سکس تو چتی

0 views
0%

من واقعا یه دخترم که میخوام براتون بنویسم.شاید کمتر پیش بیاد یه دختر تو جامعه ی ما بخواد خاطرات سکسی شو شیر کنه.اما من همیشه از تابوها متنفر بودم.به نظر من سکس هم جزوی از زندگیه و نیاز جنسی یه نیاز طبیعیه که توی اکثر موجودات زنده وجود داره.فرهنگ غلط و اشتباهی هم برای ما جا افتاده که جنس خانم رو مثل یه کالا میبینیم که باید آکبند و دست نخورده بمونه برای شریک زندگی ش دیدگاهمو پیشاپیش گفتم برای اینکه از شنیدن فحش های رکیک جلوگیری کنم.خانوم ها هم حس شهوت دارن و حق دارن که ازش لذت ببرن.یعنی دختری که قبل از ازدواجش باکره نیست صرفا یه فاحشه نیستاین داستانی که میخوام بگم مربوط به چند ماه پیشه و انقدر برام لذتبخش بوده که با هربار یادآوری ش دلم میخواد تکرار بشه…بی حوصله و خسته تو خونه نشسته بودم و با گوشی م ور میرفتم که یه دفعه یه مسیج تو تلگرام برام اومد.بابکپسری که چندوقت پیش باهاش دوست بودم و فقط یه بار باهاش سکس داشتم ولی رابطه مون خیلی وقت پیش تموم شده بود.سلام و احوالپرسی کرد و یه کم باهم چت کردیم.بعد هم دیگه خبری ازش نشد تا دوروز بعد بهم زنگ زد و دعوتم کرد برم باغشون.یه دور همی دوستانه بود و ازم خواست که منم حضور داشته باشم.به خاطر کدورتی که از قبل بینمون بود و اخلاقم که خیلی زود باهمه صمیمی و خودموتی نمیشم(حتی کسی که قبلا بهش نزدیک بودم و یه مدته ازش فاصله گرفتم)به سختی قبول کردم و قرار شد فردا بعد از ظهر بیاد دنبالم.ساعت4صبح بود و میدونستم فردا به محض بیدارشدنم باید آماده بشم که بابک بیاد دنبالم.برای اینکه فردا به همه ی کارام برسم بعد از هماهنگ شدن با بابک خوابیدم.اینم بگم که من یه دختر خیلی هاتم.خیلی زیاد سکس دوست دارم و حس شهوتم زیاده.خودمو برای یه سکس داغ با بابک خوش سکسم آماده کرده بودم.فردا بعد حموم که حسابی بدنمو شیو کردم و برق انداختم یه ست بیکینی سکسی انتخاب کردم با یه شلوارک خیلی کوتاه جین و نیم تنه ی طوسی.از زیر شرتکم هم فیشنت پوشیدم(از این جوراب شلواری تور توریا)زیاد اهل آرایش کردن نیستم.بایه آرایش ملایم و بادی اسپلش سکسی کارمو تموم کردم.نمیخوام از خودم تعریف کنم اما طبق گفته ی اطرافیانم چهره ی خیلی جذاب و سکسی دارم و اندامم با اینکه لاغره(قدم165و وزنم50)اما تقریبا بدن سکسی دارم و سایز سینه هام خیلی بزرگ نیست ولی سربالا و سفته.پوستمم گندمی.نه سفید برفی و نه برنز سبزه.پاهای بلند با ساق و رونای پر و سفت دارم و شکل بدنم شبیه ساعت شنی.خلاصه آماده شدم و بابک اومد دنبالم.تو ماشین نشستم و باهم صحبت کردیم.یه نخ سیگار کشیدیم و چند دقیقه بعد رول گرس و از داشپورت ماشینش درآورد و روشن کرد.بعد سمت من گرفت و من هم به ناچار قبول کردم.گل میکشیدم اما خیلی وقت بود که موقعیتی برام پیش نیومده و مدت طولانی بود که نکشیده بودم.جنسشم عالی بود و خیییلی زود تاثیرشو رو ما گذاشت.چشمام قرمز و خمار شده بود و آروم با بابک صحبت میکردم.حس میکردم بهش علاقه دارم و خودمو از بهش نزدیک کردم و تقریبا نشسته بودم رو ترمز دستیبغلش کردم و آروم صورتشو بوس کردم.با لبخند نگام کرد و دستشو باز کرد تا کامل برم تو بغلش.تو بغلش بودم و بوسه های ریز به صورتش میزدم و کم کم از سمت صورتش به سمت گردن و بالای گوشش رفتم.صدای نفساش تند شده و سعی میکرد آه های غلیظشو تو گلوش خفه کنه.به گوشش که رسیدم یه لیس از بالای گوشش تا پایین گردنش زدم که باعث شد دیگه نتونه خودشو کنترل کنه و با صدای بلند لذتشو نشون بده.دوباره با بوسه از گردنش به سمت صورتش رفتم که دیگه نتونست خودشو کتترل کنه و سرمو نگه داشت و بو ولع لبهامو بوسید.خواستم سرمو عقب بکشم که یه کم اذیتش کنم ولی محکم نگه داشت و با حرارت لبامو میخورد.صورتش به سمت من بود و چشمش به جلو و خیلی آروم رانندگی میکرد.بعد که از لبام جداشد دوباره تو بغلش رفتم و سرمو گذاشتم روسینه ش با ملایمت موهامو نوازش میکرد وبا انگشتش با لبام بازی میکرد.انگشتشو گذاشت رو لبم و منم انگشت اشاره شو مکیدم.به وضوح برجستگی شلوارشو میدیدم و از شهوت فقط انگشتشو میمکیدم.با یه صدایی که از شدت هیجان و شهوت میلرزید گفتدیوونه م میکنی.بعدم کیرشو از شلوارش درآورد و گفتببین چه جوری بلندش کردی.)خندیدم آروم و ملتمسمانه گفت(بگیر تو دستت)کیرشو گرفتم تو دستم.داغ بود و سرش خیس شده بود.یه کم باهاش بازی کردم که دستش رفت روی بین پاهام و از رو شلوار کسمو میمالید.با چشمای پر از نیاز که از فرط شهوت خمار شده بود گفت(بخورش لطفا) خندیدمو گفتم(تو رانندگی خطرناکه.صبر کت برسیم خونه)با بی تابی گفت(من خیلی تحریک شدم الان فقط میخوام کشیده شدن لباتو رو کیرم حس کنم.)با اون لحن ملتسمانه و خواهش و نیاز و شهوتی که تو چشاش بود یه کم براش ساک زدم.دهنم به خاطر چتی م خشک بود زیاد نتونستم ادامه بدم.اونم چیزی نگفت تا رسیدیم باغ.وارد خونه که شدیم کتری رو روشن کرد و قهوه درست کرد.منم رفتم تو اتاق و لباسامو عوض کردم.تا چشمش بهم افتاد سرتاپامو نگاه کرد و با چشمای خمار اومد سمتم.بغلم کرد و گفت(سکسی کوچولوی خودم)بلندم کرد و منو انداخت رو کاناپه.بدنش از شهوت میلرزید و خوابید روم.با ولع و لذت لبامو میخورد و سینه هامو میمالید.منممحکم بغلش کرده بودم.از روم بلند شد و خیلی سریع پیرهنشو درآورد بعد هم نیم تنه و شرتک منو از تنم درآورد.جفتمون با لباس زیر تو بغل هم بودیم و عشقبازی میکردیم.اون کاملا سیخ کرده بود و کیرشو به کسم فشار میداد.منم کاملا خیس شده بودم و ناله میکردم.شرتشو درآورد و بعد هم دستشو کرد تو شرتم و با کسم بازی کرد.به خاطر شهوت زیادم کسم کاملا خیس شده بود و راحت دستش رو چوچولم حرکت میکرد.آروک انگشتشو کرد تو کسم.یه کم درد دلشت و ناله کردم.همونطور که روم خوابیده بود و نفس نفس میزد گفت(جووووووووووون چقد داغی انگشتم سوخت عشقم)دیگه طاقتش تموم شد و شرتمو از پام در آورد پاهامو باز کرد و سر کیرشو چند بار روی کسم کشید و بعدگذاشت رو سوراخ کسم.هرچقدر تلاش کرد نتونست ورود کنه.خندیدم و گفتم(دیوونه اینجوری نمیره.باز نیست که راحت بره.باید با دست بفرستیش)با دست سر کیرشو کرد تو کسم.جیغم رفت هوا و با ناله گفتم(آروم باش بابک)بابک آروم آروم تلمبه میزد و کیرش با فشار و درد لذتبخش جاشو تو کسم باز میکرد.از اینکه میدیدم چقدر تلاش میکنه تا من اذیت نشم و با بی تابی خودشو کنترل میکنه لذت میبردم.از شنیدن آه های مردونه ش و جوون گفتناش دیوونه میشدم.بالاخره کیرش تا ته رفت تو کسم و شروع کرد به تلمبه زدن.داغی و برجستگی زگای کیرشو تو بدنم حس میکردم و با هر حرکت رفت و برگشت هوش از سرم میرفت.شنیدن حرفاش که داشت از لذت دیوونه میشد و تعریف از بدنم هم حس خوبمو بیشتر میکرد.بابک محکم تلمبه میزد و میگفت(جووووون چقدر تنگی عزیزم.اووووف داری کیرمو میکنی با کست.آه ه ه ه ه ه ه ه ه چقد خیس شده.داغی لعنتی دااااغی)منم برای اینکه لذتشو تکمیل کنم مدام بین ناله هام اسمشو صدا میکردم و حین سکس گردن و گوششو لیس میزدم و محکم کمرشو چنگ میگرفتم.چند دقیقه که گذشت بهم گفت که به پشت بخوابم و داگ استایل سکس کنیم.چعار دست و پا شدنم و کونمو بالا بردم.بو دستش یه ضربه به کونه زد و کیرشو کرد تو کوسم.دوباره حس کردم کسم داره به سختی از هم باز میشه و حس جرررررخوردن بهم دست داد.محکم تلمبه میزد و ریتم تلمبه زدنش با پوزیشن قبلی که تند تند بود فرق داشت.ایندفعه آروم اما پر قدرت تلمبه میزد و چند ثانیه کیرشو تو کوسم نگه میداشت و خودشو فشار میداد بهم.بعد آروم روم خوابید و با زبونش با گدرن و گوشم بازی میکرد.پوزیشن بعدی بابکو خوابوندم و خودم نشستم رو کیرش.درد این پوزیشن کمتر بود و بابک هم معلوم بود خیلی لذت میبره.رو کیرش بالا پایین میرفتم و اونم همزمان با چوچولم بازی میکرد.به اوج لذت رسیده بودیم و صدامون تو کل باغ پیچیده بود.یه کم که گذشت بهم گفت بخواب من تلمبه بزنم.خوابیدم و پاهامو انداخت رو شونه هاش و کیر داغ و کلفتشو تا ته کرد تو کوسم.ایندفعه هم شدت تلمبه هاش زیاد بود و هم پرقدرت میزد.لذتبخش ترین حس دنیارو داشتن و این لذتمو با ناله ها و جیغ های کوتاهم که لابه لاش اسم بابک بود بهش میفهموندم.بابک بهم گفت(داره میاد.میخوام بریزم توش)تو اون حالت حشری تر از اون بودم که بخوام مخالفت کنم و از طرفی قبلا از قرص استفاده کردم.مانعش نشدم و اجازه دادم تو بدنم ارضا بشه و خودشو تخلیه کنه.شدت تلمبه هاش بیشتر شد با صدای بلند آه کشید.محکم بغلم کرد و خودشو بهم فشار داد.حس میکردم زیر فشار محکم بدنش خورد شدم منم محکم بغلش کردم و ارضا شد.کم کم دستاش شل شد و بی حال وزنشو انداخت رو بدنم.پنج دقیقه تو اون حالت موندیم.به خاطر تاثیر گل حفمون دیر ارضا شدیم و سکسمون حدود45دقیقه طول کشید.خیلی خسته بود و بدنش کاملا خیس از عرق بود.بعد ازم تشکر کرد و لباس زیرمو خودش بهم پوشوند.لباساشو پوشید که بره قهوه بریزه.و منتظر بمونیم تا بقیه بیان???? ) نوشته littlegirle

Date: February 11, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *