سلام به دوستان عزیز. این خاطره رو که می خوام براتون بنویسم برای حدود شش ماه پیشه.نمی خوام از خودم بگم که قدم فلانه یا … میخوام مستقیم برم سراغ اصل ماجرا.تمام داستان از یک تک زنگ شروع شد.حدودا ساعت دوازده شب بود که من رفتم بودم لالا.فهمیدم که گوشیم داره زنگ میخوره ولی بهش توجهی نکردم چون خیلی خسته بودم(گوشیم رو ویبره بود)صبح که رفتم سراغ گوشیم دیدم یه شماره ی ناشناس رو گوشیمه.منم تخمی تخمی یک تک بهش زدم.چند دقیه بعد یک پیام داد که گفته بود ببخشید اشتباه شده.منم دیگ بی خیالش شدم.چند روز بعد که نمی دونم چرا این قدر حشری شده بودم رفتم سراغ گوشیم و دوباره بهش یه تک زدم.اونم بازم پیام داد من که گفتم اشتب شده بود.بهش توجهی نکردم و شروع کردم به فرستادن پیام های عاشقانه.البته هنوز نمی دونستم که دختره یا پسر ولی حس ششمم بهم می گفت که دختره.اون دونسته بود که من پسرم.چون یک بار که بهش تک زدم سریع گوشی رو برداشت من تا گفتم الو اون قطع کرد.اون یک پیام داد که نوشته بود عجب پسر ها هم حس دارند.من گفتم پس چی.یکم خجالت میکشیدم که بهش زنگ بزنم.ولی پس از چند روز فرستادن پیام های رومانتیک یخم اب شد و کم کم پر رو شدم.بهش یه زنگ زدم با هم یکم حرف زدیم.من ازش پرسیدم اسمت چیه؟اون گفت داری پر رو میشی.گفتم به نظر تو این پر رویی هست؟اون فهمید که سوتی داده بود.بعد از چند لحظه مکث اون با ناز گفت ستاره.من تو دلم گفتم جوووووووووووون.چون من اسم ستاره رو خیییییلی دوست دارم .خوب دیگه کاملا یخم اب شده بود.کم کم شروع به فرستادن پیام های سکسی کردم.اونم داشت برام پیام میفرستاد.من بیشتر وقت ها داخل خانه تنها می شدم چون هم پدرم و هم مادرم کار های اداری داشتند و من تک فرزند بودم.وقتی که چند ماهی گذشت بهش گفتم میخوام ببینمت.اون اول قبول نکرد. ولی با اسرار های من قبول کرد.قرارمان رو گذاشتیم من با ماشین ال نود پدرم رفتم سر قرار.اون یه نیم ساعتی معتلم کرد ولی اخرش اومد.بهم اس داد که کجایی گفتم داخل ال نود پشت سریتم عزیزم.مشخصات ماشین رو بهش دادم چون دو تا ال نود اونجا بود.وقتی چرخید تا من رو ببینه یه لحظه فکر کنم که بیهوش شدم.وایــــــــــــــــــــــــــــی.به خودم گفتم عجب دافی.کم کم کیرم داشت شلوارم رو پاره میکرد.اون یه دختر بود که موهاش رنگ گندمی بود سینه هاش هم خوب بود ولی از همه بهتر اون کون ش بود که از زیر چادر هم معلوم بود.لباش انگار مخصوص ساک زدن و لب گرفتن بود.چیزی که منو بیشتر حشری میکرد اون صورت نازش و چشم آبیش بود.اون اومد توی ماشین من سریع خودمو جمع و جور کردم.یک ادکلن سکسی هم زده بود که منو خیییییییییییلی حشری میکرد.با ناز بهم سلام کردو منم جوابشو دادم.یکم ازش تعریف کردمو از این چیزا.اون روز من قصدم این نبود که باهاش سکس داشته باشم فقط میخواستم بدونم که چطور دختری هست.از اطلاعاتی که گرفتم فهمیدم اونم تک فرزنده و مجرد.اون روز تا شب با هم بودیم.(البته وقتی هم دیگه رو دیدیم حدود ساعت 6 بود).من اونو تا سر کوچشون رسوندمو بعد خودمم برگشتم خونه.شانس اوردم که از پدر و مادرم زود تر رسیدم.اون شب تو کفه ستاره جون یک جلق درست و حسابی هم زدم و دوباره بهش اس ام اس فرستادم.اون گفت خسته هستو میخواد بخوابه من ازش خداحافظی کردمو خووابیدم.اون شب تا صبح به کف ستاره جون خوابم نبرد.صبح براش یک اس ام اس صبح بخیر فرستادم اونم جوابمو داد.دیگه از اون به بعد با همدیگه هر از مدتی می رفتیم بیرون تا اینکه رابطمون خیلی صمیمی شد و من بهش گفتم خونه ما خیلی روز ها خالی هست و بهش گفتم یه روز بیا تا با هم سکس داشته باشیم.می دونستم که اونم دوست داه ولی ناز میکرد خیلیییییییییییییی اسرار کردم تا قبول کرد.گذشت و گذشت تاروز سکس فرا رسید من بهش یه اس دادم که خونه خالی هستو از این کس شعرا.بهش ادرس خونه رو بهش دادم یه نیم ساعت بعد بهم اس داد درو باز کن.منم درو باز کردم اون اومد تو با هم سلام کردیم اون بهم گفت برام اب بیار .من برای دوتا مون شربت درست کردمو بردم.ربع ساعت گذشته بود.من بهش گفت ستاره جون چه خبر.(اینو گفتم تا یکم حس ارامش کنه).یکم با هم حرف زدیم.بعد من یواش یواش بهش نزدیک شدم.یک دفعه لبامو چسبیدم رو لبای تپلیش.اون زبونشو میکرد تو دهنم منم همین کارو کردم.دستم یهو رفت به طرف سینه هاش.سیه هاشو گرفتم.واییییییییییییی مثل پنه نرم و لطیف بود.اونم کیرمو گرفت.بهش گفتم بلند شو تا کاملا لخت بشیم.اول یکم خجالت می کشید ولی گفتم تا من پیش قدم شم.کاملا لخت شدم یک لحظه کیرمو دیدم که از همیشه بلند تر شده بود.اونم لخت شد.رفتیم رو تخت پدر و مادرم.حدود دو یا سه دقیقه برام ساک زد بعد منم کسشو با هرس و ولس خوردم.رفته یک کاندوم که قایم کرده بودم برای مواقع ضروری اوردم.زدم سر کیرم اول خواستم کسشو بکنم گفتم یک دفعه پاره میشه بد بخت میشم.کونشو چرب کردم.کیرمو یواش کردم توی کونش یک ناله ی کوچکی کرد و دیگه بی حرکت شد من دیگه زمان از دستم بیرون رفته بود.ما اون روز حدود نیم ساعت با هم سکس کردیم.بعد شروع کردم به تلمبه زدن.اون جیغی از رضایت کشید.من بلند شدم و خوابیدم تا اون بیادو روی کیرم بشینه.اون مثل دیوانه ها رو کیرم بالا و پایین میشد.فکر کنم حدود پنج یا شش بار ابم در اومد.من و ستاره جون کاملا ارضا شده بودیم.بعد اون یکم برام ساک زدو ابمو ریختم روی سینه هاش.ما بعد از اون ماجرا حدود شش یا هفت بار با هم سکس داشتیم.ما اون روز حدود نیم ساعت توی بغل هم دراز کشدیم.و بعد اون بلند شد و رفت.دوستا ن عزیز یه خاطره ی دیگه دارم اگه از این مطلب خوشتنو اومد بگین تا اونم بزارمنوشته lireza2013
0 views
Date: November 25, 2018