سلام.مارال هستم.19 ساله نه هیکلم خیلی باحاله نه تیپم آنچنانیه.سایز سینه هام 85.رنگ پوستم سفیده.توپر هم هستم.اما ورزش حرفه ای میکنم واسه همین چاق نیستم.اینم بگم که از 17 سالگی پردمو زدن.جریان از جایی شروع شد که تو فیس بوک با یه زوج آشنا شدم.که خودشون گفتن اسمشون رامین و شیلا هستش.رامین 32 ساله و شیلا 28 ساله.3 روز چت کردیم تا روز سوم شمارشونو دادن ساعت 1 شب بود.شماره رو سیو کردم گفتم فردا میزنگم.اما گفتن همین الان باید صحبت کنی که کاملا مطمین شیم.منم زنگ زدم آروم صحبت کردم.یه مرده خشن گوشیو جواب داد که راستش اولش خیلی از کارم ترسیدم.ولی بعدش اوکی شد.گفت فردا بیا همو ببینیم.گفتم فردا ساعت 1030 منتظر باشن.فردایی صبحش با کلی شک و تردید رفتم سر قرار.دیدم نیستن.خیلی دودل بودم.میخواستم برگردم که دیدم دارن زنگ میزنن گفتن چی پوشیدی.گفتم بهشون .گفتن دیدیمت داریم میایم سمتت.نگاه که کردم دیدم یه ماشین داره میاد سمتم.پرادو بود.یه خانم و مرد هم توش بودن که هر دو عینک زده بودن.سوار شدم باهاشون دست دادم.به نظر خیلی عادی بودن. با ماشین یکم دور زدیم با هم.از همه چی حرف زدیم غیر سکس.تا اینکه گفتم برگردیم خونه.موقع پیاده شدن رامین دستمو یکم زیاد تو دستش نگه داشت و آروم آروم فشارش میداد.و گفت میبینیمت.30 دقیقه از رسیدنم به خونه گذشته بود که اس داد چطوری تپل؟ گفتم خوبم.گفت ما میخوایم که هر چه زود تر باهم باشیم.کی میای.گفتم نمیدونم.گفت فردا اگه وقت داری بیا فقط فردا ساعت دوازده صبح باید برم تهران واسه یه کاری اگه میتونی صبح زود بیا که قبلش باهم باشیم.منم خیلی شیک و رویایی فردا صبحش ساعت هشت رفتم خونشون.درو که باز کردن دیدم شیلا با یه تاپو شلوار سفیده. یکم تپل بود.سینه هاش 75 حدودا پوستش از من تیره تر بود.رامینم چاق بود.یه شکم گنده داشت که نمیذاشت کامل بهش بچسبی.خلاصه که سلامو روبوسی کردیم و رفتیم داخل.من لباسامو عوض کردم.یه بلوز مشکی پوشیده بودم.که یقه ی بازی داشت.با شلوار لی.رفتم تو سالن.شیلا گفت بیا صبحانه بخوریم.رفتیم رو میز.شیلا و رامین نشستن رو به روی هم.من بینشون.هر چند وفت یه بار رامین پاشو آروم میکشید به پام.انقد هیجان زده بودم که نتونستم چیزی بخورم.فقط دو لقمه نون و پنیر خوردم با چایی.خلاصه که صبحانه تموم شد و شیلا گفت بشین رو مبل تا بیام.منم نشستم رو مبل دو نفره ی رو به روی تلویزیون.یکم اونور تر هم یه مبل سه نفره بود که رامین رفت روش لم داد.لب تاپشم جلوش بود.راستش خیلی از رامین میترسم هنوزم.ارتباط برقرار کردن باش خیلی سخته.خلاصه شیلا وسایل و جا به جا کرد و اومد لب تاپ و از کنار دست رامین برداشت.و خودش نشست کنار رامینو خودشو چسبوند بهش.به منم گفت بیا پیشمون بشین.دستمو گرفت رفتم پیششون.رامین وسط نشست.منو شیلا 2 طرفش. شیلا از اونور با دست کیر رامینو میمالید.رامین هم از اینور گوش و گردن منو میلیسید و میمکید.منم که حشرم بالا بود دیوونه شده بودم.با سر ناخونم میکشیدم رو کمرش.آرومه آروم.اونم دیوونه شده بود گرمی نفساش میخورد به گوشم.شیلا آروم بلوز رامین و بیرون آورد.رامین از یقه ی لباسم دستشو انداخت تو و سینه هامو گرفت تو مشتش.سرمو یه لحظه آوردم پایین دیدم شیلا کیر رامینو از بالای شلوارش آورده بیرون داره میخورتش براش.رامین دست انداخت پایین بلوزم.بلوزمو از تنم کشید بیرون.همون لحظه شیلا سرشو آورد بالا.آروم لب رامین و میبوسید.منم بلوزشو در آوردم.سوتینشم کندم سرمو بردم جلونوک سینشو کردم تو دهنم.شروع کردم خوردنش.رامین هم داشت آروم کمر منو میمالید.همین موقع شیلا آروم گفته بیاین بریم تو اتاق.دوتایی دست منو گرفتن.بلند که شدم شیلا شلوارمو در آورد.شلوار و شرت خودشم در آورد و دنبال منو رامین که از پشت چسبیده بود بهم و آروم راه میومد باهام به سمت اتاق اومد.وقتی رسیدیم من رو به تخت مونده بودم.رامین از پشت بهم چسبیده بود.کیرشو از رو شرت به کونم میمالید.شیلام داشت کمر رامینو میخورد.رامین یه دفعه منو برگردوند سوتینمو کند انداخت گوشه ی اتاق نوک سینمو گرفت تو دهنش.انقد خوب میمکید که پاهام شل شده بود.داشتم همینجور عقب عقب میرفتم که رامین فهمیدو گفت دراز بکش.وقتی دراز کشیدم.تازه فهمیدم جریان چیه.شیلا اومد زانو زد جلو ی پای رامین شرتشو شلوارشو که تا نصف پاش بود در آورد و داشت ساک میزد واسش.منم حشری بودم.نوک سینمو گرفته بودم لای انگشتم میمالیدمش.رامین به شیلا گفت بسه.اومد روم کیرشو از رو شرت من میمالید به کس خیسم.گردنمو میمکید.من که حسابی مست شده بودم چشامو بسته بودم فقط ناله میکردم.رامین یهو از روم رفت کنار دیدم رفته عقب.داشت شرتمو در میاورد.شیلا از کنارم اومد سمت سینمو شروع به مکیدنش کرد.دوباره داشتم حال میکردم.که زبون رامین و رو کسم حس کردم.آههههههه. دیوونه شده بودم.کونمو از رو زمین بلند میکردم که کسم به دهن رامین نزدیک تر شه و بیشتر بخورتش.اما فقط زبونشو میکشید رو چوچولم.کم کم رفت سمت سوراخ کسم و زبونشو کرد تو کسم.اوففف من دستم تو موهای شیلا بودو فشارش میدادم به سینم که بیشتر بخورتش.شوهرشم داشت کسمو میخورد. رامین آروم داشت انگشتشو میکرد تو کسم.دیواره ی کسم به انگشتش فشار میاورد.(آخه خیلی وقت بود سکس نداشتم ) همین باعث شد مث دیوونه ها بیفته به جون کسم.من خیلی بلند ناله میکردم واسه همین شیلا دو تا از انگشتاشو کرد تو دهنم.و من اونارو میمکیدم.شیلا سینمو ول کرد رفت سمت رامین.گفت بکنش دیگه بسشه.رامین رو به من گفت آماده ای؟ گفتم آره جرم بده.سر کیر رامین رو کسم بود که خودشو انداخت روم.حالا وزن رامین رومه و کیرش رو کسم.رامین محکم دستاشو دورم حلقه کرد و یهو کیرشو تا نصف فرستاد تو کسم.وای اون لحظه انقدر کسم میسوخت که میخواستم بمیرم.نفسم رفته بود.اما رامین چشماشو بسته بود و فقط میگفت جون.چه کس تنگییی.و آروم تلمبه میزد.یکم همونجوری کرد منو تا اینکه از روم پاشد.گفت بیا بخواب روم کستو بخورم یکم دردش آروم شه.69 خوابیدم روش.شیلا داشت کیر رامینو میخورد منم آروم کنارای کیرشو زبون میزدم.اونم با زبونش تند تند میکشید رو چوچولم.انقدر تحریک شده بودم که پایان تنم میلرزید اما ارضا نمیشدم.5 دقیقه خورد تا اینکه گفتم دوباره منو بکنه.اینبار از بغل چسبید بهم شیلا کیررامینو کرد تو کس من.بعدم اومد گردنمو خورد.رامین از اونطرف با دستش تند تند چوچولمو میلرزوند.10 دقیقه شده بود و من باز ارضا نشده بودم.رامین خسته شده بود گفت تا وقتی تو ارضا نشی من نمیذارم آبم بیاد.یه سیگار روشن کرد شروع کرد کشیدن.تو این فرصت من آروم با چوچول شیلا بازی میکردم.و لبشو میخوردم.رامین با دیدن این صحنه شهوتی شد و اومد دوباره بهم چسبیداز پشتوکیرشو آروم رو کسم میکشید.یه دفعه آروم زد رو کونم گفت بیا سگی بمون بکنمت.سگی موندم و سرمو لای پای شیلا گذاشتمو شروع کردم به خوردن کسش.رامین محکم از پشت منو میکرد.یهو کیرشو کشید بیرون.نشست پشتمو انگشت وسطشو کرد تو کسم.هرچی تند تر انگشتشو عقب جلو میکرد منم تند تر کس زنشو میخوردم.تا اینکه دیدم دوباره تنم داره میلرزه.و کنترلم از دستم خارج شده بود.یهو آب کسم پاشید بیرون.همزمان با من شیلام ارضا شد.رفتیم دستشویی خودمونو شستیم اومدیم بیرون.شیلا بیحال تو اتاق بود.رامین تو سالن نشسته بود رو مبل داشت سیگار میکشید.رفتم نشستم رو پاش.شروع کردم لب گرفتن.با خنده گفت دختر تو سیر نمیشی؟ گفتم نه حتی فکرشم نکن.رفتم بین پاش نشستم کیرشو کردم تو دهنم.تا ته میرفت تو دهنم آخه زیاد بلند نبود.تند تند سرمو عقب و جلو میکردم.اونم دستشو رو سرم گذاشته بودو سرمو فشار میداد به کیرش.همون جور که کیرش تو دهنم بود آروم تخماشو میمالیدم.دوباره بزرگ شده بود کیرش.بلند شدم.دستشو گرفتم رفتیم تو اتاق.شیلا یه پیراهن تنش کرده بود داشت از اتاق میرفت بیرون یه چیز بخوره.رامین هلم داد رو تخت.اومد روم.یه دستشو از زیر کمرم رد کرد محکم بغلم کرد.کیرشو آروم هل داد توم.وای داشتم میمردم.از خوشی البته.آروم کنار گوشم گفت جووووون چه کس تنگی دارییییییی. منم میگفتم ماله تو بکنش.جرش بده.کسمو گشاد کن.اون محکمتر تلمبه میزد.آروم کنار گوشش با صدای حشری حرف میزدم.اونم میکرد منو یه لحظه دیدم از بغلم صدا میاد دیدم شیلا نشسته داره سیگار میکشه و مارو نگاه میکنه.رامینم وقتی دید زنش داره میبینه چجوری منو میکنه تندش کرد و یهو کیرشو از تو کسم کشید بیرون و گذاشت رو بالای کسم و خودشو فشار داد بهم.همه آبش خالی شد رو کسم.یکم همونجور تو بغلم موند که یهو یاد ماموریتش افتاد.وقتی ساعت و نگاه کردیم و دیدیم1130 هستش تعجب کردیم که چقد زود گذشته.اون روز رامین سری رفت دوش گرفت و رفت تهران اما روزای بعدش باز من از خجالت این زوج در اومدمنوشته marali
0 views
Date: November 25, 2018