سکس با خانم و مادرزنم

0 views
0%

من و همسرم حدود دو سال است كه با هم ازدواج كرده ايم. از ابتداي شروع ازدواج مان سكس بسيار داغي داشتيم . هر دوتايمون بسيارحشري و پراز هيجان و شور بوديم.از همان آغاز طوري برنامه هايمان را تنظيم كرده بوديم. كه هر لحظه و در هركجا بوديم برايمان فرقي نداشت با ولع خاصي به هم مي چسبيديم و به همديگر لذت مي داديم .از اولين روز قرار گذاشتيم هركداممان كه دلمان خواست به نوعي خواسته اش را بيان كند. مثلاُ او وقتي دلش مي خواست. يكي از سينه هايش رو بيرون مي گذاشت يا يواش مي اومد و يواشكي كيرم را مي گرفت. يا دامنش كوتاهش رو در مي آورد و با شورت پيشم مي اومد. و من هم همينطور يواشكي در آشپزخانه يا در هرجاي خانه از پشت بغلش مي كردم. و گردنش را مي بوسيدم.ما به هيچ وقت به همديگر نه نمي گفتيم چون اين خواستن ها غير مترقبه بيشتر حال مي داد . يادم مياد يه روز در آشپزخانه مشغول غذا پختن بود كه من آمدم خانه ديدم با يه پيرهن نازك مشغول كاره. سريع لخت شدم و كيرم كه داشت راست مي شد به سراغش رفتم. يواش بغلش كردم آروم كيرم را وسط كونش ماليدم ابتدا متوجه لختيم نشد. چون پشتش به من بود وقتي سرش را برگردوند و ديد كه من لخت و آماده هستم. گفت اوف عزيزم داشتم تو ذهنم باهات حال مي كردم. آروم كونشو عقب داد و گفت عزيزم خيلي دوستت دارم درست اون زماني كه مي خوامت پيشمي. دامنشو بالا زدم ديدم وسط شورت قرمزش خيس خيسه. شورتو كه كنار زدم ديدم كس خوشگلش خيس و نمناك آماده است. بهش گفتم اجازه هست؟ با يه حالت شهوتناكي گفت زود باش دارم مي ميرم و من هم از همان پشت آروم سر كيرم را گذاشتم روي كسش. آروم خودشو به من چسبوند.كم كم شروع كردم به عقب و جلو كردن. سينه هاشو از پشت گرفته بودم و داشتم خوب با دستام مي مالوندم.اونم دستاشو گذاشته بود رو ديوار اجاق گاز و بيشتر از من حال مي كرد.بعد كه از اين حالت خسته شديم روي فرش آشپزخونه دراز كشيديم. اون اومد روم. خوب مي دونست چيكار كنه ديگه داشتيم به اورگاسم مي رسيديم. بهم گفت حيف كه تو اين حالت اون تو نريزي… نمي دونيد وقتي آبم با فشار داخل كسش شد يه حالي به هردوتايمون داد که تا يه ربع جون بلند شدن رو نداشتيم.ناهار آن روز را دو ساعت ديرترخورديم. كه اين باعث شد كه جريان اصلي كه ميخوام برايتان بگم شروع بشه…ساعت 3 بعدازظهر بود. تازه شروع كرديم به كمك هم ناهار رو آماده كردن. يه ساعت بعد تازه ناهار رو پایان كرده بوديم كه زنگ در به صدا در اومد. معمولا بعداز اتمام سكس ما ديگه لباس كاملي نمي پوشيم شايد يه شورت بپوشيم. آن هم به خاطر ترشحاتي كه ممكنه بيرون بياد آن لحظه هم من و همسرم فقط يه شورت تنمون داشتيم. وقتي زنگ خونه رو شنيديم دستپاچه شديم. از پشت آيفون صداي مادرشو شنيديم . مادر همسرم با من اختلاف سني كمي داشت. زني ميانسال بسيار خوش اندام و خوشگل بود البته خانمم هم خيلي خيلي خوشگله عين مادرش.تا با آسانسور بالا بياد ، خانمم يك شورت توري و يه پيرهن بسيار نازك پوشيد. و فقط يكي از دگمه هاش رو بست. من هم از يه طرف دنبال شلواركم و پيرهنم بودم و از يه طرف از ديدن اين حالت خانمم كيرم داشت راست مي شد.بهش گفتم يكي طلب من تلافي مي كنم. خنده هوسناكي كرد و با چشم خمارش به شلواركم اشاره كرد كه باد كرده بود. و گفت پدر مادرم داره مي ياد يه كم مواظب باش زشته. گفتم اگه خودتو ببيني به من حق مي دي. اگه بچه كوچكي هم ما رو تو اين وضعيت مي ديد متوجه مي شد كه چه خبره در خونه زده شد مامانش به دم در خونه رسيده بود. به هر ترتيب بود سعي كردم خودم را عادي نشون بدم. مامانش همين كه اومد تو دخترش رو ديد و با چشمهاي گردشده بهش نگاه كرد يه نگاهي هم به من كه كيرم تازه داشت آروم مي شد انداخت. سلام و احوالپرسي كرديم اومد و روي مبل کنار دخترش نشست. سرخي رانهاي سفيد خانمم و خيسي شورت سفيدش و نوك پستانهاش كه از زير پيراهن نازكش بيرون اومده بود مي گفت كه اينجاچه خبرهاز هواي اتاق هم بوي شهوت و سكس و هوس مي باريد. مامانش با لبخند معني داري گفت انگاري بد موقعي مزاحم شدم. اگه اجازه بدين برم بعدا ميام. همسرم با لحن هوس آلود و با ناز تحريك كننده اي گفت نه مادر جون تازه داشتيم گرم مي شديم در ثاني شما كه غريبه نيستيد. من و شما كه هميشه با هم بوديم الانم عزيز دلم (به من اشاره كرد) به جمعمون اضافه شده. ما بايستي از شما كمك بگيريم تا بتونيم بهتر از هم لذت ببريم. مامانش در حالي كه مي خنديد به من گفت دخترم واقعاُ قوي هستش ولي مي بينيم شما از پسش براومدي. رو به خانمم كردم و گفتم به به عجب حرفهاي جالبي مي شنوم. يعني چي كه هميشه باهم بوديم؟ مادر خانمم گفت راستش مي دونيد وقتي دخترم با شما ازدواج نكرده بود و در خانه خودمان بود هميشه به همين وضع بود. آخه من و اون كمي با هم شيطنت مي كرديم البته دور از چشم باباش. با هم حموم مي رفتيم با هم لخت مي خوابيديم و از سكس با هم لذت ميبرديم گفتم خوب منهم تو بازيتون هستم وضعيت منو مريم كه معلومه. مي مونه شما كه اونم با اين توصيفات دلم مي خواد شما هم با ما باشيد.بعد رو به خانمم كردم و گفتم نميخواي از مادرت پذيرايي كني؟ در حالي كه داشت بلند مي شد كه به آشپزخونه بره گفت تا من ميام شما شلوغ نكنيد هامن راست راست كرده بودم. و هر دو تايشان متوجه اين موضوع شده بودند. دلم مي خواست حسابي دلي از عزا دربيارممادر خانمم شروع كرد حرف زدن. دستاش داشت روي رونها و پاهاش حركت مي كردند و من از خجالت نمي توانستم نگاه مستقيم كنم.هم داشتم از شدت شهوت مي مردم و هم از خجالت نمي دانستم چه كنم. كه يهو خانمم از آشپزخانه صدام كرد و گفت يه لحظه مي توني بيايي؟ من هم از خدا خواسته بلند شدم. يادم رفته بود كه كيرم راست شده به خاطر همين وقتي بلند شدم انگاري در شلواركم يه خيمه زده شده. درست در همين لحظه مادرزنم داشت به من نگاه مي كرد و يه لبخند هوسناكي كرد و گفت برو ببين چه كارت داره، زود بيايين منتظرتون هستم. سريع خودم رو به آشپزخانه رسوندم ديدم خانمم بالاي صندلي رفته و تنها دگمه بسته پيرهنش رو باز كرده شورتش رو در آورده و با پاهاي باز آماده نشسته. بهم گفت يالا زود باش كه جيگرم داره آتش مي گيره. سريع زيپ شلواركم رو بازكردم كيرم از كنار شورتم افتاد بيرون. آهسته گذاشتمش روي كسش و يواش به تو هل دادم. به آرومي تو رفت.يهو خانمم با يه صداي نازكي و دوست داشتني شروع به آه و اوه کرد من شروع كردم به تلمبه زدن. و در اين حين بهش گفتم مادرت گفته زود برگردين.زنم گفت يكم ديگه مي خوامديدم داره ميلرزه. حس كردم داره ارضا ميشه ولي من آبم نيومده بود. خوشحال بودم و تو دلم نقشه هاي ديگه اي رو مي كشيدم. خانمم گفت اگه نمي خواي آبت بياد مسئله اي نيست نيروت رو نگه دار بعدآ به دردمون مي خوره…زود خودمونو جمع كرديم. اول من بعد همسرم سيني شربت و شيريني به دست وارد پذيرايي شديم. مادرزنم انگار كه در كنار ما بوده گفت ببينم با اين عجله كه آدم نمي تونه كاري بكنه مگه نه؟ سرم را انداختم پايين.زنم گفت راست مي گي مامان. از كجا فهميدين؟مادرش خنده اي كرد و گفت از گردن قرمز شده اتزنم در حين حرف زدن مامانش اومد و كنارم نشست منهم فرصت رو از دست ندادم و دستم را دور گردنش انداختم و خودمو بهش چسبوندم. يه نگاه به سينه هاش كردم و يه نگاه به مامانش متوجه شدم يكي از دگمه هاي پيرهن مامانش از بالا باز شده و سينه سفيدش اومده بيرون. ديگه كيرم حسابي شق شده بود يواش يواش دستم رو بردم روي سينه هاي خانمم گذاشتم و اون هم دستم رو گرفت و محكم روي پستونهاش فشارداد. مامانش گفت بچه ها انگار من تو خونه نيستم برين راحت باشين منهم اينجا ميشينم و تماشا مي کنم. منو ميگي از اين فرصت استفاده كردم و دگمه پيرهن خانمم را باز كردم دو تا سینه سفيد خوشگل مثل هلو بيرون افتاد. مامانش داشت حسابي از اين موضوع لذت مي برد و با سينه هاش ور مي رفت.من هم صورت خانمم رو به خودم چسباندم و شروع كرديم به لب گرفتن. لباشو با ولع خاصي مي خوردم. يكي از دستهامو رو بردم داخل شورتش و كس خيس و نمناك و شهوت ناكش رو لمس كردم و آروم بازيش مي دادم. در همان حالي كه بوديم خانمم شلواركم و پايين كشيد از رو شورتم شروع به ماليدن كيرم کرد. پستونهاش سفت سفت شده بودند. درحالي كه داشتم گوشش رو مي خوردم به آرامي بهش گفتم مادرت رو نگاه كن.مادرش داشت با دستاش كسشو مي مالوند و با چشماش كاملاً شهوت ناكش عشق بازي ما رو تماشا مي كرد. با يك حركت پيرهن همسرم رو در آوردمبلند شد و شورتش را درآورد. لخت لخت جلوي من و مامانش وايستاد. همان جوري كه ايستاده بود گرفتمش و دهنمو بردم جلوي كس ناز و خوشگلش شروع كردم به ليس زدن و خوردن. عجب طعمي داشت كاملاُ‌ مادرشو از ياد برده بوديم. داشتم زبانم رو در داخل كسش مي چرخوندم. از شدت هيجان مي لرزيد. طاقت ايستادن رو نداشت يواش بر روي مبل نشست. رفت به سمت مامانش كه پاهاي لختش رو بروي مبل انداخته بود و داشت با دستاش حال مي كرد. مادرشو بوسيد و گفت اجازه مي دين كار رو تموم كنيم من ديگه تحمل شو ندارم. مامانش با حالت شهوتناكي گفت عزيزم آخه بايد اول شوهرت رو لخت كني بعدا.ً خانمم انگاري تازه متوجه شده بود كه من هنوز لباس بر تن دارم اول پيرهن سپس شلوارکم رو درآورد. با يه شورت جلوي اونا ايستاده بودم. يهويي گفت يك دو سه و شورتم را پايين كشيد انگار كيرم از زندان در آمده باشه راست و سيخ وايستاد. هر دو تاشون انگار كير نديده بودند.انگار خانمم همين نيم ساعت قبل همان كير را نخورده بود شروع كرد كير منو بوسيدن و آروم داخل دهنش برد. شروع كرد خوردن و ساك زدن من داشتم ديوانه مي شدم. ناگهان مامانش بلند شد و اومد جلو و گفت عزيزم اينجوري نه صبركنيد بهتون نشون مي دم.منو بغل كرد و آروم روي مبل نشوند و سرش رو آورد زير و شروع كرد ليس زدن واي چقدر ماهرانه داشت ليس مي زد داشتم خالي مي كردم كه خانمم گفت ياد گرفتم اجازه بده حال نوبت منه.ولي مامانش نذاشت تنها بمونه و دو تايي افتادن به جون کيرممن که داشتم ديوانه مي شدم. گفتم آخه مادر جون اينجوري كه نمي شه يه لحظه اجازه بدين. رو به خانمم كردم و گفتم كمكم كن تا لباسهاي مادرخوشگلت رو در بياوريم.زنم از پشت مادرشو بغل كرد و شروع كرد به مالوندن پستوناش.من هم دو تا لب خوشگل ازش گرفتم و شروع كردم دگمه هاي پيرهنشو در‌آوردن. كرست كرم رنگ خوش دوختي پوشيده بود.سينه هاش بزرگ و ديوانه كننده بودند. خانمم از پشت بند كرست رو باز كرد و منم كرست رو در آوردم. بعدش بند دامنشو باز كرد و زيپشو پايين كشيد. دامنش خودبخود پايين افتاد.واي چقدر شهوتناك بود اين صحنه مامانش با يه شورت در وسط و من و اون روي دو زانو نشسته بوديم. دستم رو روي يكي از پستوناش گذاشتم. از شدت هوس ميلرزيد خانمم ديگه تحمل ديدن اين صحنه ها رو نداشت خودشو از پشت به مامانش چسبوند. دستاش كس مامانش و كير منو گرفته بودند. منهم نميدانستم از كجاي بدنش شروع كنم. خانمم سرشو آورد جلو و لبامون رفت روي هم. با دستاش من ومادرشو مالش مي داد و دستهاي من كس و پستونهاي مادرزنم رو. مادرزنم گفت بچه ها من ديگه طاقت ندارمدخترم اجازه مي دي شوهرت منو بكنه؟ دخترش گفت البته كه اجازه هست دراز بكش. نمي دوني مردم چقدر قوي و زيبا آدم رو مي كنه من از کردن اون سير نمي شمبا اين حرفها مادرشو به پشت رو زمين خوابوند. بعد كنارش به پهلو دراز كشيد و شروع كرد ماليدن کسش. ديگه كيرم داشت منفجر مي شد. آروم به پهلو كنار مامانش خوابيدم دستمو گذاشتم روي كسش. خيس و نمناك و لزج بودخيلي نرم بوسيدمش سرم رو بالا آوردم ديدم خانمم صورتش رو نزديك آورده لباشو بوسيدم. بهش گفتم اجازه هست برم روش؟ لبخندي زد و گفت آره عزيزم برو. ولي بعدش منم هستمبعد رو به مادرزنم كردم و گفتم دوست داريد يا نه اجازه هست؟ با يك آه و ناله حشري جواب منو داد. يواش يواش رفتم روشزنم از عقب كيرم رو روي كس مامانش داد.به چشماي مادرزنم زل زده بودم. حس كردم خانمم داره كير من و كس مامانش رو با هم ليس مي زنهكمي فشار دادم كيرم آروم توي كسش رفت. آخ و اوخش در اومد. كم كم شروع كردم بالا پايين كردن. خانمم داشت پستانهاي مامانش رو مي خورد كم كم حركاتم تند و تندتر شد. مادر خانمم ديگه داشت ديوونه مي شد. ميگفت بكن تا ته بكن جرم بده اين كس مال تو هستش. بكنش بكنشبا پایان وجود حس لذت مي كردم. مادرزنم هم حسابي لذت مي برد و خانمم كير منو و كس مامانش رو باهم ليس مي زد.كم كم داشت آبم مي آمد گفتم من دارم پایان مي كنم خانمم گفت نه تورو خدا من هنوز موندم.بعد به مامانش گفت بسه حالا نوبته منه اومد و روي شکم مامانش دراز كشيد و من از عقب يواش كيرم رو داخل كسش جاي دادم. دو تا كس روي هم افتاده بودند بعداز مدتي كيرم رو درآوردم و توي كس مادرزنم كردم. و دوبار از اون درآوردم و توي كس خانمم كردم، ديگر داشتم پایان مي كردم. بهشون گفتم من دارم پایان مي كنم. اونا ناي حرف زدن رو نداشتنمن بلند شدم و كيرم رو جلوي صورت آنها گرفتم هر دوتاشون كيرم رو گرفتن.با دوتا حركت كوچك پایان صورتشون رو با آبم مني شستمديگه داشتم پس مي افتادم از هر دوتاشون لب گرفتم و روي مبل پهن شدم اونا هم داشتن همديگر و بوس مي كردن. با اينكه كاملاُ تخليه شده بودم ولي از ديدن عشق بازي اونا باز هم داشتم تحريك مي شدم. مادرزنم گفت بچه ها بلندشيد بريم حموم.آب گرم حمام که بهمون خورد دوباره حالمون تغيير كرد.مادرزنم كيرم رو گرفت شروع كرد به ساك زدنزنم هم كس مامانش رو مي خورد و من هم از زير كس خانمم رو مي خوردم. دوباره آبم داشت ميومدبهش نگفتم يهو پایان آبم رو توي دهنش خالي كردم مادر خانمم همه اش رو خورد. و با خنده گفت ناقلا اين كار رو بايستي تو كس زنت بكنيبا اين حرفش خانمم جيغي از شهوت كشيد و گفت من كير مي خوام همين الان.مادرش سريع از پشت گرفتش و من پاهاشو دادم بالا، مامانش پستونهاي خانمم را از پشت گرفت و شروع كرد به ماليدن. آروم كيرم رو گذاشتم روي كسش. به مادر خانمم گفتم نگاه كن چطور كيرم رو تو کس دخترت مي کنم وحشيانه خانمم رو مي کردم و مادر خانمم با خودش ور مي رفت. تا هرسه با هم به ارگاسم رسيديم. پایان آبم رو توي كس خانمم ريختم. كيرم رو كه كشيدم بيرون آب مني ام با فشار اومد بيرون مامانش با انگشتاش داشت اون رو مزمزه مي كرد و با چوچوله دخترش بازي مي کرد… هر سه خسته از حمام اومديم بيرون . تا ساعت 7 عصر خوابيديم . عجب روزي بود آنروز . من و خانمم و مادرم هرچند وقت يكبار با هم هستيم. البته قرارگذاشتيم كه هيچ وقت من و مامانش بدون دخترش با هم نباشيم. ولي يكبار نتونستيم جلوي خودمونو بگيريم. آن هم وقتي بود كه خانمم براي بدنيا آوردن بچه. بچه اي كه در مقابل مادربزرگش نطفه اش بسته شده بود در بيمارستان بودنوشته سام

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *