سلام مي خواهم يكي از خاطرات سكسي خودم را تعريف كنم من يكراست مي روم سراغ خاطره خودم من ١٧سالم ودختر داییم ١٥سالش يكروز ما ميهماني داشتيم كه دختر داییم سحر جان امدبود براي كمك به مادرم سحر هيكل فوق سكسي داره . ٣.٢ ساعتي بود كه سحر امدبود به من گفت على من مي خواهم دچرخه بخرم گفتم حالا كچي گفت تو كه دوچرخه ي٢٦ داري بده بمن تا امتحان كنم گفتم إشكالي نداره رفتيم پايين سوار دچرخه كه شد افتاد كفتم بيا پايين بينم كفت ايدفعه تو كمكم كن من از خدا خواسته چون مي تونستم دست بهش بزنم گفتم باشه سوار شد من وايسادم كنارش دستم از پشتش بردم گذاشتم روسينه هاي جانش تكون خورد ولي هـيچي نگفت راافتاد منم از قصد كه سنگينيش منع كرد زدمش زمين روي كير شق شده خودم نگاهي من كر د ومن يك چشمك دادم وبغلش كردم مقامت كرد ولي با اصرار بسيار من مواجه شد و از مقاومت دست برداشت. پاركينگ ما شخصي بود وكسي جز ما حق ورود نداشت پدر م هم توي يك كارخانه كار مي كرد وتاساعت ٦سركاربود مادرم هم با پاركينگ كاري نداشت .من شروع كردم دراوردن لباس ها سحر وا واواواواواوي چه سينه اي داشت شروع كردم لب گرفتن از سحر امدم پايين تر سينه هاشو خور دن شلوارش دراوردم شرتش همين طور واواواواواواواواواواواواواوايييييييييييييييييي كسش جاي يك تار مو نبود بهش گفتم با چي مو هاتو زدي؟ گفت خواهرم از ٨سالگي برام كرم موبر زد تا مو درنياد. گفتم واقعاًً اره شروع كردم به خوردن كسش حدوديربع كسش خوردم كير دراوردم كه برا م ساك بزنه ٥دقيقه اي گذشت ابم داشت ميامد كه كشيدم بيرن ٣،٢ دقيقه اي بگذره تا اب بره پايين كيرم گذاشتم لاش واواواواواوي چه گرماي داشت جلو عقب كردم وگذاشتم در كونش یه توفي كردم سر كير م كردم تو كونش ي آهي كشيد بزور رد کردم توش جيغي مي كشيد كه حد نداش دسم گذاشتم دم دهنش كه صدا نره بالا أروم تلمبه مي زدم ديگه كير جاباز كرده بود تلمبه هارو تند تر كر دم داشت ابم مي امد كه همش خالي كردم تو كونش يدفع ديدم دسم خيس شد ديدم كه اره بدبخت گريه كرده بود من سريع اشكاش پاك كردم وسريع يه لب مادر ازش گرفتم بهش گفتم ببخشيد گفت اشكالي نداره گفت هر چقدر دوست داري بكن بازم. بهش گفتم دفعه ي بعد حتماً. لباسامون پوشيديم ورفتيم بالا مادرم گفت شما ها كجا بودين گفتم داشتم به سحر دوچرخه یاد مى دادم اين بود يكي از خاطرات سكسي من. من و سحر تاحالا چندين بار ديگه سكس داشتيم. اميدوارم خوشتون بياد نظر ياد تون نرهنوشته علی
0 views
Date: November 25, 2018