سلام به بچه های شهوانیزود برم سر اصل مطلب چون زیاد نمیخوام سرتونو درد بیارم…اولا بهتون بگم که حالم از کس شرایی که بعضیها مینوسنو اسمشو میزارن داستان بهم میخوره..یا داستان ننویسین یا اگه مینوسین یه جوری خالی ببنیدن که با عقل جور در بیادمن اولین باریه که داستان ارسال میکنم..میخوام راجع به داستانی صحبت کنم که دو هفته پیش برام اتفاق افتاد… اگه هم فکر میکنی که این داستان هم مثل بقیه تخیلیه میتونی نخونی.. اما داستان من احسانم 18 سالمه ساکن یکی از شهرهای تهرون…داستانی سکسی که میخوام بنویسم مربوط میشه به سکس من و بهترین دوستم(مجید) که یه روز به چیزی که میخواستم رسیدم…یعنی حال کردن با مجید..مجید از دوره ابتدایی تا آخرای دبیرستان همکلاسم بود… و همچنین از فامیلای دور منم به حساب میومد…کلا رفیق فابریک همدیگه بودیم…یه روز من از علی (یکی از دوستام) یه حرفی شنیدم که باورش خیلی برام سخت بود..بهم گفته بود که مجید به پسرخاله مامانش که 4 سالی ازش بزرگتر هم هست کون داده اول باور نکردم بعد که از چند نفر دیگه هم شنیدم مطمئن شدم..مجید اندام زیبا و دخترانه ای داشت و شباهت خیلی زیادی با مامانش که او هم خیلی زیبااندام و خوشگل بود داشت…من که یه چند سالی میشه که معتادم نتم و صبح تا شب کارم دیدن فیلم و عکسهای سکسیه… خیلی دوست داشتم که منم یه روز مجیدو بکنمو یه حالی بهش بدم…البته یه بار قرار شد که دوستم آمار یه دختره کسو بهم بده تا باهاش سکس داشته باشم عوضش اونم پول میگرفت ولی متاسفنه نشد و من تا به حال با کسی سکس نداشتم(بگذریم…مجید بیشتر موقعها خونشون خالی بود و پدرش که تا دیروقت سرکار بود و مامانش هم که بیشتر اوقات خونه مادربزرگ مجید بودبنابراین ما بیشتر رفقا همش خونشون پلاس بودیم و s بازی میکردیم..یه روز ظهر که خونشون هیچکی نبود …مجید بهم تلفن زد که بیام خونشو با هم بریم خدمات کامپیوتری تا مانیتورشو بیاره خونه..من هم که تو سرم نقشه هایی داشتم قبول کردم و رفتم…بعد اینکه مانیتورو گرفتیم اومدیم خونشون و وصلش کردیم با cیه نیم ساعت آهنگ گوش کردیم و چند تا کلیپ خنده دار دیدیمبعد من فلشمو که چند گیگ داخلش سوپر کرده بودم و درآوردم و وصل کردم به کامپیوتر…به مجید گفتم خب حالا شد یه فیلم درست حسابی..ببین حالشو ببرسوپرهای خیلی باحالی بود…پنج دقیقه نگذشته بود که کیرامون سیخ سیخ شده بودمن که اینو بهترین فرصت میدونستم تا مجیدو بکنم …. شلوارلیمو باز کردم و کیرمو که سیخ شده بود و درآوردم…مجید هم بهم نگاه کردو با تعجب خنده کردداشتم با کیرم بازی میکردم که رفتم سراغ مجید گفتم پدر تو هم کیرتو در بیار تا حال کنیم خبمجید هم مکثی کردو سرانجام کیرشو در آورد…کیرش هم نسبتا بزرگ بود اما از من یه سرو گردن کوچیکتر بود دیدیگه بعد جوری هوسی شده بودیم دلم میخواست سریع کیرمو بکنم تو کونششهوت بهمم ریخته بود…به مجید گفتم میای یه کوچولو باهات حال کنم؟؟مجید اول جا خورد بعد با تعجب پیشنهادمو رد کرد…دلش میخواست که بهم بده ..از قیافش معلوم بود ولی انتظار چنین حرفی از من نداشت واسه همین بود که جا خوردو پیشنهادمو رد کردو…اما من بهش گفتم که از قضیه تو و پسرخالت همه چیو میدونم و با دلخوری بهش گفتم که یه بار به اون دادی… یه بار هم به ما بدهمجید صورتش سرخ شدو و فکرشم نمیکرد که من از این موضوع اطلاع داشته باشم ولی چون دستش رو شده بود قبول کرده بود که بهم کون بدهاز آشپزخونه خونشون تو کاسه روغن کردم و آوردم تو اتاقش و در اتاقو هم قفل کردمصدای کامپیوتر رو که فیلم سوپر بودو هم زیاد کردم که صدای آه اوه بهم حال بدههرچی داشتمو در آوردم مجید هم همینطور..رو تخت دراز کشید و من کیرمو با روغن حسابی چرب کردمو و نصف دیگه شم به کون مجید زده بودم…آقا کونش حسابی چرب شده بود… اگه کیر خرم میکردی توش به راحتی میرفت…من اول روی مجید خوابیدم اول باهاش لب گرفتم…واااییییی چه حالی میداد… انگار با یه دختر داری لب میگریمجیدم حتی از یه دختر هم زیبا تر بود..فقط یه کس کم داشت…بعد بوسه لباش سینهاشو لیسیدم…مجیدهم خیلی دوست داشت بکنمش….چون بهش حال میدادهنوز هیچی نشده بود یه خورده از آبم روی کیرم نشسته بوددیگه وقتش بود که کیرمو بکنم تو کونشخیلی آروم کیرمو فرو کردم تو کون نازشبعد تا نصفه رفتم تو که آه بلندی کشید و کونشو درآوردخیلی درد کشید.. بعد بهم گفت خودم اول میشینم…من اول یه انگشتمو کردم تو کونش تا کونش باز تر شهبعد کم کم تا چهار انگشتمو کردم تو کونش…بعد نشستم رو تخت و مجید اومد رو کیرم نشست..خیلی آروم تا نصفه رفت بعد هم تا آخر کیرمو کرد تو کونش..یواش یواش بالا پایین میرفت…آخ خیلی حال میداد… خودشم آه و آی میکرد..همینطور که کیرم بود تو کونش..خوابوندم رو تخت و اون رو به جلو خوابیده بود…من هم میکردمش…سرعت گایشمو بیشتر کردم…و کونش باز باز شده بود و کیرم به راحتی میرفت و میومد… باز هم سرعت تلمبه زدنو بیشتر کردم که حس کردم آبم داره میاد…به مجید گفتم آبم داره میاد… میخوام بریزم تو کونتروی مجید خوابیدم و لبامو گذاشتم رو لباش و آبم با فشار خارج شد تو کونش…آبم گرمای خاصی داشت که هر دومون حسش میکردیم.. یه 5 دقیق بیحال و سست روش خوابیده بودم و همچنان کیرم تو کونش بود و باهاش لب میگرفتم..مجید هم خیلی حال کرد حتی بیشتر از من..پایاندوستان این داستان کاملا واقعی بود و هیچ جاشو خالی نبسته بودم… حال خود دانیمن قصد دارم یه بار دیگه یه سکس با مجید داشته باشم..شاید داستان اونو اگه انجام شدو هم بنویسم..امیدوارم که از این داستان لذت برده باشین..بای نوشته احسان
0 views
Date: November 25, 2018