سلام من محسن هستم 22 ساله مهندس ITتقریبا 2 سال پیش بود که من دانشجو بودم و از شیراز واسه دانشگاه اومده بودم اصفهان و اونجا درس میخوندم.ترم دوم بودم که همه با دوستام تو خونه دانشجویی بودیم و داشتیم در مورده رفتن به چادگان(یکی از محل های زیبای اصفهان که معمولا مردم اونجا 2 3 میمونن )اون روز بچه ها تصمیم گرفتن که برن به چادگان ولی من مخالفت کردمچون واحدهام با بقیه ی بچه ها فرق داشت روز بعد امتحان داشتم و خدا رو شکر همون اصفهان موندم.بچه ها عصر اون روز رفتن چادگان و من از خدا خواسته با دوست دخترم قرار گذاشتم بریم بیرون تا شاید بتونم مخشو بزنم.2 دقیقه نشده بود که بچه ها رفتن من سریع زنگ زدم مژده که امروز با هم بریم بیروناونم از خدا خواسته قبول کرد و واسه ساعت 6 قرار گذاشتیم.مژده یه دختر خوشگل خوش هیکل و شاسی بلند بود که من واقعا هر وقت میدیدمش یا دستشو میگرفتم کیرم شق میشد.وقتی که داشتم میرفتم سر قرار همش تو فکر این بودم که چجوری بکشمش خونه و کاری کنم که هر دو لذت ببریم.تو همین جور فکرا بودم که یهو راننده ی آژانس گفت رسیدیم آقا.منم ازش تشکر کردمو پولشو دادم و پیاده شدمو دنبال مژده گشتم.بعد از چند دقیقه یهو یه پژوپارس جلوم وایسادو گفت بپر بالا منم پایینو نگا کردم دیدم مژده استتا سوار شدم گفتم ماشینه نو مبارکگفت نه پدر از دامادمون کش رفتم آخه خیلی با هم خوبیممنم گفتم آفرین به دامادتونو خندیدم و بعد گفتم بزن بریماونم با پایان توانش گازو فشار داد طوری که دور موتور رفت رو100000000000000تو راه دم یه کافی شاپ وایسادیم رفتیم اونجا یه نیم ساعتی نشستیم و حرف زدیمخودم باورمنمیشد اینقد پررو باشم یهو بش گفتم مژده تو درباره ی سکس فکر کردی؟؟یهو مژده رنگ عوض کردو گفت چطور مگه؟گفتم هیچی همین جوری؟؟گفت چندان علاقه ای ندارماز لحنش مشخص بود که بدش نمیاد داشته باشهمنم گفتم خوب دیگه بریم اونم گفت بریمتو راه برگشت من رانندگی کردم در حین رانندگی تو اتوبان بودیممن یهو یه فکری به سرم زددستم گذاشتم رو پاش یهو حس کردم بدنش لرزیددستمو پس زد ولی هیچی نگفتمن دوباره امتحان کردم اینبار گرفت و دستمو به کوسش نزدیک کردم و اون رو مالوندمکم کم بدن مژده نرم شد و من راحت تر تونستم کارمو انجام بدم کیرم داشت از شلوار میزد بیرون من جلو رو نکاه میکردمو کوسشو میمالوندم معلوم بود که خیلی حشری شده ولی هیچی نمیگفت و با دندون لبشو گاز میگرفتمن در حال رانندگی بودم که یهو یه چیزیو رو کیرم حس کردم یه لحظه انگار از این دنیا رفتمبعد به خودم اومدمو گفتم مژدهگفت جانمگفتم میخوای سکس داشته باشیم؟گفت اممممممممممممم آرهمنم گفتم پس بزن بریموقتی رسیدیم به خونه دانشجووییراستی یادم رفت بگم اون یه مانتوئه تنگ مشکیو یک شلوار مشکی پوشیده بود.خوب وقتی رسیدیم خونه اون رفت رو زمین نشست و منم رفتم یه پتوی نرم آوردم و انداختم زیرش.کم کم نزدیکش شدم دشتمو انداختم دوره گردنش و یه بوس از لپش کردم و اون خندیدو لبشو به لبم نزدیک کرد و وااااای عجب لحظه ای بود نتونستم خودمو کنترل کنم خوابوندمش رو زمین و در حین مالوندن سینه هاش شالشو از سرش در آوردم و کم کم دکمه های مانتو شو باز کردم یه تاپ آبی داشت خیلی چسپون بود و بند سوتینش از زیر تاپه معلوم بود یه بار دیگه ازش لب گرفتمو گفتم عزیزم بذار تاپتو در بیارم اونم این اجازه رو داد من کم کم داشتم سکته رو میزدموقتی که تاپشو در آورم چشمم به شکمش افتادصاف وسفید بود و به بالا تر که رسیدم سوتینه آبیشو دیدم خیلی حشری شده بودم سریع سوتینشو در آوردم ….عجب سینه هایی داشت خیلی خوشفورم بودنو چون خودشم سفید بود خیلی زیبا تر شده بود.کم کم با بوسه اومدم پایین تا رسیدم به شلوارش از رو شلوار به کسش دست زدم بازم خودشو سفت کرد دکمه ی شلوارشو باز کردم دستمو بردم زیره شلوارش کونشو فشار دادم و اونو کم کم کشیدم پایین.شورتش آبی بود و کونش کاملا معلوم بود بر عکسش کردم کونشو مالیدم و کم کم شورتشو از پاش در آوردم کوسش خیلییییییی خوشگل بود اول اونو مالوندم بعد یه ذره خوردمش با چوچولش بازی کردم و اونو انگشت کردم آروم داد زد.بعد اون اومد تی شرتمو از تنم در اورد و منو درازوند و اومد روم نشست شلوارم رو کشید پایین و بعد گفتکیرت چند سانته؟ گفتم 19 چطور مگه گفت گندس گفتممتعلق بشماس اونم زد زیر خنده اول با دست برام جلق زد وبعد شروع کرد به ساک زدن خیلی داشت حال میداد بعد بهش گفتم بسه دیگه عزیزم.بعد اونو خوابوندم رو زمین کیرمو رو کوسش و کونش مالیدم اول بعد بش گفتم میخوام از کون بکنمت با هزار بدبختی اون قبول کرد که از کون بکنمش اونو دمر خوابوندم و گردنشو بوسیدماول آروم آروم کیرمو رو کونش چرخوندم و بعد کونشو با دست باز کردم و به سوراخه کونش تف زدم بعد یهو یه تکون خورد و بعد به کیر خودمم توف زدم و کمکم شروع کردم بکنم تو کونش اولا سخت میرفت تو و اونم آه وناله ی زیادی میکرد بعد کم کم کیرمو تا ته میکردم تو کونش و اونم هی میگفت جرم جرم بده محسن.کونش خیلی گردو نرمو سفید بود من اون موقع خیلی حشری بودم.تلمبه زدنم سریع تر شده بود و اونم خیلی حال میکرد.کمکم کیرمو از تو کونش درآوردم و بعد یه لب ازش گرفتم و با کیرم کوسشو تحریک میکردم کم کم کیرمو به کوسش نزدیک کردم بعد هول دادم تو اونم یهو گفت آآآخخخخخیلی درد داره.شروع کردم به تلمبه زدن معلوم بود خیلی بش حال دادممعلوم بودارضائم نزدیک شده بود کیرمو سریع از تو کوسش در آوردمبعد اون واسم جق زد و پر تو صورتش آب منی شدسریع رفتم دستمال آوردم و اون صورتشو پاک کرد. بش گفتم بیا بریم حموم رفتیم اون تو من اینقد خوشحال بودم اونو بقلش کردم و اونم منو بقل کرد بعد 2باره کیرمو گرفت و سینه اشو به من چسپوند منم دستمو بردم و کوسشو مالیدم نشست و برام ساک زد منم خیلی حال میکردم کیرمو تا ته حلقش میبرد.بعد از 2 3 دقیقه بش گفتم بسه گفتم بخاب کف حموم اونم دمر خوابید منم خوابیدم روش و با کونش بازی میکردم بش گفتم آماده ای؟گفت آره منم با توف کارمو شروع کردم اینقد تلمبه زدم که دیگه خسته شدم و اون اومد رو کیرم و کیرمو کرد تو کوسشبالا پایین میرفت منم سینه هاشو میمالیدم من داشتم ارضا میشدم ولی هیچی نگفتم اونم داشت بالا پایین میرفت که یهو پایان آبمو ریختم تو کوسش گفتم مژده آبم ریخت گفت فهمیدم اشکال نداره عزیزبعد اومد کنار من خوابید و گفت بازم از این کارا میکنیم؟گفتم آره چرا که نه.خودمونو خشک کردیم اون لباساشو پوشبد منم پوشیدمو بعد زنگ زد مامانش گفت من امشب با دوستامم و دیر میام خونه اونام قبول کردن.اون موقع که اون زنگ زد ساعت 9 بود بعدش منو اون تا ساعت 11 حرف میزدیمو لب میگرفتیم البته چند بار هوس سکس کردم ولی دیگه توانشو نداشتم.از اون روز تا حالا ما با هم خیلی صمیمییم و به هم قول دادیم که با هم ازدواج کنیم و من با مادرم صحبت کردمو میخوایم بریم خواستگاری.واقعا به خودم افتخار میکنم که تونستم تا اینجا باهاش باشم و بهش وفادار بودم.نوشته محسن
0 views
Date: November 25, 2018