سلام دوستان من اولین باره داستان مینویسم اسمم متین 17 سالمه از یه جایی من یه زیددارم اسمش نیلوفر این نیلوفر ما خعلی لاغره از نظر مردم باربیه از نظر ما شترمرغ اقا من اینو به کیرمم حساب نمیکردم یه روز میخواستم باش بهم بزنم بش گفتم ببین یا با من سکس میکنی یا بهم میزنیم. اولش کلی فحش داد ولی بعد قبول کرد اقا ما خو مث اینا که میان کس مینویسن خوانوادم رفتن مسافرت خونمون خالی شد خو نیستیم خونمونم اپارتمان طبقه 4 اقا منم خو جا نداشتم این نیلو بردم سر پشت بوم زنگ زدم یکی از رفیقام بیاد حواسش باشه کسی نیاد در ضمن در پشت بومم از داخل قفل کنه خلاصه منم خو عین ای بدبختا اسپری نداشتم من بودمو لباس تنم با یه کاندوم(( ظهر بود ساعت 12 تابستون هوا هم خعلی گرم بود)) اقا بش گفتم بکن گفت نمیدم گفت چی گفت نمیدم گفت دوستت میخواد بپره تو سرم گفتم چرا چرند میگی گفت بت اعتماد ندارم گفتم یا میکنی یا بزور میکنم از تنت گفت باشه لباساشو در اورد یکم ازش لب گرفتم ((زیدم پوستش سیاهه)) اقا دلم نگرف لیسش بزنم در ضمن بنده کس لیس نیستم این شلوارشو تا رو زانوهاش اورد منم کیرم کردم تو کونش (( کیر به خیر عمر بره موها کونشو نزده بود)) چندتا تلمبه زدم ابم اومد از چندتا کمتر شاید 8 تا تلمبه باو کیرم نابود شد وقتی تلمبه میزدم میخورد به استخون موها کونشم نزده بود کیرم سابیده میشد به موهاش تا پوستش بلند شد تقریبا چندتا تلمبه زدم تا ابم اومد ریختمش رو زمین حالا فحش بدید ادم دروغ گو (نوشته متین
0 views
Date: November 25, 2018