سکس با نوشین خواهرزاده ام

0 views
0%

سلام بچه هااین اولین داستان منه که دارم براتون مینویسممن 43 سالمه اما بهم اصلا نمیاد عاشق سکس های داغم چون ورزشکارم هیکل خوبی دارم و رو فرم کیر کلفتی دارم که کمتر زنی تحملش کرده کمرمم خیلی سفته دارم براتون ی داستان واقعی مینویسمی خواهر ناتنی دارم که دو تا دختر خوشگل داره یکیشون که اسمش نوشینه ازدواج کرد رفت تهران بعداز هفت سال ظلاق گرفت برگشت بچه دارم نشد سنشم 27 ساله هستش روز عید سال گذشته برا عید دیدنی امدن خونه ما تو این هفت سال ندیده بودمش خوشگلتر از قبل شده بود بعداز روبوسی نشستیم از اینجا انجا حرف زدیم نوشینم با خانم من گرم گرفته بود بعداز دو سه ساعت خانوادش رفتن خونه اقوام دیگه که نوشین نرفت منم گفتم برید اما شام برگردید اینجا بعداز رفتن پدر مامانش بلند شد لباسشو دراورد با شلوار تنگ و ی بلیز چسبان وای که نگو کس و کون شکیلی داشت هشت ماهی بود طلاق گرفته بود وقتی تو سالن راه میرفت بد جور طنازی میکرد نمیتونستم از هیکلش چشم بردارم خودشم فهمیده بود دارم با هیزی نیگاش میکنم هر از گاهی به چشام زل میزد لبخند میزد مامانش اینا عصر برگشتن و شام خوردیم و اونا رفتن اما نوشین به بهونه تنهایی نرفت چند روزی پیش ما موند و با من از هر دری گفت از علت طلاق و ………. بعداز چند روز بردمش خونشون اما از فردای اون روز دیگه هر روز به دیدنش میرفتم و با خودم میبردمش بیرون با ماشین من میگشتیم بر میگشتیم خونشون دیگه بهم عادت کرده بود اگه ی روز نمیرفتم دلتنگی میکرد زنگ میزد بهم که بیا خلاصه…… 18 اردیبهشت تولد خانمم بود دعوتش کردم که بیاد دو روز قبلش امد تا تو کارا کمک کنه روز تولد با خواهر کوچیکم هماهنگ کردم زنمو از خونه ی چند ساعتی ببره بیرون تا ما خونه رو تزیین کنیم که سور پریز بشه البته قصدی نداشتم وقتی زنمو خواهرم برد منو نوشین تنها موندیم شروع کردیم به نظافت و تزیین با هم کار میکردیم به هم میخوردیم شوخی میکردیم بد جور حشری شده بودم اخه من خیلی حشریم کار که تموم شد رفتیم ته سالن تا ببینیم چه کردیم خیلی قشنگ تزیین شده بود کنار هم وایستادیم دیگه نمیتونستیم تکون بخوریم نه از خستگی بلکه دوست نداشتیم اون لحظه تموم بشه تازه فهمیدم اونم حشری شده پس داشت کونشو موقع کار پیچ و تاب میداد عمدی برگشتم به طرفش تو صورت هم نگاه کردیم چه نگاهی انگار مست شده بودیم اروم اروم سرم به طرف سرش رفت لبامو گذاشتم رو لباش چشاش بسته شد دستاشو انداخت دور گردنم منم دستامو انداختم دور کمرش دیگه از خود بی خود شده بودیم تو همون حال چسبیده به هم شروع کردم به حرکت داشتم سانتیمتری میرفتم سمت اطاق خواب فهمید قصدم چیه اونم همراهی کرد دلمون نمیخواست لبامون از هم جدا بشه بالای ده دقیقه طول کشید تا به اطاق خواب برسیم به تخت که رسیدیم اروم شروع کردیم به نشستن ی لحظه لبمون از هم جدا شد که مثل ی بچه که پستونکش بیفته زود به هم رسوندیم حالا دیگه رو تخت داشتیم دراز میکشیدم این طولانیترین لب خوری عمرم بود من سمت چپ اون دارز کشیده بودم اما هنوز لبامون به هم دوخته شده بود دستم اروم داشت میرفت سمت شلوارش شورتو شلوارشو با هم شروع کردم به کشیدن به سمت پایین هیچ حرکتی هیچ اعتراضی نبود تا بالای زانوش با دستم بردم پایین دیگه با دست نمیشد پای چپمو اروم اوردم بالا و با انگشتای پام شورتو شلوارشو گرفتم و کامل در اوردم حالا وقت بولیزش بود با دست بردم بالا به گردنش که ر سیدم دلم نمیومد از لباش دست بکشم اما چاره نبود خواستم لبامو جدا کنم اما انگار اونم دلش نمیخواست چون نزاشت حالا نوبت اون بود اونم مثل من شروع به دراوردن شورتو شلوارک من کرد بعد تی شرت منو به بالا کشید تا به گردنم رسید حالا هر دو تا مون بولیزامون تا گردن امده بود من دستمو بردم پشتش و سوتینشو باز کردم حالا باید لبامون از هم جدا میشد تا کامل لخت بشیم اما اون نمیخواست جدا بشیم دستاشو انداخت دور کمرم و اروم رو تخت چرخید جوری که من بیام روش منم همین کارو کردم اون زیر من بود منم روش ی دستمو گذاشتم رو سینش و دست دیگمو بردم زیر باسنش کوسش انقدر خیس شده بود که تا لای باسنش خیس بود اروم پاهاش باز شد کیرم افتاد لای پاش رو کوسش بی اختیار شده بود دستمو از زیر کونش در اوردم و کیرمو گرفتم شروع کردم به مالوندن به چوچولش ناخناش چنان به پشتم فرو میرفت که فکر میکردم زخمی شده داره خون میاد دیگه لبام باد کرده بود لب اونم تو دهنم بزرگ شده بود اروم کیرمو گذاشتم سوراخ کوسش و با ی فشار فرستادمش تو کوسش که جیغش در امد و لبمو ول کرد من از این فرصت استفاده کردم هم بولیز اون هم بولیز خودمو دراوردم حالا لخت لخت بوددم لبامون هم جدا شده بود کیرمو دیگه تکون ندادم شروع کردم به لیس زدن گردنش فشار ناخناش بیشتر شده بود چند تا قاز کوچلو از نوک سینش گرفتم بعد لای سینهاشو لیس میزدم اروم خودمو کشیدم پایین نصف کیرم از کوسش امد بیرون اما با دستاش از باسنم فشار داد تا درش نیارم اما من در اوردمش بیرون و شروع کردم به خوردن کوسش چوچلشو گرفتم تو دهنم اما خودمم دلم میخواست کیرم تو کوسش بره از دستام گرفت و منو کشید به طرف بالا من بلند شدم نشستم اونم کشیدم به طرف خودم اونم بلند شد ونشست تو بغلم من رو زانو هام نشسته بودم اونم رو پاهام جوری که پاهاش طرفین من بودن کوسش درست روبروی کیرم بود اونم با ی فشار و با کمک دستش همه کیرمو گذاشت تو کوسش اما انگار درد زیادی تحمل داره میکنه اما باز فشار میداد تا همش بره انگار دردشو دوست داره دو سه دقیقه ای بالا پایین کرد بعد من بلندش کردم به شکم خوابوندمش و از پشت شروع کردم به تیس زدنش بعد شروع کردم با کیرم لای کونش واکس زدن ی کم به سوراخ کونش فشار دادم اما نذاشت و دستش اورد رو باسنش و کیرمو گرفت و گذاشت رو سوراخ کوسش فهمیدم دلش میخواد بزارم تو کوسش منم فشارش دادم کونشو اورد بالا جوری که همه کیرم رفت تو کوسش شروع کردم به تلمبه زدن سه چهار دقیقه که تلمبه زدم گفت وایستا گفتم چرا گفت داره ابم میاد گفتم خوب بریز گفت نه با هم میریزم حیف کیر کلفتت از کوسم بیاد بیرون خواستم درش بیارم داد زد در نیاری گفتم داره ابت میاد تو هم که نمیخوای بیاد گفت بذار باشه توش اما تکونش نده منم حرفشو گوش کردم روش از پشت خوابیدم وسرمو گذاشتم در گوشش و زبونمو بردم تو گوشش باز اعتراض کرد که هیچ کاری نکن ساکت موندم شروع کرد به حرف زدن گفت میدونی چند وقته سکس نداشتم گفتم از کوست معلوم خیلی وقته دست نخورده گفت قول میدی هفته ای ی بار منو بکنی گفتم دلتو نزنه گفت هیچ وقت از سکس اینقدر راضی نبودم گفتم قول میدم گفت حالا بکن هر چقدر میتونی محکم ابشم بریز توش فقط با هم ارضا بشیم گفتم هر وقت خواست ابت بیاد بگو تا منم بشم و ی متکا کشیدم زیر شکمش جوری که کونش امد بالا و کیرم همش رفت تو کوسش منم تا میتونستم صدا دار شروع کردم به تلبه زدن اونم با صدای بلند جیغ میزد ی هو داد زد داره ابم میاد منم تندترش کردم تا بهش برسم بعد با جیغ ابمون امد منم همه اب کیرمو ریختم تو کوسش انگار نمیخواست تموم بشه چون تا چند دقیقه کیرم تو کوسش تیک میزد بعداز ده دقیقه بلند شدیم رفتیم حموم تازه معلوم شد 3 ساعت مشغول سکس بودیمنوشته مسعود

Date: January 21, 2022

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *