سکس با مریم به یاد خواهر زاده خانمم

0 views
0%

سلام من حال و حوصله ندارم توضیح بدم هر کی هم می خواد زر بزنه نخونهمن خانم دارم ولی مدتها تو نخ خواهر زاده خانمم بودم از سن پونزده سالگیش هر جا پامیدادبدنشو دید میزدم تو حموم یا تو خواب سینه هاسو میبوسیدم واز ین حرفا ولی به خاطر خانمم گفتم من تا آخر عمرم نمیتونم و نباید به این دختره دست بزنم چون بالاخره گندش در میاد بعد خودم و دلخوش کردم به دید زدن کونش تو شلوار استرج و ای کارا جوری که تابلو نباشه معمولا هم تو حرفام ازش بد می گفتم تا کسی شک نکنهیه روز باماشینم که یه آمریکایی تنومند ولی خیلی سالم و خوشرنگه داشتم تو بزرگراه میرفتم سر ورودی یه شهرک مسکونی آروم کردم دیدم یه ختری با لباس معمولی کنار اتوبان پشت به من داره میره ولی راه رفتنش شل بود بیست متر جلوترش وایسادم الکی دیدم اومد جلو و درو باز کردو نشست من سکته کردم چون آمادگی نداشتم سوار شه گفتم کجا تشریف می برید گفت هر جا بشه فقط می خوام دور بزنم اروم بشم از تو اینه دیدم داره گریه زاری میکنه راه افتادم و اتوبانو دور زدم به سمت خونمونگفتم بیا جلو اومد جلو کلی باهاش حرف زدم اروم شد گفتم برم خونه من نهار نخوردم گفت نه دیدم بدش نمیاد رفتم سر کوچه مون وایسادم پیاده شدم اونم پیاده شد رتیم دم در و اروم جوری که کسی نینه رفتیم تو اومدیم تو اطاق سریع مانتوشو کند و راحت نشست منم رفتم کنارش سرشو گذاش رو شونم و گریه زاری کرد دوباره گفت نامزدش باهاش به هم زده منم کلی ور زدم تا خرش کردم کم کم خوابید رو بالش رو زمین و منم پیشش خوابیدم کم کم انگشتاشو میبوسیدم و می مکیدم گت داری منو به سمت سکس هل میدی گفتم شاید سکس آرومت کنه گفت لباسامو در بیار همه لباساشو در اوردم هیکلش ناز بود کون کوچیک سینه متوسط سفت با شورت خوابید منم سینه هاشو بوسیدمو لباشو گفت لب دوس داری گفتم اره لباش قلوه ای بود و پر ولی مزه بخصوصی نداشت خوردم و رفتم رو شورتش کمی مالیدم با چونم کوسشو بعد اروم در اوردم شورتشو وقتی کوسشو دیدم ریدم به خودم گفتم یعنی کوسم به این قشنگی میشه شروع کردم لیسیدن ولی زیاد نذاشت زود گفت بکن توش تنگ بود و داغ ولی تنش سرد بود کردم و کردم انقدر تنگ بود که کیرم توش نمی رفت هی می پرید بیرون بعدش گفت از پشت بکن برگشت سگی کردم تو کوسش بازم حال نکردم ولی اون داشت ناله می کردبعد من خوابیدم اون نشست رو کیرم حالا داشتم میمردم انقدر بالا پایین کرد تا ارضا شد ولی من نشدم دیدم اشکاش داره میریزه رو صورتم خوابیدم اونم خوابید روم طاق باز و کردم توش با دستم چوچولشو میمالیدم اونم دستمو هدایت می کرد که آروم بمالم گفت نامزدش پردشو زده حالا باهاش عروسی نمیکنه اونم خیلی حشریه وبعد منم ارضا شدم و روم خوابید چند دقیقه بعد بردمش نزدیک خونشون پیادش کردم چند رورز بعد زنگ زد که با نامزدش آشتی کرده وحرفای من کمکش کرده آروم بشه منم گفتن سکس با تو خیلی عالی و به یاد موندنی بود و دیگه با هم تماس نداشتیمنوشته‌ مهدی

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *