سکس با منشی شرکت

0 views
0%

اسم من XXXX . الان حدود سه ساله که تو یک شرکت تو جنوب كشور کار میکنم و خاطره ای که میخوام بنویسم تو همین شرکت اتفاق افتاد. حدود پنج ماه بعد از استخدام من یک دختر خانم برای استخدام به شرکت ما اومد. یک دختر با چشم و ابروهای مشکی و قد بلند و تقریبا 21 ساله. از اون اندامهای ترکه ای داشت که گائیدنشون واقعاً حال میده، رئیس قسمت ما ازم خواست که از اون تست کامپیوتر بگیرم و من هم بعد از تست گرفتن با اینکه زیاد وارد نبود اما به این امید که شاید بعداً چیزی برام بماسه تاییدش کردم. به هر حال اون جذب شد و از قضا شد منشی قسمتی که من بیشتر با اون سرو کار دارم، تا چند وقت مثل جنتلمن ها و آدمهای حسابی باهاش برخورد میکردم و فقط تا میتونستم حرفهائی میزدم که بیشتر باهام راحت باشه، اونم که ادعای کلاسش میشد هی از روابط دخترو پسر و اینجور چیزا میگفت. یادمه یک روز که من از اداره جیم شده بودم موضوع لو میره و رئیس در به در میفته دنبال من، دختر خانومه هم که از حالا یاقوت صداش میکنم (تقريبا يه شباهتائي با اسمه واقعيش داره) کلی معرفت بخرج میده و سریع رو موبایلم تماس گرفت و جریانو گفت. خلاصه بعد از چند روز ازش خواستم که بیرون ببینمش. اولش یکم منومن کرد اما بالاخره روز پنجشنبه سر ساعت 730 صبح باهاش قرار گذاشتم(اون به خونوادش گفته بود میره سرکار و تو اداره هم گفت که پنجشنبه رو نمیاد) و با ماشین یکی از دوستام رفتم سراغشو با هم رفتیم خونه یکی از رفیقام که با خونوادش رفته بودن مسافرت.
 
بعد از یک کم حرف زدن بهش گفتم میخوام بابت کار اون روزت ازت تشکر کنم و ببوسمت گفت اه ه ه زرنگی. گفتم چیه فکر کردی هربوسیدنی باید از رو هوس باشه(برا خر کردنش اینو گفتم). قبول کرد و منم اول پیشونی، بعد صورت و بعد هم گردنشو حسابی بوسیدم و رفتم سراغ لباش. یه کم مقاومت کرد اما معلوم بود که خودشم دلش میخواد. 5 دقیقه ای لباشو خوردم و آروم دستمو بردم از یقه ش رسوندم به سینه هاش یک کم از رو سوتین با سینه هاش وررفتم بعد پاشدم گفتم مانتو تو درآر خودمم روسریشو در آوردم و دوباره لبامو گذاشتم رو لباش.و از زیر بلوزش دستمو بردم پشتش و کرستشو باز کردم تو همون لحظه لباشو ول کردمو از گردنش شروع کردم به خوردن رو به پائین. به سینه هاش نرسیده بودم که خودش یه کم کمرشو بلند کردو بلوزشو کامل در آورد. عجب سینه هائی داشت به بزرگی انار و به سفیدی برف. حتی تو خوابم هم همچین سینه هائی ندیده بودم سفت مثل سیب.
 
شروع کردم به لیسیدن نوک سینه هاش و هر چندتا لیس که میزدم یکبار هم آروم گازش میگرفتم. تو این حال دستامم بیکار نبود و تو شرتش داشت دنبال جاهای بهتر میگشت. یک ربعی همینطور خوردمو با کسش ور رفتم. پاشدم گفتم لباسامونو در بیاریم. من سریع تی شرت و شلوارمو درآوردمو به اونم کمک کردم شلوارشو کامل در بیاره دوباره با کسش بازی کردم و شرتشو زدم کنار و با زبونم آروم از کنار کسش شروع کردم به لیسیدن یواش یواش رفتم سراغ چوچولش ، حسابی دیونه شده بود آه و اوهش دیگه در اومده بود و آرومی نداشت و سرمو فشار میداد لای پاش زبونمو لوله میکردم و می فرستادم داخل کس داغش، گرماش تا روی پیشونیم اثر میذاشت. زبونمو که دیگه داشت میسوزوند. تو همین حین انگشتمو گذاشتم تو دهنش تاحسابی خیس بخوره بعد آروم آروم انگشتمو رو سوراخ کونش بازی دادم و یه کمی فرستادم داخل. واقعاً تنگ بود و راه نمیداد. کیرمو که حسابی شق کرده بود و داشت منفجر میشد تو دستش گرفته بود و باهاش بازی میکرد. هر کاری کردم ساک نزد اما حس کردم وقتشه که بکنمش. از جلو که نمیشد، چون دختر بود و خودمم حوصله دردسرای بعدیشو نداشتم. برش گردوندم و یکم کرم که روی میز تلوزیون گذاشته بودم به کیرم مالیدمو گذاشتم رو سوراخ کونش.
 
به هیچ صراطی مستقیم نبود، دوباره کرم زدمو گذاشتم رو سوراخش اینبار با یکم فشار بیشتر سر کیرم رفت تو کونش یه حرکتی کرد که فکر کردم کونش میخواد پاره بشه محکم گرفتمشو چند لحظه تو همون حالت نگهش داشتم. یه کم که گذشت آروم فشارو بیشتر کردم، یکم که داخل میرفت به اندازه نصفش میکشیدم بیرون تا اینکه دیدم کیرم تا ته تو کونشه. دستمو هم رسوندم به کسش و با دوتا انگوشتام چوچولشو بازی میدادم. ریتمه رفت و برگشتو شروع کردم و هی فشار و تقه رو محکمتر میکردم. اسپری هم که استفاده کرده بودم و حسابی کمری بودم. تو این حال یه دفعه کیرم در اومد که گفت چیکار میکنی زود باش بکن توش. پایان بدنش داشت میلرزید و صدای اه و اوهش هم دیگه به جیغ زدن تبدیل شده بود. یه لرزشی از روی رونهاش شروع شدو صدای جیغش با یه حالت خفه ای بلند شد و فهمیدم که ارگاسم شده. اونقد تقه زدم که حس کردم الانه که آبم تو کونش بیاد. سریع کیرمو کشیدم بیرون، برش گردوندم و رو سینه هاش شروع کردم جلق زدن. آبم با فشار پاشید رو سینه هاش. چند تا لب دیگه گرفتمو ولو شدم اونطرف رو زمین. اونروز نهارو همونجا با هم خوردیم و تا بعد از ظهر که باید میرفت خونه دو سه بار دیگه هم حال کردیم. الانم حدود دوساله که هر وقت چیزی گیرم نمیاد یاقوتو میکنم. الان دیگه حرفه ای تر شده و برام ساک میزنه و هر كار ميخوام برام ميكنه. اما این اواخر حس کردم تو شرکت دارم ضایع میشم و تصمیم گرفتم تو همین چند روز آینده این مسئله رو بهش بگم و ارتباطم رو باهاش محدودتر کنم. هر چند واقعاً هنوز هم گائیدنش برام تازگی داره و هیچ وقت کهنه نمیشه.
 

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *