اسم من پدرام و خودم اهل ورزش هستم،کوه نوردی،کاراته و شنا ورزشهای مورد علاقه من هستن،ماجارا بر میگرده به 3 سال پیش که من تو یه گروه کوهنوردی عضو شدمگروه مختلط واکثر پسرای تیم از دوستای خودم بودن و بعضی از دخترهاش رو هم میشناختم،هر هفته جمعه ها برنامه کوهنوردی داشتیم و کم کم با همه و چند تا از دخترا صمیمی شده بودم جوری که روزهای دیگه هم قرار میزاشتیم و یه دوری هم میزدیم یا کافی شاپ یا بیرون از شهر میرفتیم (نا گفته نمونه من یه ماشین داشتم و همین باعث میشد هم واسه رفتن به کوه و هم قرارهای وسط هفته دخترا با من راحتتر باشن)یکی از این دخترا مربی کاراته،ژیمناستیک،ایروبیک،دو میدانی و کوه نورد خیلی خوبی هم بود و چندین مرتبه قهرمان ایران تو رشته کاراته و دو میدانی شده بود که استیل فوق العاده ورزیدهای داشت و از اون جائی که فهمید من هم کاراته کار میکنم به من نزدیکتر شد طوری که اکثر اوقات با 2 تا دیگه از دوستاش میرفتیم بیرون از شهر،اسم این دختر رویاست و واقعا هم رویای خیلی از بچه های تیم کوهنوردی بود،همه یه جورائی به من حسودی می کردن از این که میدیدن نیومده مخ رویا رو زدم،رویا دانشجوی کارشناسی ارشد رشته تربیت بدنی و تو یه شهر دیگه که حدودا با شهر مون 100کیلومتری فاصله داشت درس میخوند و یه خونه دانشجوئی هم داشت و به خاطر صمیمیتی که نسبت به هم پیدا کرده بودیم با من به شهر محل تحصیلش رفت و آمد میکرد(محل کار من هم تو همون شهری بود که رویا دانشجو بود،تو مسیر همیشه از خاطرات گذشته صحبت میکردیم تا این که یه دفعه که خیلی هم خودشو خیلی خوشگل آرایش کرده بود ازم پرسید تا حالا عاشق شدی؟…من هم که یه شکست عشقی تلخ داشتم رو واسش تعریف کردم که حالم کلی گرفته شد و بی اختیار چند قطره اشک از گوشه چشمم رو گونه هام لغزید و تو همین حالت دستم رو لِور دنده بود و سرعت ماشین هم خیلی پائین اومده بود که حس کردم دستم داغ شد،نگاه که کردم دیدم رویا دستمو تو دستش گرفته و با دست دیگش اشکامو پاک کرد و تا رسیدن به مقصد کلی دلداریم داد،به شهر که رسیدیم با این که بارها رسونده بودمش این بار ازم خواست که به خونش برم تا کمی اعصابم آروم بشه،منم قبول کردم که با میوه ازم پذیرائی کرد و چون وقتم کم بود و باید به محل کار خودم می رفتم بعد حدودا یه ربع ازش خداحافظی کردم ولی ازم قول گرفت دوباره خونه اش برم،رویا فقط آخر هفته ها واسه کوهنوردی به شهرمون بر می گشت که اونم با من میومد،خلاصه 2 روز بعدش رویا با من تماس گرفت و منو دوباره به خونش دعوت کرد،ساعت 4 که کارم تموم شد چند تا چیپس و پفک و تنقلات گرفتم و رفتم خونش که طبقه چهارم و یه سوئیت نقلی با تزئینات زیبا بود که این بار رویا با یه تی شرت چسب و دامن که تا پائین زانوهاش میومد جلوی من ظاهر شد،موهای لَخت مشکی پسرونه با یه آرایش غلیظ چندین برابر به زیبائیش می افزود،تا حالا هیکل به این میزونی ندیده بودم،خیلی گرم ازم پذیرائی کرد(سوئیتش یه اتاق،یه آشپز خونه و حموم و دستشوئی داشت)یه تخت گوشه اتاقش یه یز کار کوچیک و تلویزیون که بیشتر فضای اتاقشو گرفته بود،بعد خوش و بش کردن و یه پذیرائی ازم خواست تا لباسامو عوض کنم و بیشتر پیشش بمونم،یه شلوارک کوتاه که تا بالای رونم میومد بهم داد و به بهانه آوردن نسکافه به آشپزخونه رفت،اولش خجالت کشیدم ولی بعدش شلوارک رو پوشیدم و به خاطر اینکه من هم سالهاست ورزش میکنم تقریبا هیکل ورزیده و رونهای بزرگی دارم و به زور خودمو تو شلوارک رویا جا دادم که با دیدن من تو اون وضعیت کلی خندید و یه فیلم جدید که تازه از دوستش گرفته بود گذاشت که به علت زاویه بد تخت و تلیویزیون مجبور شدم رو زمین جلوی تی وی دراز بکشم،رویا هم اومد کنارم دراز کشید و مشغول تماشای فیلم که نسخه اصلی بود شدیم،وسطای فیلم یه صحنه لب گرفتن داشت که بعد تموم شدن اون صحنه به رویا که دقیقا کنار من و چسبیده به من بود نگاه کردم که همون لحظه رویا هم نگاهی به من انداخت که چند ثانیه ای طول کشید،گرمی نفسهاش که به شماره افتاده بود رو حس می کردم،نگاه عجیبی داشت…یهو و بدون مقدمه لب هاشو رو لب هام گذاشت ومثل دیوونه ها شروع کرد به خوردن لب هام…کاملا گیج شده بودم،نمی دونستم خواب می بینم یا نه،یه مکث کوتاه کرد و به من خیره شد،مثل اینکه با چشم های زاغش که حالا شهوت ازش می بارید ازم می پرسید که چرا من کاری نمی کنم؟شوکه شده بودم که پاهاشو روی رون من که تقریبا لخت بود انداخت،به خودم اومدم،خواب نبودم و حالا دیگه نوبت من بود،مثل قحطی زده ها لب های نازشو با ولع پایان شروع به خوردن کردم که رویا هم دوباره شروع به خوردن لب هام کرد،زبونشو تو دهنم چرخوند و همین که خواستم زبونشو بخورم بیرون کشید و من زبونمو تو دهنش فرو کردم که چنان زبونم مک زد که می خواست کنده بشه،شاید 20 دقیقه لب گرفتیم،تا حالا همچین لب خوشمزه ای نخورده بودم،دستمو رو سینه هاش که سایزش 65 می شد بردم،واااااااااای خدای من،چقدر خوش فرم بودن،آهسته شروع کردم به مالوندن سینه هاش و همینطور هم لب هاشو می خوردم ،بدن هامون تو هم می لولیدن دیگه کیرم داشت شلوارک تنگ رویا رو پاره می کرد که مجبور شدم همونطور که سینه هاشو می مالیدم با دست دیگم زیپ شلوارک رو وا کنم که رویا هم متوجه شد و یه نگاه به کیرم که حالا زیر شورتم بود انداخت و یه نگاه به من،اولش فکر کردم ناراحت شده و واسش توضیح دادم که از شق درد مجبور شدم زیپ شلوارک رو وا کنم و اون هم بدون اینکه حرفی بزنه لب مو محکم مک زد و یه گازززززززز محکم از لبم گرفت که فکر کردم لبم خونی شده و دستشو رو کیرم گذاشت و از روی شورت شروع کرد به مالیدن،گرمای دستش باعث شد کیرمو که تو شورتم دیگه جا نمی شد رو 2 برابر بزرگتر کنه و کلاهک کیرم اومد بیرون،وقتی گرمای دست رویا رو،رو کیرم حس کردم که از شدت داغی کیرمو می سوزوند منم دامنشو بالا زدم و از روی شورتش شروع کرئم به مالوندن کسش که صدای آآآآآه و ااااااااووووهش در اومد،بلافاصله منو بلند کرد و به سمت تخت هُلم داد و همون لحظه تی شرت منو با یه حرکت سریع در آورد، به تخت که رسیدم دیدم کیرم تو دهنشه و شورت و شلوارکم تا نصفه پائینه،گرمای دهن و زبونش که دور کیرم می چرخوندش داشت منو دیووووونه می کرد،منم با یه حرکت سریع تی شرتشو کندم،یه سوتین اسپرت صورتی تنش بود که بدون معطلی از تنش در آوردم،تا حالا سینه ای به این خوشگلی و خوش فرمی ندیده بودم،نوک سینه هاش کرم مایل به صورتی و رو به بالا بود…یه نگاه و سینه اش تو دهنم بود و کیر من هم تو دهن رویا،یه جوری سااااااااک می زد که انگار تشنه کیررررررره،همونطور که ساک می زد شلوارک و شورتمو در آورد،کیرمو که دیگه به بزرگترین حد خودش رسیده بود از دهنش کشیدم بیرون که با مک زدن مکرر نمی خواست ازش دل بکنه،با یه حرکت دامن و شورتشو با هم کشیدم پائین،کسش کاملا صورتی و خیلی کوچیک و کاملا بدون مو بود،انگاری از قبل فکر همه چیزو کرده بود،کس خوشگلش کاملا خیس شده بود و آب ازش راه افتاده بود،با یه دستمال تمیزش کردم و حالا این من بودم ک داشتم کسشو میخوردم،اولین لیسی که به کسش زدم صدای جیغش در اومد و یه آآآآآآآآآآآهههه بلند کشید که فهمیدم خیلی لذت برده،چند تا لیس کوچولو با نوک زبونم رو چوچولش زدم و رو تخت انداختمش و مثل دیووووونه ها با حرص هر چه بیشتر شروع به خوردن کسش کردم،صدای آآآآآآآآآآآآآخ و اااااااااوخخخخخشششش پایان خونه رو پر کرده بود،زبونمو تو کس تنگش فرو می کردم،وااااااااااااای که چه کس خوشمزه ای داشت،دیگه طاقت نیاورد و محکم موهامو کشید و کس قشنگشو رو زبون و دهنم قشار میداد و مثل مار به خودش می چرخید و چشمهاش دیگه بسته شده بود و با ناخونهای بلندش رو پشتم پنجه می کشید،یهو بلند شد و منو رو تخت دراز کرد و کسشو آورد جلو دهنم و خودش هم مشغول خوردن کیرم شد2 تا پاهاشو 2 طرف سرم گذاشت جوری که کس نازش که حالا کلی تپل شده بود کامل تو دهنم بود و کیر من تا ته تو حلقش،با زبونش دور کیرمو لیس زدو تخمامو کرد تو دهنش،بی نهایت لذت داشت،این بار صدای آآآآآآآآآآآخ و ااااااااااووووووخ من بلند شد،شهوت تو فضا موج میزد،دیگه طاقت نیاورد و برگشت رو به من و همونطور که من زیر ش بودم چند تا لب ازم گرفت و کیرمو با دستش به سمت کسش هدایت کرد،یه خورده با کسش رو کیرم کشید و سعی کرد کیرمو تو کس تنگش فرو کنه که به خاطر تنگی کسش و کلفتی کیر من داخل نمی رفت،دوباره با زبونش کیرمو کامل خیس کرد و این بار با فشار کیرمو آهسته آهسته تو کسش جا داد که همراه با درد بود هم برای رویا و هم برای من،مثل اینکه کیرمو وسط مشتش گرفته باشه و محکم فشارش بده،من سکس زیاد داشتم ولی سکس با رویا یه چیز دیگه بود،هرگز کس به این تنگی که کیرم به زحمت توش می رفت نکرده بودم،دیگه کیرم تا ته تو کس تنگ و نرمش بود 20 دقیقه بالا پائین میرفت و من همچنان به زیر رویا بودم،گاهی با دو دست سینه های قشنگشو می مالیدم،گاهی می خوردمشون و گاهی کون خشگل و فوقالعاده خوش فرم و سکسیشو محکم فشار میدادم،نه اون قصد ارضاء شدن داشت نه من،بلندش کردم و ازش خواستم یه پاشو رو تخت و یه پاش رو زمین به صورت ایستاده بمونه،حالا پشتش به من و کمرشو قوس داده بود که کسش کاملا بیرون زده بود،چند تا لیس به کسش زدم و دوباره کیرمو تا ته تو کس تنگش که حالا یکم جا وا کرده بود کردم و شروع به تلمبه زدن کردم،رویا هم با عقب جلو کردن خودش به من کمک میکرد و خودش هم لذت میبرد،همزمان با دست چپم سینشو می مالوندم و همونطور که کیرم تو کسش بود و تلمبه میزدم با دست راستم چوچولشو می مالوندم که باعث شد جیغش در بیاد،نزدیک 10 دقیقه همینجور می کردمش که خودش ازم خواست پاهاشو 180 باز کنه و تو این حالت بکنمش، بدن خیلی منعطفی داشت و به راحتی پاهاشو 180 وا کرد،دوباره کیرمو تو کسش کردم و به خاطر اینکه 180 باز کرده بود کیرم به سختی تو کسش می رفت،دیگه داد می زد می گفت جوووووووووووون بکنننننننن،جرررررررررررررررم بده،اااااااااااوووووووووه خدای من،وااااااااااااای خدااااا که فهمیدم داره ارضاء میشه،من هم با شدت بیشتری تلمبه میزدم که حس کردم کیرم داره آتیش میگیره،با یه جیغ بلند و گفتن اااااااااوووووووووه ییییییسسسسسسسسسسسسسس ارضاء شد و آبش رو پاهای من ریخت و بی حال رو تخت ولو شد،خیلی جالب بود تا حالا آب دختر که بیرون بریزه رو ندیده بودم،کیرمو بی حرکت تو کسش به مدت 2 دقیقه نگه داشتم تا اینکه رویا کیرمو بیرون کشید و دوباره شروع به خوردن کیرم کرد،بعد 5 دقیقه خوردن ازش خواستم 4 دست و پا وایسته و من هم رو پشتش نشستم و کیرمو تو کسش که حالا خیس شده بود کردم و شروع به تلمبه زدن کردم که در این حالت کیرم تا خایه هام تو کسش فرو میرفت که باعث میشد به رحمش بخوره و کمی اذیتش کنه ولی معلوم بود داره لذت میبره آخه کیر من بیش از اندازه درازه،ازش خواستم که از کون بکنمش و اون هم ژل بی حسی آورد و با انگشتم کونشو زل مالوندم و بعد 2 دقیقه آروم آروم کیرمو تو کونش فرو کردم که بر عکس کسش که خیلی تنگ بود کونش رو بدون زحمت زیاد فتحش کرئپدم و تا آخر کیرمو تو کون سکسیش جا دادم و شروع به تلمبه زدن کردم و با دست راستم شروع به مالیدن کسش کردم که دوباره آآآآآآخ و ااااااووووووووخ رویا بلند شد،با دست چپم سینه هاشو می مالوندم و همزمان زیر گلو و پشتشو هم لیس میزدم،رویا هم دراز کشیده بود و کونشو قمبل کرده بود رو به بالا و با 2 دستش کونشو کامل وا کرده بود که کیرم راحت تر تو کونش عقب جلو بشه،سرعت تلمبه زدنمو زیاد کردم و سریع تر کسشو می مالوندم،داشتم یواش یواش ارضاء میشدم که بدن رویا شروع به لرزیدن کردفهمینکه سینه نازشو محکم فشار دادم و کیرمو هم تا ته تو کونش فشار دادم با گفتن اااااااااااوووووووووووووووووه یییییییسسسسسسسسسسس ارضاء شدم که همزمان رویا هم برای دومین بار ارضاء شد و همونطور که زیر من بودخودشو به شدت بالا پائین میکرد و باعث شد آبم با شدت تو کونش پمپاژ بشه و کونش پر از آب کمرم بشه طوری که از اطراف کونش میزد بیرون آب خودش هم تخت رو کامل خیس کرد،2 تائیمون همونطور که کیرم تو کونش بود بی حال رو تخت ولو شدیم و خوابمون برد،وقتی بیدار شدیم تا فردا صبحش 2 مرتبه دیگه از کس کردمش که هر بار حدود 1 ساعت و نیم طول میکشید،از اون موقع نزدیک 3 ساله که باهاش دوستم و هفته ای 3 شب تا صبح میکنمش،حالا هم که استاد دانشگاه شده و هنوز سکسمون مثل روز اول کاملا وحشی و با اشتیاقه،این داستان که تعریف کردم کاملا واقعیه فقط اسمها مستعارن،منتظر داستانهای بعدی سکس من و رویا باشید.نوشته پدرام
0 views
Date: November 25, 2018