* این داستان تخیلی بوده و شخصیت خاصی مورد نظر نمیباشد *
حدود یک سال و چند ماهه كه با يكي از فوتباليستاي ماه و خوش استيل تيم …. (يكي از دو تيم معروف پايتخت؛ كه البته سه ساله به اين تيم اومده و گویا انقدر بهش سخت گذشته دیگه حاضر نیست حتی یه لحظه هم بمونه) دوست شدماين آقا گل به همراه يكي ديگه از هم تیمیهاش (این دوستش خانم و بچه داره ولي فقط دو سه سال با گل من تفاوت سني داره خيلي جوونه و در ضمن خيلي هم اهل حاله كه بعداً ماجراي سكسم با اون رو هم تعريف ميكنم) يه خونهي مجردي توي خیابون … دارن براي مواقع نيازمیخوام ماجرای بار اولي كه ميخواستم برم پيشش رو براتون تعریف کنم …تقریبا دو ماه بود که دوست شده بودیم… جریان دوستیمون هم این بود که یه بار توی بستی فروشی… با سه تا از دوستاش نشسته بود و منم رفتم امضا گرفتم و گویا ایشون یک ساعتی تو نخ من بودن که اول برام شماره موبایل نوشتن و بعدم پایینشو امضا کردن… خلاصه بعد از دو ماه یه بار که تیمشون توی اردو خارج از کشور بود و ایشون به خاطر تمرین تیم ملی نرفته بود قرار گذاشتم که یه روز از صبح تا شب پیشش باشم.صبح زود رفتم پوسترشو كه سفارش داده بودم بزنن رو پارچه رو گرفتم و رفتم طرف ….. وقتي رسيدم دم آپارتمان به گوشیش تک زنگ زدم و اونم در پایین و بالا رو باز گذاشت… وقتی رسیدم بالا و پامو که گذاشتم داخل و درو بستم دیدم عزيزه من با يه تيشرت چسبون سفيد كه ماهيچههاي خوشگلشو به خوبي نمايش ميداد و يه شلوار لي ناز اونجا ايستاده باورتون نمیشه اگه بگم ده دقيقهي پایان ما دو تا محو تماشاي هم بوديم تا من طاقت نيووردم و محكم بغلش كردم. نفسم دمه گوشش بود و من با پایان وجود سرمو به گردنش فشار ميدادم و گردنشو ميبوسيدم. اونم منو محكم فشار ميداد و دستشو رو كمرم ميكشيديكم كه از اون حال در اومديم دستمو گرفت و بردم تو پذیرایی. بهش گفتم من كجا لباسامو در بيارم كه یکی از اتاقا رو نشونم داد. يه اتاق خوشگل با يه سرويس دو نفره ولی تو اتاق با پایان شکوهش از رنگای تحریککننده خبری نبود و همه چیز سفید بود… البته یه آرامش خاصی داشت. مانتومو در آوردم. زیرش یه تک پوش مشکی ساده پوشیده بودم که یقهی کیپ داشت و فقط برجستگی سینههام رو بینهایت قشنگ نشون میداد. موهاي بلند مشکیمو سريع باز كردم و نمیدونم چرا لحظهی آخر تصمیم گرفتم با دستمال آرایشمو یکم محو کنم. رفتم توي سالن كه ديدم عزيزم پوستري كه براش سفارش داده بودمو داره نگاه ميكنه. تصميم داشتم يكم اذيتش كنم و از قبل هم بهش گفته بودم كه شرط سكسمون اينه كه تا وقتي من نگفتم تو دستتو تكون نميدي و هيچ كاري نميكني. بهرحال روي مبل تكي نشستم كه تازه حواسش به من جمع شد و يه نگاهي به من كرد و خنديد و گفت طبق معمول شدي مثل يه تيكه ماه. خدا رو شكر كسي اينجا نيست وگرنه بخاطر تو منو ميكشت . يه بوس خوشگل براش فرستادم كه تو هوا گرفت و گفت تو باز قصد كردي با موهات منو ديوونه كني كه بازشون كردي؟ در ضمن یه بار دیگه از پشت روسریت بیرون باشه به جان خودت تو خیابون قیچیش میکنم. (بابا غیرتی) گفتم اگه الان ناراحتي ببندمشون؟ گفت نه، به شرطي كه بذاري بكشمشون(آقاي ما ساديسم داره) بهش خنديدم كه گفت جااااااان عزيزممممممیییییی گفتم خودتو لوس نكن واسه من. پوستره چطوره؟ گفتش اگه بگم خوبه كه ميگي از خودت تعريف نكن. حالا چي بگم؟ خلاصه يكم شوخي كرديمو اينا كه گفت تو چرا اونجا نشستي؟ بيا اينجا . پيشه من (با دست جفت خودشو نشون داد) گفتم نخير اول آدم رفت طرفه حوا يا حوا رفت طرفه آدم؟ جوري خنديد كه دلم براش ضعف رفت و گفت پدر مبل تكي كه آدم و حوا برنميداره بيا اينجا تو بغله خودم بلند شدم رفتم پيشش ولي با فاصله نشستم اونم رفت مشروب آورد که من نخوردم… بهم گفت چرا نميخوري؟ گفتم نميخوام لذت سكس با تو رو بخاطر مستي از دست بدم می خوام ثانیه به ثانیهاش یادم باشه. تو گرم بشو كافيه. حدود یک ساعت حرف زديم كه ديدم ديگه داره قاطي ميكنه. كيرش داشت شلوارشو پاره ميكرد و هوس از چشماش ميباريد ولي جرات نداشت به من دست بزنه. سرشو گذاشت روي پشتيه مبل و چشماشو بست و به من گفت پاشو چراغا رو خاموش كن نور اذيتم ميكنه بلند شدم چراغا رو خاموش كردم و فقط هالوژنهای سقف روشن موند كه فضا خيلي رومانتيك شد. آروم آروم سرشو آورد رو شونهام بعدم گذاشت رو پام . منم تيشرتشو ميكشیدم و در گوشش قربون صدقهاش ميرفتم. يكم كه گذشت بلندش كردم و صاف نشوندمش خودمم نشستم رو پاش طوري كه كسم دقيقا كيرش رو حس ميكرد و صورتامون هم روبروي هم بود دو تا دستاشو گرفتم گذاشتم زير پاهام كه نتونه تكونشون بده. بعدم تکپوشمو درآوردم. يه چند باري صورتمو بردم نزديك كه يعني ميخوام لب بگيرم ولي بعد سرمو عقب ميكشيدم و هم اونو تو كف ميذاشتم هم خودم تو كف لباي ناز و خوش فرمش ميموندم. دو تا دستامو گذاشتم دو طرف صورتش و زير گلوشو بوسيدم. انگشت اشارهي دست راستمو كردم تو دهنم و جوري كه تحريك بشه ميليسيدمش بعدم انگشتمو رو لبام كشيدم و كردمش تو دهنش. اونم انگشتمو تا ته ميكرد تو دهنش و با دندون و زبونش ميكشيد روش . خوب كه خيسش كرد از دهنش درش آوردم و گذاشتمش لاي چاك سينههام و ماليدم روي سينه هام. بازم انگشتمو كردم تو دهنش و خودم رفتم كنار گوشش و شروع كردم لالهي گوشش رو بوسيدن و گازاي كوچولو زدن. كسمو به كيرش فشار ميدادم و در گوشش پشت سر هم مي گفتم عزيزم . عزيزم … شروع كرم از لپش بوسيدن و رسيدم به كنار لبش. بينيهامونو بهم ماليديم و اون با زبونش ميكشيد رو لبام تا ديگه شروع كرديم لب گرفتن و وحشيبازي. چنان با حرارت لباي همديگه رو ميخورديم كه انگار يكي شده بوديم. يكم كه گذشت دستامو انداختم زير بند سوتینم آوردمش پایین و دستامو از توش درآوردم که سينههام يهو تلپي افتاد بيرون يه نگاه به سينههام كرد و يه آه بلند كشيد و چشماشو بست. داشت زيره پاهام دستاشو بهم فشار ميداد و زير لب ميگفت ظالمدستمو از رو شلوار گذاشتم رو كيرشو يكم فشار دادم كه ديگه ديوونه شد و شروع كرد ناله كردن از رو شلوار لی به تخماش ضربه میزدم که دردش میگرفت( خیلی باحاله- صدای خوبی میده- امتحان کنین) دستاشو گرفتم با خودم بردمش تو اتاق خواب. سوتينومو درست كردمو بغلش كردم. آروم دره گوشش گفتم چون پسر خوبي بودي بهت اجازه ميدم كه از الان هر كاري خواستي باهام بكني هنوز حرفم تموم نشده بود كه مثل ديوونهها افتاد رومو شروع كرد تندتند صورتمو ماچ كردن و هی پشت سر هم قربون صدقهام میرفت و تشکر میکرد سنگينيه تنش و تورم كيرش كه از رو شلوار حسش ميكردم حس خوبي بهم ميداد. همينجور ميبوسيد و ميومد پائين. زبونشو میکشيد بين سينههامو و بازوهامو گاز میگرفت. زبونشو محكم ميكرد تو گوشمو و گردنمو ميليسيد برم گردوند و بند سوتينمو از پشت باز كرد و افتاد به جون سينههام طوري كه جاش تا يه هفته رو تنم بود دهنشو تا جايي كه باز ميشد از سينههام پر ميكرد و بعد يهو يه گاز محكم از نوك سينههام(یا به قول خودش که به سینه میگه؛ جوجو) ميگرفت و تا من جيغ ميزدم با صداي پر از هوس ميگفت دردت مياد. آره عزیزم؟ آره؟ مثل بچههايي كه سينهي مامانشونو ميك ميزنن نوك سينههامو ميخورد همينجور كه ميرفت پائين رسيد به شلوارم و شلوارمو درآورد. سرشو گذاشت رو كسم و شروع كرد بوئيدن و بوسيدن ولي از روي شورت بهش گفتم اول من ميخورم مگه قرارمون يادت نيست؟ بلند شد ايستاد اول تيشرتشو درآوردمو تا ميتونستم نوك سينههاي خوشگلو سينهي صاف و ناز و بیموشو لیسیدم تا رسيدم به شلوارش جلوي شلوارشو باز كردم و كشيدمش پائين و با كمك هم درآورديم. واییییی خدای من چه رنگ پوستی داشت. یه پوست برنزه با یه بدن کممو و پر از ماهیچه… دلم می خواست تا صبح دراز بکشه و من فقط بدن خوشگلشو بلیسم. يه شورت چسبون پوشيده بود كه روش از ترشح خيس شده بود و برجستگيه كير خوشگلشو به حالت هوسانگيزي نشون ميداد. شروع كردم بين دو تا پاهاش دست كشيدن و روناشو بوسيدم تا به شرتش رسيدم. يكم با دندون شرتشو كشيدم و از روي شورت كيرشو گازاي كوچيك كوچيك ميزدم.اونم پایان مدت ناله ميكرد و قربون صدقهي من ميرفت و اسممو صدا ميزد كه گفت يالا ديوونهام كردي. منم همينو ميخواستم. دو تا انگشتامو انداختم دو طرف شرتشو و شورتشو كشيدم پائين كه يه قدم اومد جلو. کیرش زیاد بزرگ نبود ولی چنان خوشحالت و تمیز بود و بوی خوبی می داد که از شدت شهوت دلم میخواست بجومش. چون قدش زیاد بلند نیست، سر كيرش دقيقا جلوي صورتم بود. با نوك انگشتم از زير خايههاش تا نوك كيرش كشيدمو و با زبون با زير كلاهك كيرش بازي كردم. كم كم سره كيرشو كردم تو دهنمو محكم مك ميزدم كه ديگه صداي ملچ مولوچ من با آه اوه اون كله محله رو برداشته بود. كيرشو تا ته ميكردم تو دهنم و دستامو ته كيرش حلقه ميكردم و همزمان با اينكه سرمو بالا مياوردم دستمو ميچرخوندم. با دندونام پوست بيضهاشو ميكشيدم و همهي تخمشو تو دهنم ميكردم كه خيلي نرم و خوشمزه بود یه بار سر کیرشو گذاشتم تو دهنم و چند تا مک محکم زدم… بحدی محکم که پاهاش لرزید و خم شد و بالا تنهاش افتاد رو سرم که نزدیک بود گردنم بشکنه با زبون سوراخ کیرشو باز کردم و آب شهوت خوشمزهاشو با تموم وجود میخوردم. اونم از دو طرف موهامو چنگ ميزد و سرمو فشار ميداد بعد از پنج دقیقه كيرشو از دهنم در آورد باهاش يه چند تا ضربه زد تو صورتمو و انداختم رو تخت و شروع كرد بازم سر تا پامو بوسيدن. بیشتر از همه میلپا و انگشتری که تو انگشت پای چپم بود… فکر کنم یه کم تمایلات فتیشیش زده بود بالا که پاهامو ول نمی کرد… دوباره اومد بالا و رسيد به شورتم كه خيسه خيس بود. درش آورد و شروع كرد به ليسيدن شرتم و ماليدنش به صورتش يه ناز بالش آورد و گذاشت زير كمرم تا كسم بالا بياد و راحتتر باشه. از شدت هیجان داشتم میلرزیدم که دستمو بوسید و گفت آروم باش عزیزم. بعد با دو تا دستاش وسط كسمو باز كرد و چند تا فوت كرد داخل كسم كه داشتم غش ميكردم بعدم زبون سفت و گرمشو از شيار پائين كسم كشيد تا بالا. زبونشو ميچرخوند روي كسم و ميكرد تو سوراخ كسم و از پشت هم كونمو چنگ ميزد و چوچولمو با دندون تحريك ميكرد و با زبونش محكم برام ساك ميزد. وای خدا… تا بهشت رفتم و برگشتم… یعنی من تو اون لحظه تو آسمونا بودم و اگه اون میگفت بمیر میمردم. بحدي حالم خراب بود كه چيزي نميفهميدم و فقط موهاشو ميكشيدم.كم كم دوباره اومد بالا و رسيد به گردنم و نشست رو سينهام. كيرشو گذاشت دمه دهنم تا من خيسش كنم منم هر چي آب تو دهنم بود ماليدم به كيرشو و اونم اومد پائين و يكم بالش رو جابجا كرد كه كسم باز بشه. من با اينكه دختر بودم ولی خودم با اصرار ازش سکس از جلو خواسته بودم… من دیگه هیجده سالم بود و میخواستم طعم سکس واژینال رو بچشم و الآن هم نه تنها پشیمون نیستم بلکه خیلی هم ازش ممنونم که منو وارد دنیای زیبای زنانگی و بالاترین لذت سکس کرد. به هر حال با كيرش يكم ضربه زد رو كسم. با دو تا انگشت كسمو باز كرده بود و كيرشو محكم ميزد رو چوچولم. يكم كيرشو كشيد تو چاك كسم تا راهشو پيدا كنه. ولي تا سرشو گذاشت دمه كسم و يكم فشار داد حس كردم دنيا داره دور سرم مي چرخه قشنگ حس باز شدن داشتم ولی به حدی شهوتی بودم که زیاد حالیم نبود. اونم مثل ديوونهها بدونه اينكه مکث کنه يكم يكم كيرشو ميكرد تو و داد ميزد كه چقدر تنگه و منم هي ميگفتم واي جر خوردم . خیلی سریع ارضا شدم و این ارضا شدن بحدی شدید و طولانی بود که واقعا شوکهام کرد. من تا قبل از اون تجربهی سکس نداشتم و فقط در حد بوس و مالیدن بود و چند باری خودارضایی… ولی این ارضا شدن کجا و ارضا شدن با خودارضایی کجایی… جداً عالی بود چند لحظه بعد گل منم شروع كرد لرزيدن كه من سريع بلند شدمو كيرشو گذاشتم تو دهنمو و اونم سرمو محكم گرفت تا يه وقت از تو دهنم درش نيارم… كمكم كيرش تو دهنم شل شد و منم همون كير شل شده رو با دندونام ميگرفتم و ميكشيدم مزهی آب برای بار اول یه طور خاصی بود… شایدم چون خون قاطیش خورده بودم( هرچند که اصلاً خونریزی نداشتم و بعد که خواهر گلم که جراح زنانه منو معاینه کرد گفت که فقط یه پارگی کوچیک داده)خيلي خستهاش شده بود رو شكم خوابيد و منم سرمو گذاشتم رو کمرش… صدای قلبش که بعد از سکس تندتند می زد خستگیمو درمیکرد ازش قول گرفته بودم كه يه بار با ساك زدن آبشو بيارم آروم در گوشش گفتم ….(اسمشو نميتونم بيارم) هر وقت حالت خوب شد بهم بگو باشه؟ فقط گفت اوهوم و سرشو محكم تو بالش فشار داد و خودشو واسم لوس کرد… منم رفتم رو كمرشو اول دراز كشيدم بعدم شروع كردم به ماساژ كمرش و ايستادم و با يه پا خستگي كمر و گردنشو گرفتم و دوباره خوابيدم جفتش. اينبار با دست چاك كونشو ميماليدم و ميگفتم دوست داري برات چيكار كنم؟ اونم هي خودشو لوس ميكرد. حدود يه ساعت بعد که با هم حرف زدیم و خستگی در کردیم (و منم پایان مدت دستم رو کمرش بود ماساژش میدادم) حالش بهتر شد ازش خواستم مدل سگي (چهار دست و پا) روي تخت بايسته و خودم رفتم پشتش و از سوراخ كونش ميليسيدم تا زير خايههاش. با این که این قسمتها یه کم موی ریز و فر داشت ولی بینهایت خوشمزه بود… از پشت خايههاشو ميك ميزدم و با دستم كيرشو ميكشيدم طرف پائين. رفتم بين دو تا پاش خوابيدم و كيرشو گذاشتم تو دهنم اونم مثل كردن كيرشو تو دهنم بالا و پائين ميكرد. بلند شدمو و اونم به حالت نيمه خوابيده نشست رو تخت و منم رفتم سراغ كيرش. خودش كيرشو با يه دست گرفته بود و موهاي منو با دست ديگه به عقب ميكشيد و كيرشو ميوورد نزديك صورتم و تا ميومدم بخورمش موهامو ميكشيد عقبو و كيرشو از جلو دهنم دور ميكرد و منم مثل سگاي هاري كه بسته باشنشون زوزه ميكشيدمو ميخواستم خودمو بزور به كيرش برسونم و اونم هي منو اذيت ميكرد و موهامو ميكشيد خلاصه با كلي كسخل بازي قرار شد من لبهي تخت بخوابم يعني سرم از تخت آويزون باشه اونم پائين بايسته. كيرشو ميكرد تو دهنمو و يه دفعه فشارش ميداد تا ته حلقم كه حس ميكردم دارم ميارم بالا ولي اون اين حرفا حاليش نبودو هر دفعه كيرشو محكمتر ميزد ته حلقم تا آبش اومد و بازم من يه قطرهاشو از دست ندادم. اينبار من بيحال شده بودمو و اون تازه ميخواست منو از كون بكنه هولم داد رو تختو شروع كرد لب گرفتن. منم با كيرش بازي ميكردم كه دوباره داشت بزرگ ميشد ولي چون دو بار ارضا شده بود خيلي آروم بزرگ ميشد برم گردوند و شروع كرد با كونم بازي كردن. تازه فهميدم بيلاخ دادن چقدر سخته و همونجا قول دادم ديگه به كسي بيلاخ نشون ندم. شروع كرد با تك تك انگشتاش كونمو باز كردن. بعدم كيرشو چرب كرد و گذاشت دره كونم. حس ميكردم محل تلاقي كون و كير مثل نبض ميزنه و از اينكه تا چند لحظهي ديگه يه کیر ميخواست بره توي سوراخ به اون تنگي نفسم بالا نميومد. نفسمو حبس كرده بودم كه گفت نفس عميق بكش و خودتو شل بگير اينجوري كه داخل نميره. تا خودمو شل كردم با دستش به كمرم قوس داد و تا بيام بفهمم چي شده كيرشو تا نصفه فشار داد تو كونم. بحدي درد داشت كه براي يه لحظه ديگه هيچ حسي نداشتم . بالشو گاز ميگرفتم و داد میزدم که فکر کرد من درد اومده و ناراحت شد و درش آورد و معذرتخواهی کرد. منم که تازه داشت بهم حال میداد و دردش رفته بود باهاش دعوا کردم و خودم بزور کیرشو گذاشتم دم سوراخم اونم اینبار آروم فشار داد و بعد از دو سه بار تا ته ميكرد تو و از پشت سينه هامو گرفته بود و بعضي وقتا يكي از انگشتاي دستشو لاي چاك كسم ميكشيد يا موهامو ميگرفت و با موهام كمرشو جلو عقب ميكرد و در گوشم آهو و اوه ميكرد . هنوزم حالت نفسهاش يادمه منم سرشو گرفته بودمو با يكي از دستام سرشو به كنار گوشم فشار ميدادم تا اينكه فشار چند قطرهي باقي مونده ي منيشو توي كونم حس كردم و اونم بعد از اينكه خودش ارضا شد منو برگردوند و شروع كرد منو با دست و زبون ارضا كردن كه بعد از دو دقيقه منم ارضا شدم و بیحال افتادم و اونم افتاد رو من. سینهاش روی شکمم بود و سرشو گذاشته بود رو گردنم… نفساش گرم بود و کلی عرق کرده بود… بعد که حالم بهتر شد انقدر صورت و پیشونیه عرق کردهاشو بوسیدم که لبام خشک شده بود…. تا شب پیشش بودم ولی دیگه فقط حرف بود و عشقبازی… فردای اون روز که رفته بود اردوی تیم ملی موقع تمرين کردن بچههای تیم ملی كلي تيكه بارش كردن همون شب توی اردو و وقتی موبایلا رو جمع کرده بودن و از موبایل زاپاسش زنگ می زد اینو برام تعریف کرد… منم چون طرفدار تيم مخالف اون هستم و میدونم روز بعد سکس بیحال می شه با بدجنسي هميشه ازش ميخوام كه روزاي قبل از بازي باشگاهی با هم سكس داشته باشيم كه نتونه تو زمين بدوئه و تيمشون ببازه که البته تا حالا پیش نیومده. ولی اگه پیش بیاد خوب میشه، آخه جيگره من تا همین الآن هم بهترین ستارهي تيمشونه و من موندم كه اگه همین یه بازیکن خوب رو هم نداشتن الآن چيكار ميكردن و اون مسئولان پررو و پرتوقع و لمپنشون چي جواب مردم رو ميدادن هرچند که لمپنها ریششون خشک شده و عزیزه منم دیگه قصد موندن نداره… دفعه ی بعد یه ماجرا با همون دوستش رو براتون تعریف می کنم… این دوست گل بینهایت از نظر قد و هیکلی شبیه عزیزه منه و با وجود داشتن دو بچه نظراتی بس مفید و گهربار در مورد سکس آزاد داره و از نظر ایشون یعنی کسی که تو خونش درخت داره دیگه جنگل نمیره؟ پس نتیجه میگیره که هر کی خانم داره باید دوست دختر هم داشته باشه…خوش باشين و در هر لحظه كه دلتون خواست سكس داشته باشين كه كاريست بس مفرح ذات و ممدد حيات اینم یه داستان بابت شروع جام جهانی… امیدوارم تیم ایران موفق باشه و مخصوصا گل خوشگل من گل بکاره
0 views
Date: November 25, 2018