سکس با نوه داییم لیدا

0 views
0%

من و نوه ی عمومبا سلام خدمت دوستان سایت داستان سکسی گل…من رامین هستم و 26 سالمه. این داستانی که براتون مینویسم برمیگرده به دوران دانشجویی من یعنی پارسال . قضیه از اونجا شروع شد که من با قبولی در کنکور وارد دانشگاه تو یه شهر دیگه شدم.و ورودی بهمن بودم.سال بعد نوه ی داییم هم که اسمش لیدا بود هم تو همون شهری که من قبول شده بودم قبول شد.ولی اون فنی بود و من نظری.دانشگاهامون حدود 45 دقیقه با هم فاصله داشت و رابطه ی ما و داییم اینا هم خیلی خوب بود.بعد این که من ترم 3 رو تموم کردم لیدا ترم 2رو تموم کردو دیگه بهش خوابگاه ندادن و مجبور شد که دنبال خونه بگرده.البته من از بچگی لیدا رو دوست داشتم و خیلی میخاستمش.اون موقع من و یکی از دوستام که فارق التحصیل شده بود خونه گرفته بودیم و من هم دنبال یه هم خونه ای میگشتم.وقتی قضیه لیدا رو فهمیدم به خوانوادش گفتم واسش یه خونه پیدا می کنم اونجا.اونا هم موافقت کردن.چند روز بعدش یکی از فامیلامون وقتی ماجرا رو فهمید توی یه جمعی بودیم که برگشت گفت که خب برین هر دوتاتون یه خونه بگیرین.منظورش من و لیدا بود.اولاش خوانواده لیدا مخالفت کردن.البته خیلی به من اعتماد داشتن. منم دلم میخواست لیدا بیاد پیش من ولی از طرفی هم میگفتم نه پدر بیخیال.خلاصه بماند که چه لتفاقاتی تو اون سه ماه تابستون افتاد خلاصه خوانواده ی من و لیدا گفتن برین یه خونه بگیرین.منم مجبور به قبول کردنش شدم.لیدا هم بدون هیچ مخالفتی قبول کرد یعنی از همون اولش هم موافق بود.البته کلی ماجرا پیش اومد تا این تصمیم گرفته شد.ترم بعدی که شروع شد رفتیم و خلاصه تو درس و مشقمون بودیم.لیدا پیش من تقریبا راحت بود منم بهش علاقه داشتم ولی نه از روی هوس.یه روز قرار شد من شام درست کنم و بخوریم. دستپخت من هم هی بدک نیست.بعد از این که شام روخوردیم لیدا رفت ظرف هارو بشوره بهش گفتم دست پخت من چطوره؟ برگشت گفت خوب بود.مرسی. بعد بهم گفت تو از دست پخت من خوشت میاد؟ منم نمیدونم چی شد گفتم آره هم از دست پختت خوشم میاد هم از خودت.که یهو جا خورد. فهمیدم که ناراحت شده.خواستم پا شم برم معذرت خواهی کنم گفتم بیخیال بدترش میکنم.موند و فردا که ظهر از کلاس اومدم دیدم تو خونس.بهش گفتم چرا نرفتی کلاس گفت برگزار نشد. رفتم پیشش نشستم و گفتم به خاطر دیشب معذرت میخوام.نمیدونم چطوری شد یهو یه حسی بهم گفت حرف دلتو بهش بگو…منم بهش گفتم که راستش لیدا جون یه مسأله هست که از بچگی میخوام بهت بگم ولی نمیتونم ولی امشب میخوام بهت بگم گفت باشه بگو و نشستم قضیه رو کامل واسش توضیح دادم.و در آخرش ازش خواستم تا با من ازدواج کنه.من به پدر و مادرم گفتم که لیدا رو میخوام.روز ها گذشت و من علاقه ام به لیدا چندین برابر شد.دیگه خیلی با هم راحت تر بودیم.تا اینکه یه شب اومدم خونه دیدم داره آرایش میکنه تعجب کردم و گفتم این موقع شب میخوای کجا بری که گفت هیچ جا.گفتم برای چی پس داری آرایش میکنی؟گفت برای تو . اینو که گفت شوکه شدم و گفتم چی؟اونم بهم گفت دوستت دارم .منم تو اون حال و هوا بودم که یهو اومد تو بغلم و لبشو گذاشت رو لبم.اومدم که به خودم بیام بهم گفت میخوام امشب مال تو باشم عشقم.منم دیگه کنترلمو از دست دادم و رفتم سراغش…و خوابوندمش رو زمین .داشتم ازش لب میگرفتم که یهو گوشیم زنگ خورد برداشتم و گوشی رو خاموش کردم…اولش کلی ازش لب گرفتم و گردنشو خوردم تجربه سکس هم دوسه بار داشتم…اونم با دستش روی کیرم دست میکشید.من پا شدم و پیرهنمو درآوردمو بعدش شلوارمو.اونم یه تاپ تنش بود کمکش کردم دربیاره.که یه سوتین صورتی که کلی بهش میومد داشت ولی بازش نکردم و رفتم شلوارشو در آوردم یه شلوار راحتی بود.خیلی راحت در اومد.شرتشم با سوتینش ست بود و خیلی خوشگل نشونش میداد.شروع کردم بالای کسشو خوردم دور نافش و شکمش رو و پهلو هاشو.حدود ده دقیقه خوردمش فقط اونم داشت موهای منو دست میکشید .بهش گفتم حالا تو واسه منو بخور یعنی ساک بزن که گفت نه از ساک زدن بدم میاد منم هرچی اصرار کردم نخورد.بهم گفت نمیخوای منو بکنی که گفتم چرا پاشد رفت از تو کیفش یه کاندوم آورد.و کشید رو کیرم . تو این فاصله من یه قرص انداختم که دیر آبم بیاد.و کسشو آورد جلو بهم گفت بکن تو گفتم مگه پرده نداری که گفت مگه قرار نیست مال هم بشیم گفتم چرا ولی الآن نه.و رفتم سراغ کونش.بهم گفت یواش بکنی ها گفتم باشه گفتم اولش کمی درد داره.بعدش حال میده.یه کرم از روی اوپن برداشتم و مالیدم روی کیرم کمی هم دور کونش.سر کیرمو گذاشتم دم سوراخش و یه فشار کوچیک دادم و سرش رفت تو که دیدم از درد به خودش پیچید. همین که دیدم درد داره کیرمو درآوردم.که گفت بکن تو تا گشاد شه. منم دوباره سرشو کردم تو.دوباره دردش اومد منم باز خواستم درش بیارم که نذاشت.وایندفعه نصف کیرمو کردم تو کونش که یه جیغ نازنینی کشید که نگو.و بعدش به صورت نصفه نیمه تلمبه زدم یکم که کونش گشاد تر شد توی تلمبه زدنام کیرمو کامل میردم تو و در می آوردم.یه پنج شیش دقیقه ای تلمبه زدم که گفت من میخام جرم بدی و من باز گفتم نه که دیدم گفت پس دیگه بهت نمیدم.منم تو اون حس و حال قبول کردم که برم سراغ کسش.و اول رفتم و دوباره کلی کسشو لیسیدم.حالا نوبت به پاره کردن کس رسیده بود و لیدا هم داشت میگفت زود باش بکن تو…گفتم ولی کیروم خیس نکردی که به منم حال بده که باز گفت از خوردن کیر بدم میاد.گفتم پس یه تف بنداز روش که چرب شه منم نمیخوام کرم بزنم به کیرم که دیدم این کارو کرد.کمی که کیرمو خیس کردم و سرشو گذاشتم دم کسش باز بهش گفتم بیا بیخیال شو که گفت میکنی یا پاشم؟منم دیگه چشمامو بستم یه لحظه به خودم گفتم احمق بکن دیگه و یه فشار کوچیک دادم و دوباره واستادم باز به خودم گفتم باشه هرچه بهدا باد و کردم تو که دیدم دور کیرم پر از خون شد.البته نه این که سر یه گاو ببری ها یکم اومد که کیرمو خونی کرد.با یه فشار دیگه کیرم رو کامل کردم توی کسش.آخ که چه تنگ بود انگار دارن کیرمو پرس میکنن.چند تا تلمبه زدم و کیرمو در آوردم.کاندوم رو از رو کیرم در آوردم و یه دستمال پارچه ای پیدا کردم و دور کسشو تمیز تمیز پاک کردم.دستم هم کمی خونی شده بود که اونم پاک کردم.و دوباره شروع کردم به کردن کسش.ایندفعه کمی بهتر بود.همینطور که داشتم تلمبه میزدم دیدم که داره آه و ناله هاش شدید میشه گفتم حتما دردش گرفته.که یهو گفت دارم یه جوری میشم که فهمیدم داره ارضا میشه و زود کیرمو در آوردم و اونم ارضا شد.ولی من هنوز به خاطر قرصی که انداخته بودم ارضا نشده بودم.بهش گفتم باید منو هم ارضا کنی که دوباره گفت بکن تو حال داد.منم کردم تو و شروع به تلمبه زدن کردم.حدود ده دقیقه ای کردمش دیگه از خستگی داشتم میمردم.همین که داشتم تلمبه میزدم رفتم تو فکر که بعدن ها به چه مدل های یهو حس کردم داره آبم میاد تا اومدم در بیارم آبم اومد و ریخت تو کسش.ترسیدم و گفتم که باید سریعا قرص تهیه کنی اونم گفت باشه.البته از لحن گفتنش معلوم بود از این باشه های سرسری گفت که منم گفتم نه یکی پیدا کن و جلوی چشمای خودم بنداز.اونم فردای اون روز یه دونه از دوستاش گرفته بود و پیش من انداخت.البته بگم بعد ها راضیش کردم برام ساک بزنه که یه بار بدجور کیرمو گاز گرفت.یه بارم آبمو ریختم تو دهنش ول کامل قورت نداد.ممنون از اینکه وقت گذاشتین و داستانمو خوندین…و بهتون بگم که این فقط یه داستانه و نه چیز دیگه.و شخصیت های توش فقط یه اسمه.منتظر نظراتتون هستم.رامین

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *