سکس با دختر لاغر

0 views
0%

این خاطره ماله سال پیش و سکس من با یه دختر ظریف اندام و لاغر هست .سال قبل من یه مجتمع تجاری کار میکردم و کنار مغازمون پنج شش تا همسایه داشتیم . یه روز که تو مغازه بودم تلفن زنگ خورد و شماره یه تلفن عمومی افتاد . یه صدای خوشگل که بعدا فهمیدم خودش نبود بهم گفت شمارتو بده بهت زنگ بزنم . ازش اسمش رو پرسیدم که یه اسم همینطوری بهم گفت من هم با وجود صاحب مغازه یکم موذب بودم و سعی میکردم شماره ندم تا بفهمم کیه که آخرش مجبور شدم شماره بدم تا سر و ته قضیه رو بفهمم . اون شب بهم زنگ زد و باهم صحبت کردیم .بگذریم از اینکه حدوددو ماه ما هنوز نه ایشون رو دیدیم نه خیر سرمون فهمیدیم کدوم دختری عاشق ما شده . تا اینکه یه روز یه کار با مغازه همسایه داشتم . حوالی ساعت 7 بود توی مغازش خونوادش بودن و میخواستن با هم مغازه رو تعطیل کنن برن برای همین لفطش ندادم یه دختر جوانی داشت که 19 سالش بود البته از بس لاغر بود که هیچکس بهش نگاه نمیکرد از قیافه هم معمولی بود نه زشت نه خوشکل ولی کاملا سفید بود سینه هایی با کمی برجستگی و البته از پشت هم یکم برجستگی داشت. حالا داخل مغازه این دختره با گوشی حرف میزد من هم منتظر بودم تا پدرش کاری که گفتم رو برام انجام بده یه لحظه متوجه صداش شدم که با دوستش داره حرف میزنه و الفاظی که استفاده میکنه و میخنده برام آشناس . یکم گیج بودم عین کسخل ها رفتم بیرون یکم فک کردم دیدم اوه اوه اوه این همون دختره که باهاش میحرفم . خلاصه گوشی رو برداشتم و بهش زنگ زدم و از دور نیگاش کردم دیدم داره گوشیشو نیگا میکنه من هم متوجه شدم پشت خطیش هستم. اطرافش رو نیگاه کرد و منو رد کرد. عصبانی شدم .خلاصه اون شب رفتیم خونه و بهش زنگ زدم گفتم+تینا ( اسم مستعار) تویی ی؟یکم دستپاچه شد و بهم گفت + تینا کیه ؟ عوضی گرفتی؟- خر خودتی و هفت جد آبادت الاغ منو مسخره کردی از اول میگفتی کدوم خری هستی .+ اشتباه نکن سعیدماجرا رو بهش گفتم و اعتراف کرد که آی من تورو دوست دارم و میخوام مال من باشی و از این خزعبلات من هم فاتحه اشو خوندمو گفتم اگه یه بار دیگه بزنگی به بابات میگم. خلاصه چند روز گذشت دیدم اس داد سعید من عاشقتم .دیدم این انگار ول کن نیست گفتم الان میرم به بابات میگم تا دیگه عاشق من نشی .یکم ترسید بهم گفت تو چند روز بیا همو ببینیم اگه بد بود بگو برم دیگه هم پشتمو نیگاه نمیکنم.بعد کلی تفره رفتن آخرش راضی شدم بریم بیرون .خانوم کلاس داشتن و به بهونه کلاس گفت بیا من بیرونم رفتم پیشش و بردمش تو یه پارک که حداقل کسی نبینه آبرومو ببره . کمی حرف زدیم من هم فقط دنبال چیز ارزشمندی بود توی هیکلش که چیزی ندیدم . دو ماه گذشت و من بی اعتنایی میکردم و ایشون هم زنگ میزد و مثلا حالمون رو می پرسید . تا اینکه یه روز گفت بیا خونمون میخوام تو خونه هم رو ببینیم . گفتم خونوادت کجان ؟ ( یه تا برادر کوچیک هم داشت ) گفت باباش مغازس و مادرم و برادر هم رفتن خونه خاله . گفتم عجب خری هستی من بیام و از اونطرف یکی بیاد چه خاکی میخوای تو سرت بریزی گفت مطمئنم نمیان چون شب قراره بریم خونه خاله .من هم برای اینکه گفتم شاید یه فرجی بشه و دوستش پیشش باشه قبول کردم مغازه رو سپردم دست صاحبش و به سمت خونشون رفتم………………………….عین سگ می ترسیدم در رو زدم یکم طول کشید در رو باز کنه رفتم تو و یکم تو راه سر صحبت رو باز کردم و دنبال سوراخای خونه میگشتم تا برای خودم جا پیدا کنم. رفتیم تو اتاقش و تازه متوجه شدم که خانوم حموم رفته و به خودش رسیده و یه شلوارک و یه بلوز سفید پوشیده و اون اندام ظریفش بیرون بود . گفتم این چه وضعیه خجالت نمیکشی گفت من تو خونه خودم میخوام راحت باشم یکم صحبت کردیم و من بهش نیگاه میکردم خوشگل شده بود و من هم بدم نمیومد ترتیبشو بدم .ازم پرسید نظرت در باره لباسم چیه؟ من هم یه گوشه لباسشو گرفتم و کمی بلند کردم تا مثلا جنسشو نیگاه کنم ولی در اصل میخواستم پایین رو بببینم گفتم بد نیست خیلی خوشکل کردی خودتو خبریه میخوای بری عروسی ؟ گفت میخوام برم خونه خاله . صحبتاش یواش یواش به زیر کمر رسید گفت ناخن پام شکست و پاشو گذاشت جلوم گفت ببین چیکارش میتونی بکنی از بس لاغر بود و شلوارک یکم بزرگ بود که رونشو دیدم . فهمیدم ایشون میخواد دستمالی بشه و خارش داره . از نیتش خبردار شدم و من هم پاشو گرفتم کشیدم سمت خودم طوری که پاش بخوره به کیر . اونم فهمید من نیتم چی بود و اون یکی پاشو هم بلند کرد من هم شروع کردم به تعریف کردن ولی عجب پاهایی داشت سفید و بدون مو یکم نوازشش کردم گفتم چطوری این موهاتو میزنی که اینقدر صافه گفت اگه قرار بود تو بدونی که دیگه خانم و مرد فرقی نداشتن . گفتم مثلا چه فرقی ؟ گفت همین که تو یه چیزی اون زیر داشته باشی که من ندارم گفتم تو چی میدونی از این؟ مگه دیدی تا حالا ؟ گفت تو فیلما دیدم . گفتم تا حالا دوستی داشتی و باهاش رابطه داشتی ؟ گفت نه من فقط تونستم با تو تا الان حرف بزنم . گفتم برای چی منو آوردی خونه و پاهاشو گذاشتم پایین و رفتم چسبیدم بهش دستاشو گرفت خیلی داغ شده بود بدن داغی داشت منم بدنم گرم شد گفتم میخوای بشینی روم بدون هیچ رو در وایستی نشست روم منم حشری شده بودم و دیگه حس تنفری بهش نداشتم کشیدمش روی کیرم و شلوارکشو در آوردم هیج چیز نمیگفتی و فقط منتظر من بود لباسشو رود درآوردم و سینه های کوچیکشو دیدم سوتین نبسته بود بردمش رو تختش و گفتم میخوام امروز برات فیلم بازی کنم گفت باشه اشکالی نداره و سینه هاشو مالیدم و خوردم رفتم پایین سمت کوسش هیج عکس العملی نشون نمیداد و فقط منتظر بود تا ارضا بشه من هم حس کرد میخواد خودشو بندازه بهم برای همین شرتشو کشیدم پایین و کس سفید و بلوری نازش رو دیدم یکم بوسیدمش با هاش ور رفتم و بهش گفتم حالا نوبت توئه و شلوارمو در آوردم گفتم بیا اینم واقعیش ببینم چیکار بلدی بکنی ؟ شروع کرد به ناز کردنش گفتم بخورش کرد توی دهنش ولی فقط سرشو و یکم شروع کرد به مالوندن و خوردن بی تجربه بود کمکش کردم و سرش رو گرفتم و فشار دادم تو دهنش . دندوناش پدرمو در آوردن گفتم لباتو جمع کن روی دندونات زخمش کردی . با هر مصیبت شد یکم مالوندش تا کاملا سیخ شد . گفت نمیخوای بذازی تو کوسم گفتم مگه پرده نداری گفت دارم اما حلقویه (تو کونم عروسی بود ) گفتم از کجا معلوم انگشتش رو کرد توش و در آورد گفتم اینو از همون اول میگفتی دیگه افتادم روش و شروع کردم به خوردنش و انگشتمو میکردم توی کوسش به خودش میپیچید گفتم حالا وقتشه بذارم توی کوست کاندوم دارین ؟گفت باید برم اتاق پدرم ببینم چیزی پیدا میشه پاشد بره که دیدم عجب بدن سکسی داره راه میرفت آدم حال میکرد . یه کاندوم پیدا کرد و کشید روش وگفت فقط آروم بزار . کیرمو که 17 سانت بود سرشو آروم مالیدم به دهانه کوسش و با یه فشار سرشو فرستادم داخل دراز کشیدم روش وشروع کردم به خوردن لب و گردنش به بغل خوابوندمش و اینبار با یه فشار کل کیرمو فرستادم داخل کوسش خیلی گرم بود شروع کردم به تلمبه زدن بدنش رو کاملا تو دستام داشتم خیلی ظریف بود جیغ میکشید دستمو بردم طرف کوسش و مالیدم یه لحظه یه آه کشید و خودشو شل کرد من کیرمو کشیدم بیرون و به صورت سگی نشوندمش و کیرمو دوباره هل دادم توی کوسش و تلمبه زدم دیدم داره آبم میاد کشیدم بیرون و ابمو ریختم روی کمرش گرمای آبم رو حس کرد و یه آه دیگه کشید .بلند شد یه بوس از لبام گرفت و کیرمو مالوند گفت حال کردی منم بغلش کردم و گفتم خیلی خوشم اومد بدن خیلی خوبی داری جون میدی برای سکس. و بهش گفتم دوست دارم از کونت هم بکنمت و انگشتمو یکم با کرم ارایشش چرب کردم و کردم تو کونش دردش اومد گفت نکن . میدونستم نه نمیاره ولی بهش گفتم تا دفعه بعد بهت فرصت میدم که کونتو گشاد کنی اونم قبول کرد .لباسامو پوشیدم و اومدم بیرون .توی راه به این فک میکردم که دختر لاغر کردن خیلی بیشتر از کردن دخترای چاق یا متوسط حال میده . خیلی خوشم اومد .اگه خوشتون اومد بگید تا ماجرای کردن کونش رو که یه ماه بعد اتفاق افتاد رو براتون بذارم تا حالا 8 بار سکس کردیم و یک دفعه هم بدجوری وضعیت خراب شد کم مونده بود به گا برم.با تشکرنوشته سعید

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *