قبل از اینک داستان عجیبم رو براتون تعریف کنم میخاستم بگم چطور وقتی یه پسر میاد خاطره سکسیش رو تعریف میکنه همه آقایون میان پایینش کامنت به به و چه چه میزارن اونوقت وقتی یه دختر داستانش رو مینویسه همه جنده لاشی خطابش میکنن و میخوان از ته دل بکننش؟آقایون یه کم ملایم باشید لطفا…آقا از اولای داستانم خوشتون نیومد نخونید که کار به فحش کاری نکشه.با تشکر مهتاب(آقا فحش نده دیگه)میخوام حاشیه نرم و خلاصه بنویسم و از چیزایی که دوست دارید بنویسم.داستان از اینجا شروع شد که من و ارش دوست پسرم تصمیم گرفتیم عسل دوست من(که ۱ترم بود باهاش تو دانشگاه دوست شده بودم)روج با کامیار دوست ارش که تا به حال ندیده بودمش دوست کنیم(چه دوست تو دوستی شد) تا واسه بیرون رفتنامون یه اکیپ ۴تایی باشیم که بیشتر خوش بگذره.با آرش ۱ ماهی میشد دوست شده بودم ولی هنوز سکس نداشتیم.بععععله واسه اینکه دست عسل و کامی رو بزاریم تو دست هم برنامه ی کوه ریختیم و ۴تایی رفتیم کوه. چقدر وحشتناک بود وقتی من کامی رو دیدم از کونسوزی این که همچین پسری قسمت عسل که من از هر نظر ازش سرتر بودم داشتم میمردم و همش تو دلم حسرت می خوردم و میگفتم کاش جای آرش کامی بی افم بود،خلاصه همون بالای کوه عسل و کامی شماره رد و بدل کردن و با هم دوست شدن بعععله تو همون دیدار اول خب جفتشون تنشون میخارید حداقل عسل که اینطور بود چون می دونم که خیلی حشریه(حالا بعد میفهمین از کجا میدونم)خلاصه سرتون رو درد نیارم کون بندهحسابی اتیش گرفت،کامی یه پسر خوش قیافه تو دل برو قد متوسط و یه هیکل عالی خونواده دار و دارای یه ثروت میشه گفت افسانه ای، عسل هم داشت با دمش گردو میشکوند،البته ارش هم خیلی با مزه و جذاب بود وضع مالیشم خوب بود اما کامی مستقل و وقتش مال خودش بود و همیشه با عسل این ور اون ور بودن ارش اما وابسته به خونواده و تیتیش مامانی و از اونجایی که من تهران دانشجو بودم و دور از خونواده و خونه ی مجردی داشتم اونم تنها از پسرای سوسول بدم میومد که باید ۱۰ شب خونه باشن یکی مثل کامی میخواستم و بلعکس عسل با ننه بابای تقریبا سخت گیرش زندگی میکرد،اینجوری ما یه اکیپ ۴ تایی شدیم و هر ۵شنبه جمعه برنامه داشتیم یا خونه من یا خونه کامی یا باغ،کوه،خارج از شهر،بماند که با چه جون کندنی ارش و عسل از خونوادهاشون اجازه بیرون موندن میگرفتن.توی این شب نشینیا من همیشه حواسم به کامی بود و بهش خیلی میرسیدم اونم همیشه از هیکل و رنگ پوست و قیافه من تو جمع صحبت میکرد که اون ۲تا از حسودی میترکیدن ولی من واسش غش میکردم،همیشه وقتی مشروب میخوردیم و میرفتیم واسه رقص چراغارو خاموش میکردیم و من و کامی حسابی میمالیدیم به هم دیگه جفتمون واضح میفهمیدیم که از هیکل سکسی هم چی میخوایم چون نه من با کیر کوچیک ارش حال میکردم نه کامی با پوست عین ماست عسل،اینا رو بعدها بهم گفت که عسل از بس حشریه همون اول کار اورگاسم میشه عین ارش،اینجوری من و کامی تشنه سکس هم بودیم و مونده بودیم چیکار کنیم من از ارش دوری میکردم اونم از عسل تا بهم بفهمونیم که طلبه ی همیم.ماه ها میگذشت و ما فقط تیکه مینداختیم بهم تا بلاخره من با ارش بهم زدم و کامی هم که فقط همینو می خواست یه روز بهم زنگ زد و گفت میخواد با یکی درددل کنه و عسل رو که میگفت ادم حسابش نمیکنم و فقط سکس پارتنرمه چون میدونست جز اون با خیلیها هست که درستم میگفت من در جریان بودم،۱ساعتی تلفنی حرف زدیم که کامی گفت اگه مایلی بیا خونه ی من مشروب بخوریم بخرفیم منم از خدا خواسته سریع رفتم حمام سیو کردم شدم مثل ایینه پوستم رو هم که برنز کردم واسه همین یه ست شرت و سوتین صورتی تور بند دار که فقط نوک سینه هام و پایین کسم رو پوشونده بود اونم با تور،راستی من ۱۹ سالمه و کسم و سینه هام خیلی خوش فرم و تپله برخلاف هیکل و کمر باریکم،ارثیه.یه تاپ صورتی خیلی باز تنم کردم و بندای شورتم هم از شلوارم انداختم بیرون،موهامو هم تقریبا بلند بود محکم جمع کردم بالای سرم که ابروهام کشیده شد بالا.سریع ارایش کردم و مانتو پوشیدم و کامی اومد دنبالم،واااای در ماشین رو که باز کردم بوی ادکلن سکسیش روانیم کرد منو متفاوت با اون تیپ دید هنگ کرده بودو یه کله میگفت مهتاب تو همه چی تمومی هیکلت واقعا…. ادامه حرفش رو میخورد.نگاهش رو که رو تنم حس کردم شرتم خیس شد تو عمرم اینقدر حشری نشده بودم اصلا من تین تریپی نبودم اخلاقم پسرونه بود،رسیدیم خونه جفتمون اب دهنمون رو به زور قورت میدادیم ولی به رو خودمون نمی اوردیم و از هر دری حرف میزدیم مشروب میخوردیم گرم شد مانتوم رو در اوردم دیگه کامی رسما شق کرد نتونست جلوی خودش رو بگیره گفت سینههاتو عمل کردی؟گفتم نه گفت پس کار دست آرشه اینقدر خوش فرمش کرده ناراحت شدم گفتم اون حرومی همین که میکرد تو اورگاسم میشد کار به اینجاها نمیرسید گفت دست کار بلد نیافتادی خودم رو زدم به اون راه،اومد رو کاناپه کنارم نشست دستش میخورد به بازوهای لختم جفتمون حالمون افتضاح بود بهم گفت همیشه آرزوی این لحظه رو داشته و به ارش حسودیش میشده منم همینو گفتم بلافاصله لبش رو اورد روی لبم و بوسیدم پاشد اومد جلوم نشست داشتم از حشر و عشقم بهش میلرزیدم اونم همینطور بغلم رد محکم سینه هام له شد لبم رو شروع کرد مکیدن یه مدت طولانی بی هیچ حرکتی فقط لب هم رو مک میزدیم انگار میخواستیم همدیگرو قورت بدیم شوخی نبود نزدیک به ۸،۹ ماه فقط این لحظه رو تحسم میکردیم من شرتم خیس خیس بود اونم کیرش سیخ،بغلم کرد نشست رو صندلی منو هم گذاشت روی پاش،پاهام دور کمرش بود از رم شلوار با کسم کیره سفتش که مثل سنگ شده بود رو حس میکردم دیگه حرف نمیزدیم یه لیس کوچیک زد بلای سینه م جیغم در اومد کسم رو روی کیرش محکم فشار دادم اونم صداش در اومد حتی حال کردنشم با کلاس بود گفتم باید حسابی بهش حال بدم تا بفهمه که من کجا و عسل کجا؟داشت با انگشتش اروم میرفت زیر تاپم تا به نوک سینم رسید با یه عالمه عشوه و لوندی آهههههههی گفتم که گفت یکی دیگه از این اهههها بگی اورگاسم شدما ولی من تصمیمم این بود که انقدر بهش حال بدم که غش کنه همیشه که نباید پسرا فاعل باشن.اه موبایلش زنگ خورد عسل بود گفتم جواب بده،جواب داد و طبق معمول عسل باز خواستش میکرد کامی هم گفت کارخونه ست و سرشم میدرده منم داشته گردن و لاله ی گوشش رو می خوردم و هی کسم رو از رو شلوار تاب میدادم روی کیرش که داغیش از زیر شلوارش حس میشد اااااااخ که دلم داشت واسش غش میرفت ۸ ماه انتظارشو میکشیدم تازه عسل همیشه میومد پیشم از سکسی بودن کامی حرف میزدو خرابم میکرد میرفتم زیر پتوم و با یاد کامی با خودم ور میرفتم تا ابم بیاد،کامی از حشر صداش ملرزید عسلم تلفن رو قطع نمیکرد من عمدا ااااه و اوووووووه کردم که دواشون شد که دختر باهاته اخ که چه حالی میداد،کامی هم موبایلشو قطع و پرت کرد و گفت فدای سر مهتاب،دیگه طاقت نداشتم خودم تاپم و تی شرت اونو در اوردم پاشدم جلوش وایسادم نوک سینه هامو مالوندم انگشت سبابم رو کردم تو دهنم تف زدم و همینجوری که تو چشاش نگا میکردم چشامو خمار کردمو دستمو کردم تو شلوارم و شروع کردم صدا دادن با یه دستم کسم رو میمالوندم با یه دستم سینه هام چشاش داشت میرفت همش میگفت مهتاب بسه روانی شدم ولی من میخواستم واقعا روانیم شه انگشتم رو مالوندم نوک سینه م جیغ زدم کسم رو مالوندم با اب کسم خیس شد رفتم جلو که لبشو ببوسم عین تشنه ها اومد جلو ولی سریع به جای لبم انگشت کسیم رو گذاشتم دهنش واااااااای چه ساکی زد انگشتم رو منم الکی صدای ارضا شدن رو در اوردم چشاش قرمز قرمز بود دیگه طاقت نیورد با یه حرکت بلندم کرد بردم تو اتاق محکم انداختم رو تخت وحشیانه شرت و شلوارم رو با هم در اورد منم بقیه لباساشو در اوردم سوتینم و هم در اوردم گرفتم تو دندونم خیس از عرق بود تو اون هوای سرد،هیچ حرفی با هم نمیزدیم پاهامو از هم باز باز کرد چند ثانیه کسم و نگاه کرد اومد رونم رو گاز گرفت جیغ زدم دیگه ابم نوک کسم بود انگار،بی تابی میکردم سینه هامو میمالوندم و بهش میگفتم تو رو خدا منو بکن تا ته بکن جرم بده داد میزدم روانی شد چنگ انداخت رو سینه هام وااااای چه خوردنی میکرد حرفه ای دورش رو لیس میزد بعد یهو همشو میکرد تو دهنش مک میزد اااااااااااه ااااااااااهههههخودم و کشیدم پایین به کیر درازه نرمالش رسیدم گذاشتم لای سینه هام از داغیش جیغم در اومد سینه هامو گرفتم و اونم کیرش رو میمالوند روشون نزدیک دهنم که میرسید یه لیس میزدم حال میکرد خودمم ابم داشت میومد همینجوری،جلوش رو گرفتم داد زدم بکن تووووووووویهو در عرض یه ثانیه تا ته کرد تو وووووووووووواااای خدا ااااااااههه ااااااه گفتم اصلا درد ندارم تا جون داری بزن اینقدر محکم میزد که سینه هام میپریدن هوا صدا میدادن کسم اینقدر خیس بود که صدای برخورد تخماش با پایین کسم عین صدای شلاق میشد وااای اااااووووی اااییییبی اوووووهههه بدجور تلمبه میزد با هم داد میزدیم تا ته تو بود ولی من باز میگفتم کثافت نامرد بیا تا ته بیا جرم بده چنگ انداخته بود سینه هامو داشت میکند گفت ابم داره میاد دهنم و باز کرد گفت نه بدم میاد اینجاش دیگه داد واقعا بلند زد که خندم گرفت ابش رو پاشوند رو سینه هام وااااای چقدر زیاد بود داغ بود باحال بود سینه هامو باهاش میمالوندم و جیغ میزدم حال نداشت ولی رفت سرتغ کسم من هنوز ارضا نشده بودم کلا دیر ارضا میشم ااااااخ اول زبون داغشو پهن کرد گذاشت روی کل کسم عین دستگاه ویبره لرزوندش با نوک سینه هام بازی میکردمو با یه دستم کسمو بیشتر میکردم تو دهنش کسمو فشار میدادم تو دهنشو جیغ میزدم یه بیم وووووووووویییی خدا چه زبون نرمی داشت تا حالا هیچکی اینجوری کسم رو نخورده بود خب اولین سکسم که نبود ،چه بازی میکرد با کسم تند تند لیس میزد یهو زبونش رو میکرد تو کسم با زبون تلمبه میزد داشتم سینمو از جا میکندم ابم داشت میومد که پاشد ۲ تا انگشتشو کرد تو کسمو شرو کرد تلمبه زدن با انگشت همینجوری اومد روم و گردن و سینه هامو با سرو صدا مک میزد دوباره رفت کسمو بخوره که با یه لیسش ابم اومد ریخت تو دهنش مثل بید ملرزیدم باز داشت مک میزد محکم گرفته بود منو که فرار نکنم التملسش میکردم که نکن کامیاررررر خندیدو اومد کنارم ولو شد چه لب باحالی گرفتیم به خسته نباشید گفتیم که واقعا له شدم عجیبترین سکس زندگیم بود ۱۳ ساعت خوابیدیم،۲ماه از این جریان میگذره کامی با عسل بهم زده و من و کامی تقریبا هر روز سکس داریم و انواع و اقسام مدلهای سکس رو تقریبا از نت میگیریم و امتحان میکنیم اگه میخواین براتون بنویسم درخواست بدین تا جالبترینش رو بنویسم.(راستی من و عسل که ۱۰ تا بی اف داره با هم دوستای صمیمی شدیم ارش و کامی هم همچنان رفیقن اما بویی از رابطه ما نبردن) بلعکس ما به ارش و عسل شکایی کردیم که داره به یقیین تبدیل میشه…. بدرودنوشته مهتاب
0 views
Date: November 25, 2018