راستش من بررای اولین باره مینویسم اگه بد بود ببخشید..اسم من رضاست.این داستانی که قصد دارم براتون تعریف کنم حدود دو سه هفته قبل اتفاق افتاد.ما یه همسایه داریم که خانواده پنج نفره بودن.یه پسر و دوتام دختر.پسره چند سال پیش تویه حادثه رانندگی با نامزدش کشته میشن.خواهراشم یکیشون سپیده که 23سالشه و ازدواج کرده یکی هم ساناز که اونم 14سالشه من با سپیده از بچه گی همبازی بودم یکم که بزرگتر شدیم رابطم باهاش کمتر شد ازگوشه و کنار هم میشنیدم که چندباری هم به این و اون کون داده.. سپیده از وقتی ازدواج کرد با شوهرش تو همین خونه همسایگی ما نشستن و پدر و مامانش و ساناز رفتن دوتا کوچه اونور تر خونه گرفتن حالا اصل داستانمن از دوسه سال قبل تو نخ این سپیده خانم بودم البته اون رفتارش با من بد نبود یعنی ابدا فکر نمیکرد به فکر سکس باهاش باشم…اون با خواهرم خیلی نزدیک بود و اکثر اوقات وقتی تنها بود خواهرم میرفت پیشش…بعضی اوقاتم خودش میومد دنبال خواهرم…بعضی وقتا که میومد تو حیاط خونشون منم از سوراخ دیوار (آخه دیوار به دیوار بودیم)بهش نگاه میکردم اون اوایل کیر شوهرش بهش ساخته بود اخه خیلی چاق شده بود اکثر وقتا هم یه تاپ سفید تنگ و یه شلوارک مشکی که روناش انگار میخواست از توش منفجر بشه می پوصشید.صبح روز واقعه هم داشتم از همون مکان اندام خشگلشو دید میزدم.این اوایلم رژیم گرفه بود واقعا یه مانکن شده بود.همون لحظه باخودم عهد کردم که تو همین یکی دو روزه بکنمش…البته اونم بدش نمی اومد باهام یه رابطه نزدیک تر داشته باشه.اینو از طرز برخورد و حرف زدن و سوالاش فهمیدم..فردا بعد ازظهرش اومد خونمون با خواهرم کار داشت.ولی خوشبختانه یا متاسفانه خواهرم اون روز هنوز از دانشگاه برنگشته بود..با اینکه بهش گفتم خواهرم خونه نیست.. ولی بازم نزدیکتر اومد و انگار میخواست فیس تو فیس بهش بگم…خیلی جیگر شده بود اون لحظه قیافه ش یه چادر سفید خیلی نازک سرش بود که نا زیر پستوناش کاملا مشخص بود حتی چاک سینه هاشو واضح میدیدم ازم پرسید کجا رفته گفتم هنوز از دانشگاه برنگشته…اخه گفت امروز بیا خونمون سی دی اموزش ارایشو بگیرم ازش…منم چون گفتم راستش من در جریان نیستم میخواین خودتون تشریف بیارین تو کمد خرت و پرت شو یه نگایی بندازین شاید باشه..اونم سریع کفشاشو در آورد و اومد داخل..وسریع رف سر وسایل ابجیم…یکم شک کردم از اینکه اون سی دی واقعا آموزش ارایشه یا نه…داشت توی خرت و پرتارو میکشت که یکم خم شده بودم منم که اون لحظه میخواستم کارو تموم کنم شیطونیم گل کرد و گفتم بذارین من بگردم شاید پیداش کردم…بعد از پشت سرش خودم و به زور خواستم رد کنم که بین باسن سپیده و میز کامپیوتر قرار گرفتم یکم طولش دادم تا قشنگ کیرمو روی کونش حس کنه کبر منم واقعا بزرگه نسبت به سنم.اونم که معلوم بود خوشش امده یکم کونشو تکون داد تا منم پر رو تر بشم و دستم بردم سمت کونشو اونو لمس کردم…همیطور که مشغول گشتن بود گفت رضا من بهت حسویم میشه گفتم چرا گفت آخه من و تو هم سنیم من سه چهار ساله ازدواج کردم و الانم قصد داریم بچه بیاریم ولی تو مجردی و هرجا دلت خواست و میری و میگردی و میپوشی…بهش گفتم متاهل بودنم اونقدرا بد نیست..به هرحال بعضی از نیازات برطرف میشه…مخصوصا واسه شما دخترا که خیلی خوبه.گفت مثلا چه نیازی منظورت چیه گفتم هیچی.همون لحظه هم دوتا سی دی رو پبدا کردم شبیه هم بودن گفت همینه ولی مریم مبگفت یه دونه ست…گفت خوب میذارمش تو سی دی رام ببینیم کدومه…مشخص بود اصلا حاضر نبود..سی دی رو گذاشتم دیدم آموزش آرایشه.گفتم خب همینه.گفت نه ای نیست اون یه جور دیگه بود گفتم خب آموزش همینه دیگه…گفت نه اون یه آموزش دیگه بود گفتم خب پس حتما همین سی دی ه.گفتم بذارم تو سی دی رام یهو سی دی رو از دستم قاپید وگفت خودم میبینم بعدش ماوس رو از دستم گرفت و رفت توی درایو سی رام دیدم پنج تا فایله اولی رو پلی کرد.دیدم فیلم سوپره من ایستاده بودم خودمو زدم به بیخیالی فک کرد مندنفهمیدم بعد مدیا پلیر رو کوچیک کرد و گذاشت گوشه صفحه…یه پریدم جلوی مونیتور و با شیطنت گفتم آهای چی میبینی؟اونم که خیلی هول کرده بود گفت هیچییییییییییییییییی؟بعد خودم سی دی رو از دستگاه بیرون آوردم و گرفتمش گفت خب حالا بده سی دی رو میخوام برم.گفتم کجا بری باید خواهرم بیاد تا بفهمم این سی دی چیه که میخواد بده بهت…گفت.تورو خدا بده میخوام برم گفتم باشه میدم فقط یه شرط داره گفت چی؟گفتم بذار پستونتو لمس کنم گفت خجال نمی کشی من شوهر دارم گفتم جدا اون موقع که به دوستام میدادی شوهر نداشتی؟حالا دیگه شوهردوست شدی؟من که کاریت ندارم فقط میخوام پستونتو لمس کنم بعد بدون اینکه منتظر جوابش بمونم از پشت چسبیدم بهش و دستامو ضربدری گذاشتم رو ممه هاش و اونارو ماساژ میدادم…سپیده هم میگفت رضا تورو خدا تمومش کن الان یکی پیداش میشه آبروم میره..گفتم ناراحت نباش کسی پیداش نمیشه خواهرم که دانشکده ست پدر و مامانمم رفتن خونه عموی مادرم تا شبم نمیان…اینو که گفتم انگار رام شد…منم دستمو رسوندم لای پاهاش یکم انگار قلقلک اومده باشه پاهاشو جفت کرد و دستم لای پاش موند واااااااااای چه داغ بود دیگه حس شهوتم رسید به مغز و استخونم..خودش چادرشو از روی سرش سر داد و دستشو به پاهام می مالید…منم هی به گردن و سرش بوسه میزدم…دستمو رسوندم زیر تاپ تنگش شکمش یه پوست نازک و نرمی داشت از اونجا دیتمو رسوندم یه سینه هاش از شهوت نوک سینه هاش سفت شده بود و منم با دستم باهاشون بازی میکدم و همزمان کیرمم لای چاک کونش بالا و پایین میکردم.سپیده چون از من.تجربه ش بیشتر بود خوب بلد بود منو تحریوک کنه.همین لحظه دستشو از پشت رسوند به کیرمو اونو بادستای استخونیش می مالوند…منم دیگه خودمو کاملا سپرده بودم دستش.سریع شلوارم از پام در آورد و کیرمو از بغل شرتم آورد بیرون.انگار بزرگتر از حدش شده بود.سپیده هم یکم سر کیرمو گاز میگرفت و می خندید خنده هاش خیلی آدمو حشری میکرد..بعدش یهو کیرم کرد تو دهنش.خیلی استاد بود دقیقا مث جسی جین ساک میزد.کیرمو از تو دهنش در آورد و منو برد تو اطاق خودم منم به همین حالت از پشت کیرمو چسبیدم به باسن گوشتیش…یه لحظه دیدم اون هنوز لخت نشده بعد خوابیدیم رو تخت و تاپشو از تنش در آوردم و رفتم سراغ سوتینش یه سوتین مشکی توری رو ممه هاش بسته بود سریع گیرشو باز کردم و شلوارو شرتشم همزمان در اوردم.کسش خیلی تمیز بود.کونشم یه حالت برجسته داشت که حدس میزدم این شکلی باشه چون حتی از روی چادر هم کونش مشخص بود…یعد دستمو رسوندم به سوراخ کونشو دستمو میبردم داخل و بیرون میکشیدم از این کارم خیلی خوشش اومده بود اونم هر دوتا دستاشو دور کیرم حلقه کرده بود و بالا و پایین میکرد..منم همونطور که دستم رو باسنش بود سرمو لای سینه هاش گذاشتمو بین سینه هاشو لیس میزدم(پیشنهاد میکنم این روش روتو سکس امتحان کنید خیلی جواب میده و نظر دختر رو نسبت به سکس با شما عوض میکنه)بع انگار خسته شده بود از این حالت همونطور که تو بغلس بودم کیرمو گرفت سمت کسش و خودش با دست کیرمو فشار داد تو کسش…از حرارت بدنش داشتم میسوختم…نزدیک بود هلاک بشم.حتی به من زحمت تلمبه زدن هم نمی داد خودش باسنشو بالا و مایین میکرد.اتو این حالت انزال خیلی دیر اتفاق می افته واسه پسرا…بعد از دوسه دقیقه پایان بدنمون خیس عرق شد…تغییر حالت دادم و اونو رو زانو نشوندم و پاهاشو به هم قفل کردم و کیرمو گذاشتم رو سوراخ کسشو و یه فشار آروم دادم چون بدنامون عرق داشت واسه تلمه زدن زیاد فشار نمیدادم بعد از پنج دقیقه کیرمو در آوردم گذاشتم دم کونشو فشار دادم که کیرم راحت رفت تو.انتظار داشتم مخالفت کنه که از کون بکنمش نه تنها مخالفت نکرد بلکه وقتی تلمبه میزدم هیچ درد و صدایی ازش بلند نمیشد.تو همون حالت خودمو بشه چسبیدم و همونطور که تلمبه میزدم از زیر پستوناشو که تکون تکون میخوردن با دستم میمالوندم.یهو اه ش بلند شد و هی میگفت بکن بکن بکن رضااااااااا بکن دیگه بکن توووووش.منم هی سرعتمو بیشتر میکردم انگار از اه و ناله گریه زاری ش گرفته بود.منم حالتمو عوض کردم و به پشت خوابوندمش و کیرمو میزدم به چوچوله ش اونم با ناله گفت بذار تو دیگه؟؟مرررردممنم آروم کیرمو فشار دادم تو کسشهون طور که تلمبه میزدم لبمو گذاشتم رو لبش.بعد زبونم کردم تو دهنش اونم هی زبونمو میمکید…یهو اخ و اوووخس بلندتر شد فهمیدم داره ارضا میشه بعد یه تکون شدید خورد و انگار یه فشاری کیرمو از کسش انداخت بیرونو یهو آبش با فشار زیاد ریخت رو شکمم.همینطور داشت تکون میخورد منو با فشار زیاد منو تو بغلش گرفت و منم لبمو گذاشتم رو لبش.همینکه دوباره اروم شد کیرمو فشار دادم تو کسش و همینطور که تلمبه میزدم…بعد یک دقیقه داد زدم سپیده جون داره میاد…اومد اومد اومد.آهههههههسپیده هم سریع سرشکیرمو گذاشت تو دهنش و همه آبمو کرد توو دهنش وبعد ریخت بیرون.بعد که شهوتمون خوابید بهم گفت ببین چطور منو مجبور به سکس با خودت کردی.منم گفتم میشه بازم باهم سکس داشته باشیم؟گفت خیلی بهت چسبید؟گفتم آره گفت مگه دوست دختر نداری که بکنیش گفتم راستش نه.گفت اگه یه روز بازم تنها بودی بهم اس بده….اونم بوسم کرد و رفت.نوشته Rezaersia22
0 views
Date: November 25, 2018