تر و بهتره من فقط با تو حال کردم دیگه داشتم ارضا میشدم برش گردوندم و کیرم رو فرو کردم توی کوسش و ناله هاش رو بیشتر کرد انگار اونم داشت ارضا میشد گفتم داره ابم میاد گفت بریز تو کوسم گفتم بچه نشه گفت من رحمم رو برداشتم بی خیال منم دیگه با خشنودی شدت تلمبه زدن رو بیشتر کردم و الهه هم زیرم داشت آه و اوه میکرد میگفت فشار بده که داره ابم میاد و آبم با فشار داخل کوسش ریخت و الهه هم از گرماش خوشش اومد و با ناله و لرزش ارضا شد و افتادم روش و بهم گفت خیلی بهم خوش گذشت منم بهش قول دادم اگر با هام باشه هواش رو دارم و بعدش یک لب جانانه ازم گرفت و گفت شوخی شوخی هم مبلتون رو تمیز کردم هم کیرت رو از زنگ زدگی نجات دادم و خنده ای کردیم و ….نوشته سعید
0 views
Date: May 30, 2022